رییس جمهورفرانسه انتخاب شد؛

امروز، روز دیگری است
مسعود سلیمی- حکومت مردم بر مردم در تعریف اصطلاحات سیاسی، دموکراسی را معنا می‌کند. در واقع داستان این است که مردم با گذر از صندوق رای از میان خود، فرد یا افرادی را که از هر جهت شایسته اداره امور کشور می‌پندارند، به‌عنوان نماینده خود انتخاب می‌کنند، انتخابی که اگرچه
در شکل ظاهری خود برای پیاده کردن مفهوم دموکراسی لازم است اما لزوما نمی‌تواند کافی باشد چراکه مردم بالقوه اشتباه‌پذیرند و تجربه تاریخی
نشان می‌دهد که انتخاب مردم همواره درست از آب درنیامده است.در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم که رفته‌رفته استعمار، پیراهن کهنه را از تن به درآورد و به فرهنگ اصطلاحات سیاسی، واژه «نئوامپریالیسم»، استعمار نو هم اضافه و به تبع آن اجرای پروسه مردم‌سالاری به شعار ضداستعماری و تقابل جهان آزاد با کمونیسم از طریق صندوق رای هم به روشی جذاب تبدیل شد اما از همان زمان تا امروز به ندرت پیش آمده آنچه اکثریت مردم به‌عنوان نماد آرمان‌هایشان به صندوق‌ها ریخته‌اند و آنچه بر سرشان آمده، همخوانی داشته باشد.تا واپسین سال‌های قرن بیستم حتی تا چند ماه مانده به پایان سال 2007 میلادی، کمتر کسی فکر می‌کرد در ایالات متحده به شهادت تاریخ یک سیاهپوست راهی کاخ سفید شود اما این دموکراسی با گذر از صندوق رای، آرمان‌گرایی را به واقعیت بدل کرد در حالی که هشت سال بعد از دل صندوق رای، واقعیت دیگری بیرون آمد تا مشخص شود گذر از صندوق برای معنا کردن دموکراسی به تنهایی کفایت نمی‌‌کند، در واقع آنچه مردم انتخاب می‌کنند همواره می‌تواند با ضریب نسبی «آزمون و خطا» همراه باشد که اگر تا چند دهه نیز امکان داشت سیاه و سفیدش را فقط به پای همان مردم و در چارچوب جغرافیای خاص نوشت، دیگر زمانه عوض شده، نتایج برآمده از «آزمون و خطا» از طریق صندوق رای دیگر مرز نمی‌شناسد، همچنان که روی کار آمدن ترامپ را از هر دریچه‌ای نگاه کنیم، پیامد آن در دایره بسته جهانی به چرخش درمی‌آید.انتخابات دیروز فرانسه از منظر الزام به دموکراسی یعنی گذر از صندوق رای معنای کلاسیک خود را دارد اما از جهت شرایط کنونی جهان و به‌ویژه اروپا از یک‌سو و از منظر تغییرات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی فرانسه از سوی دیگر، معنای متفاوتی به خود می‌گیرد.امروز جدا از بحث دموکراسی آرمانی یا منطقی، نکته مهم این است که جهان به سوی مرزبندی خطرناکی می‌رود که برای پیدا کردن مصداق عینی نیاز نیست به حافظه باستانی تاریخ رجوع شود، در نهایت کافی است رویدادهای نیمه نخست قرن بیستم و سپس سقوط کمونیسم و فروپاشی دیوار برلین را جلوی چشم بیاوریم.جهان به سرعت به سوی تقابل خطرناک «ناسیونالیسم- پوپولیسم» و «لیبرال- دموکراسی» پیش می‌رود که متاسفانه با توجه به گسترش فقر و نفرت و جنگ و در نهایت هرج و مرج سیاسی- اجتماعی جهان به زحمت می‌تواند نفس تازه کند.از پیروزی ماکرون می‌توان به دلایل و نتایج متعددی رسید اما در نگاه نخست باید روی شرط‌بندی یورو حساب باز کرد تا بتواند به اتحادیه اروپا امیدی تازه بخشد که بتواند منتظر اصلاحات بعدی بماند.نکته آخر اما اگرچه نامزد و نماد افراطی‌گری فرانسه از دستیابی به قدرت بازمی‌ماند، اروپا نباید و نمی‌تواند روی باد پیروزی امانوئل ماکرون بخوابد چراکه خطر بالقوه یعنی تفکر ناسیونالیسم افراطی و پوپولیسم طاعونی همچنان وجود دارد.


امروز، 8 می 2017 دورانی نوین در فرانسه آغاز می‌شود.
صفحه 4 را بخوانید