فرار مالیاتی معضل فرهنگی است

 
 
 
 


يکي از ويژگي‌هاي مردم ايران در حرفه‌ها يا مشاغل مختلف کتمان درآمدهاي واقعي است. حتي کساني که شغل‌هاي معمولي دارند آنها هم تمايل ندارند درآمدهاي واقعي‌شان افشا شود چه رسد به تجار يا کساني که مهارت‌هاي حرفه‌اي دارند. درحقيقت تمايل براي افشاي درآمدها در ايران کمتر است. شايد اصلا به همين دليل باشد که کالاهاي زيرخاکي فراوان داريم. يعني کمتر شهري با قدمت طولاني در ايران هست که با اندکي جست‌وجو اصطلاحا زيرخاکي پيدا نکنيد. ظاهرا اجناس زيرخاکي در ايران به اين دليل زياد است که ايرانيان در طول تاريخ در معرض هجوم اقوام مختلف مثل اعراب، مغول‌ها و قومي که تخت جمشيد را به آتش کشيد، بودند. به همين دليل ايراني‌ها معمولا تلاش داشتند دارايي‌شان را کتمان کنند. اما يک نکته فرهنگي ديگر هم وجود دارد و آن اينکه معمولا اطرافيان کساني که دارايي‌شان افشا مي‌شود از آنجا که پي به تمکن مالي وي مي‌برند، رجوع زيادي به منظور استفاده از منابع مالي شخص دارند. مجموع اين دلايل تاريخي و فرهنگي منجر به کتمان اموال واقعي است اما طبيعتا با توجه به شرايط امروز کشور به دنبال افشاي درآمدهاي مالي پرداخت ماليات واقعي خواهد بود. ماليات بر درآمد، حکم قانوني است. يکي از ويژگي‌هاي کشورهاي غربي اين است که کساني که ماليات واقعي پرداخت نکنند اين عمل آنچنان در نزدشان مذموم است که گاهي اوقات سياستمدار يا يک مقام مسئولي ماليات پرداخت نکند، چنانچه مردم متوجه شوند وادار به استعفايش مي‌کنند و حتي در بعضي موارد مجبور به ترک کشور مي‌شود. عدم پرداخت ماليات چنين قبحي در برخي کشورهاي غربي دارد. لذا مکانيسم اجراي ماليات در کشورهاي غربي آنچنان قوي است که نه فرار مالياتي وجود دارد و نه اصلا انگيزه فرار مالياتي وجود دارد اما در ايران هم انگيزه فرار فراوان است و هم مکانيسم دريافت ماليات قوي نيست و دقيقا به همين دليل است که نسبت ماليات به توليد ناخالص ملي کمتر از عدد هفت يا هشت درصد است. لذا اگر پزشکان به اين تمايل ندارند که دستگاه‌هاي پوز در مطب‌هايشان نصب شود، طبيعتا مي‌توان حدس و گمان زد که البته اين حدس و گمان به واقعيت هم نزديک است و آن اينکه درآمد واقعي‌شان مشخص نشود تا ماليات واقعي دريافت نشود واين ادله امروز در افکار عمومي نهادينه شده که وقتي تجار بزرگ يا کساني که در بخش سوداگري يا دلالي يا واسطه گري فعاليت دارند، ماليات واقعي پرداخت نمي‌کنند چرا مثلا پزشک يا برخي مشاغل کوچک و بزرگ ديگر بايد ماليات پرداخت کنند؟ درحالي که اخذ ماليات يک روي سکه است و آن افزايش درآمد دولت و پوشش دادن هزينه‌هاي دولت و روي دوم سکه ماليات اين است که وقتي مردم ماليات پرداخت کنند از دولت مطالبه‌گري مي‌کنند که دولت هرجايي هزينه نکند و صرف هر پروژه‌اي نکند. به يک معناي ديگر يک سمت وقتي مردم از جيب‌شان ماليات پرداخت شد، ناخودآگاه نظارت‌شان بر رفتار و تصميمات دولت بيشتر خواهد شد و هزينه‌ها در جامعه متناسب با اهداف و نيازهاي واقعي پرداخت خواهد شد. اگر در سال‌هاي گذشته پروژه‌ها را از محل ماليات مردم تامين مي‌کرديم، شايد امروز شاهد ده‌ها هزار پروژه نيمه کاره نبوديم. لذا ماليات علي الظاهر درآمد است ولي در دل آن، سياست‌هاي اقتصادي مطلوب نيز مي‌تواند باشد.