روزنامه ایران
1398/11/02
شکلات بخور چون یاد گرفتم اسمم را بنویسم
مجید احمدینیا
من یک معلم هستم اما چند وقتی است که دیگر به مدرسه نمیروم. راستش خیلی دلم برای بچهها تنگ شده بود. برای همین تصمیم گرفتم به مدرسه «فرهنگ» بروم و با بچههای آنجا ملاقات کنم چون آنها هم مثل شاگردان خودم عزیز و دوست داشتنی هستند. مدرسه فرهنگ، مدرسه کودکان افغانستانی در تهران است. این مدرسه بزودی بیست سالگیاش را جشن میگیرد.
مدرسه فرهنگ، حیاط و کلاسهای خیلی بزرگی ندارد. اما من فکر میکنم بچههایش از بچههای بعضی از مدرسههایی که دیدهام، شادترند. شاید بتوانم دلیلش را حدس بزنم؛ آقای موسوی، مدیر مدرسه، همیشه با بچهها گپ میزند و تمام تلاشش را میکند که محیط مدرسه را برای آنها آرامتر، شادتر و رنگارنگتر کند. او درباره خوشاخلاقی، مهربانی، کمک به دیگران و صلح و آرامش با بچهها صحبت میکند. روزهایی که مدرسه تعطیل است، بچهها حسابی غصه میخورند و دلشان برای مدرسه، آقای مدیر و خانم معلم تنگ میشود.
آقای مدیر یک روز برای بچهها گفته بود که همه با هم همسطح هستند و فرقی نمیکند پسر باشند یا دختر. همه باید درس بخوانند. او به پسرها گفته بود اگر پدرشان اجازه نمیدهد خواهرشان به مدرسه برود و درس بخواند، باید با او صحبت کنند چون دخترها هم مثل پسرها حق دارند به مدرسه بروند.
«شکیب» یکی از دانشآموزان مدرسه، وقتی حرفهای آقای مدیر را شنید، از اینکه تا آن موقع فکر نمیکرد خواهرش هم سطح خودش است، ناراحت شد. او ناراحت شد از اینکه ادکلنی را که برای خودش خریده، برای خواهرش نخریده بود. برای همین به خانه رفت و برای خواهرش نامهای نوشت و از او معذرت خواست.
دانشآموزان دبستان فرهنگ برای معلمهایشان و خانوادههایشان نامه مینویسند و بعد، جواب نامهها را به مدرسه میآورند. معلمها هم نامه مینویسند و آقای مدیر، تمام نامهها را جمع میکند تا یک کتاب چاپ کند، اینطوری دیگران هم میتوانند خاطرات دانشآموزان و معلمها را بخوانند.
در مدرسه فرهنگ، بچههای کلاس اولی وقتی یاد میگیرند اسمشان را بنویسند، به همکلاسهایشان شکلات میدهند. مثل «آتنا» و «مینا» که آن روز با یک سینی تزئینشده و تاجی روی سرشان برایم شکلات آوردند و گفتند:«شکلات بردار چون امروز یاد گرفتم اسمم را بنویسم.» یکی از آرزوهای بزرگ بچههای مدرسه فرهنگ این است که در کشورشان جنگ و ناآرامی نباشد و بتوانند بدون آنکه مجبور باشند کار کنند، درس بخوانند و پیشرفت کنند.
سایر اخبار این روزنامه
ساختار فسادزا داریم
وام ازدواجمان را برای رسیدن به هدفم گذاشتیم
شکلات بخور چون یاد گرفتم اسمم را بنویسم
گرمای تنور تورم 2/1 درجه کمتر شد
مشی پدر میانهروی بود
پرداخت مالیات برای برخی از سفرهای خارجی
بن علوی بازهم در تهران
بیماری هلندی ماهیت پوپولیستی دارد
یک کارت هوشمند برای همه کارها
چهارمین سفیر زن راهی دانمارک میشود
نظام معلمان طراحی میشود
به قانونمند کردن شبه نمایشگاهها امیدواریم
پسا سیل در سیستان و بلوچستان
تحلیل تورم زمستانی
جمعه ناجوانمردانه سرد است!
سلام ایران
جوابیــه