تریدینگ فایندر

برداشت سنتی از مفهوم استقلال

حسام رضایی‪-‬ انگیزه من برای نگارش متن پیش رو، اظهارات چندی پیش اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری درباره سختی‌های مترتب از نظام تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی‌ایران بود. ایشان اخیرا در یک سخنرانی با ابراز گلایه از آنچه او «سیاست طفره» برخی کشورهای دوست در قبال ایران در دوره تحریم‌های آمریکا خواند، گفت: «فکرش را هم نمی‌کردم هند به عنوان یکی از سردمداران استقلال در برهه‌ای در دنیا، از آمریکا تبعیت کند و نفت ایران را نخرد». هرچند اظهاراتی از این جنس، بارها و از تریبون‌های مختلف تکرار شده اما از یک زاویه تیزبینانه، سخنان جناب جهانگیری حامل یک نکته قابل تامل است؛ اینکه نوع نگاه ما به امر استقلال، متاسفانه منطبق با واقعیات روز نظام بین‌الملل نیست. پرداخت مفصل به این مسئله، بی‌شک فرصت و مجال دیگری را طلب می‌کند، با این حال ارائه چند خط تحلیل خالی از لطف نخواهد بود. اساسا بازتاب معنای استقلال در زمینه ذهنی ما ایرانیان، اگر نگویم کاملا منسوخ‌ شده اما تا حد زیادی، از دور خارج شده است. ما ایرانیان معمولا استقلال را در معنای «استغنای اتَم از هر عامل بیرونی» فهم کرده و هر گونه برداشتِ مغایر با این فهم را «وابستگی» تلقی می‌کنیم. من در مقابل این برداشت گلخانه ای از استقلال، تعریف دیگری ارائه می‌کنم. من استقلال را اتفاقا در وابستگی می‌دانم، به شرطی که این وابستگی از نوع «متقابل» باشد. برای فهم بهتر این موضوع مثالی می‌آورم. اگر فرضا واحد سیاسی «الف» در قبال دریافت امتیاز از واحد «ب»، توانمندی
و امکان قابل اتکایی جهت ارائه به «ب» نداشته
باشد به گونه‌ای که بتواند با آن امکانات، رفتار طرف مقابل را تنظیم و تعدیل نماید، در این وضعیت «ب» می‌تواند بر گُرده «الف» نشسته
و منابع آن را به ثمن بخس استثمار کند؛ در این صورت «الف» در زمره کشورهای وابسته دانسته می‌شود اما برعکس، اگر«الف» در ازای کسب منفعت از «ب»، امکانهای موردنیاز طرف
تریدینگ فایندر


مقابلش را تدارک دیده و حسب نوع رفتار خصمانه یا دوستانه «ب»، آنها را در دسترس یا تحت مضایقه قرار دهد، «الف» بی‌تردید واحدی مستقل تعریف می‌شود. براساس تمثیل مزبور، من نظام سیاسی مستقر در ایران
در دوره قاجاریه را وابسته می‌دانم چراکه قاجارها
بدون سرمایه گذاری روی امکان‌های قابل عرضه
کشور، صرفا به دریافت‌کننده خدمات دول توسعه‌طلب روسیه و بریتانیا تبدیل شده بودند.
به نظر می‌رسد طبق تعریف استقلال به مثابه وابستگی متقابل، هندوها اتفاقا خود را پیروان راستین «گاندی کبیر» بدانند که توانسته‌اند با بسط و گسترش ظرفیت های قابل تبادل خویش در سطح جهان، در زمره 5 اقتصاد بزرگ جهان قرار گرفته و در بازی بزرگان، حرفی برای گفتن داشته باشند. اینکه شبه قاره نشینان یا دیگر اقتصادهای نوظهور مانند چین، امروز و در دوران تحریم، احیانا به ایران گوشه‌چشمی از سر لطف ندارند، دلیلش در تحلیل‌های به جای مانده از نظام دوقطبیِ جنگ سرد که عده‌ای دوست و عده‌ای دیگر دشمن فرض می‌شدند، نیست، بلکه معلول ظرفیت های محدود به ویژه در حوزه‌های اقتصادی است. البته جمهوری اسلامی ایران پس از آغاز دور جدید تحریم‌ها از سوی آمریکا در اردیبهشت سال 97، با تمرکز بر همکاری‌های دوجانبه و چندجانبه با همسایه‌ها، توانسته ظرفیت هایی را برای مانور و حرکت خود در منطقه ایجاد کند که بهره‌برداری بیشتر از این فضا، نیازمند رشد ظرفیت‌های اقتصادی کشور است؛ همانی که بی‌شک، پیش برنده مفهوم استقلال در معنای وابستگی متقابل خواهد بود.
تریدینگ فایندر