روزنامه شهروند
1398/10/12
پایان خوابهای طلایی شهلا ریاحی
[پولاد امین] اینبار خبر راست بود: شهلا ریاحی در 93سالگی درگذشت. فرزند شهلا و اسماعیل ریاحی که دوماه پیش در واکنش به انتشار خبر کذب درگذشت مادرش گفته بود «چرا دوستان خبرنگار برای دیدهشدن، چنین شایعاتی را دامن میزنند و باعث نگرانی خانوادهها میشوند؟ مگر زدن خبر تلخ درباره یکنفر چقدر اهمیت دارد که اینطور با عجله و بدون منبع باعث نگرانی مردم میشوند؟»؛ دیروز ناچار شد خبر درگذشت مادرش را تأیید کند. خبری به نقل از سیدعباس عظیمی، مدیرعامل موسسه هنرمندان پیشکسوت، که به سرعت رسانهای شد و همگان را از نبود یکی از دوستداشتنیترین و خاطرهسازترین بازیگران پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون خبردار کرد. شهلا ریاحی به گفته پسرش منوچهر در همان مرکزی که بیش از یکسال بود نگهداری و پرستاری میشد، درگذشت. او در ماههای اخیر بهشدت بیمار بود، کسی را نمیشناخت و دیگر صحبت هم نمیکرد. او آخرینبار سهسال پیش در فیلم «نهنگ عنبر۲» روی پرده سینما دیده شده بود. بازیگری که پانتهآ بهرام او را «افتخار سینما و صدای سحرانگیزش را خاطرهای بهیادماندنی در اذهان همه ایرانیان» میداند، بیش از 100 عنوان فیلم و سریال در کارنامهاش بود، اما عمده اهمیتش در تاریخ سینما مدیون و مرهون عنوان «اولین کارگردان زن سینمای ایران» است که به او اطلاق میشود. او در روزگاری روی صندلی کارگردانی نشسته بود، که مردسالاری حاکم بر این عرصه این امر را به مثابه یک خطشکنی هولناک میدید. بدعتی غافلگیرکننده که باید سرکوب شود. چنین شد که فیلم مرجان که در سال 1335 ساخته شده بود، تنها فیلم کارنامه شهلا ریاحی بهعنوان کارگردان ماند و دو نشد. مثل فروغ فرخزاد، کبری سعیدی (شهرزاد) و مروا نبیلی، دیگر زنان کارگردان آن روزگاران که آنان نیز تنها با یک فیلم در کارنامهشان به پایان راه رسیدند. شهلا ریاحی البته ادعا داشت که علاقه شخصی بود که او را واداشت دور کارگردانی را خط بکشد: «هنرپیشگی برایم راحتتر بود و بیشتر فعالیتم را معطوف آن کردم».شهلا ریاحی در نگاه به خاطرات سینمای آن دوران و جایگاه زن در آن سینما تلخی غیرقابل باوری داشت: «شرایط بازیگران زن در پیش از انقلاب و بعد از آن بسیار فرق دارد، فیلمهای پیش از انقلاب اصلا فیلمهای خانوادهپسند نبود و بیشتر به مسأله غیراخلاقی توجه داشت، درصورتی که زنان سینمای امروز در فیلمهایی ایفای نقش میکنند که جوایز بسیاری در ایران و خارج از کشور کسب میکند. در گذشته کسی تئاتر را بهعنوان هنر نمیپذیرفت و تحملهای هنرمندان شرایط را به امروز رسانده است که سینما بهعنوان یک هنر مطرح است و جوانان به راحتی میتوانند هنرمندشدن خود را با خانوادههایشان درمیان بگذارند».
شهلا ریاحی با نام اصلی قدرتالزمان وفادوست که پس از ازدواج با همسرش اسماعیل ریاحی، نام هنری «شهلا» را برگزید، 65سال در سینما و تلویزیون فعالیت کرد. شهلا که در ۱۷ بهمن ۱۳۰۵ متولد شده بود، در 14سالگی ازدواج کرد و سهسال بعد از ازدواج نیز به اصرار همسرش با نقش اول نمایشی به نام «سیاست هارونالرشید» وارد تئاتر شد و خیلی زود در تئاتر به یک بازیگر سرشناس و محبوب تبدیل شد. شهلا ریاحی درباره ورودش به تئاتر گفته: «تا آن زمان هیچ تجربهای در این زمینه نداشتم و فقط دوبار به تئاتر رفته بودم. از آنجا که مادر هم شده بودم، کمی برایم جای تعجب داشت اما به خواسته مرحوم ریاحی آن را پذیرفتم. این پذیرش اگرچه برایم خوشایند بود، اما بهشدت با مخالفت خانواده من و همسرم روبهرو شد تا سالها آنها ما را طرد کرده بودند اما بعد از مدتی وقتی دیدند کار من هیچ لطمهای به زندگیام وارد نکرده و من راه خطا نرفتم و توانستم خانوادهام را نگه دارم، از قهر خود پشیمان شدند و ارتباطمان با دو خانواده گرمتر شد».
شهلا در سال 1330 با فیلم «خوابهای طلایی» وارد سینما شد و بعد درجریان فعالیتهای هنریاش در بیش از ۷۰ فیلم سینمایی و دهها نمایش و سریال تلویزیونی به ایفای نقش پرداخت. او علاوه بر همسرش، با شماری از کارگردانهای مطرح سینمای فارسی قبل از انقلاب مثل اسماعیل کوشان، مجید محسنی، صابر رهبر، امیر شروان، مهدی ژورک، مهدی رئیس فیروز و نصرت کریمی نیز همکاری داشته است. «عروسک پشت پرده»، «شارلاتان»، «دزد عشق»، «گدایان تهران»، «بیستسال انتظار» و «چرخِ فلک» از مهمترین فیلمهای قبل از انقلاب شهلا ریاحی است. او در دو فیلم «درشکهچی» و «خانه خراب» با نصرت کریمی نیز همکاری کرده بود. شهلا ریاحی بعد از انقلاب نیز با فیلمهایی چون «دلشدگان»، «پرنده کوچک خوشبختی»، «پرستار شب»، «گل مریم»، «در مسیر تندباد»، «مرگ پلنگ»، «بچههای طلاق»، «دلشدگان»، «دوفیلم با یک کلید»، «راه و بیراه»، «تحفه هند»، «رویای نیمهشب تابستان» و «بچههای طلاق» و «میخواهم زنده بمانم» حضوری مستمر در سینمای ایران داشت.
میگویند هر هنرمندی دوبار میمیرد. یکبار زمانی که دیگر نمیتواند کار بکند و دیگر بار هم در موعد مرگ فیزیکی. شهلا ریاحی مرگ اول را 14- 15سال پیش تجربه کرد. زمانی که اعلام کرد دیگر نمیخواهد کار کند.
او گفته بود: «بعد از نزدیك به 60سال فعالیت هنری، خودم را بازنشست كردهام. چندسال است پیشنهادی را قبول نمیكنم. در واقع دیگر نوبت افراد دیگر است كه امیدوارم موفق باشند. از نوجوانی به بازیگری علاقهمند بودم و کار میکردم، اما الآن نوبت دیگران است. من دیگر چقدر باید بازی کنم، از دختربچه تا مادربزرگ بازی کردم و الآن دیگر وقت استراحت است. تئاتر و سینما چیزی نیست که آدم از آن سیر و زده شود، اما رسیدهام به سنینی که آخر خط است ولی من چه کنم، حس من سر خط است. محبت مردم به من روحیه میدهد و من را سرپا نگه داشته است و الآن وقتی برخورد آنها را میبینم، بزرگترین مدال دنیا را میگیرم».
شهلا ریاحی که در زمان اعلام بازنشستگی از فیلم ناتمام «شتاب» به كارگردانی ساموئل خاچیكیان بهعنوان آخرین فعالیت هنریاش یاد كرده بود، بعدتر این توبه را شکست و در فیلم «نهنگ عنبر۲» به کارگردانی سامان مقدم شاهد حضور کوتاه و افتخاری او بودیم. اتفاقی که میتوان آن را آخرین یادگاری شهلا ریاحی در سینمای ایران دانست.
منوچهر ریاحی میگوید که پیکر شهلا ریاحی یکشنبه ۱۵ دی در قطعه هنرمندان بهشتزهرا به خاک سپرده خواهد شد. او این خبر را به نقل از روابط عمومی موسسه هنرمندان پیشکسوت عنوان میکند. برنامهریزی شده که پیکر زندهیاد شهلا ریاحی یکشنبه ساعت ۱۰ صبح از تالار وحدت به سمت قطعه هنرمندان بهشتزهرا تشییع میشود. این پایان هنرمندی است که در تاریخ سینمای ایران جایگاه اثباتشدهای دارد.