روزنامه آرمان ملی
1398/11/21
دوليستی بودن اصولگرايان قطعی است
ديدگاه شما درباره ردصلاحيت اغلب چهرههاي اصلاحطلب و تاييد اغلب اصولگرايان براي حضور در انتخابات مجلس چيست؟ آيا در چنين شرايطي يک رقابت عادلانه براي حضور افراد اصلح در مجلس شکل ميگيرد؟مهمترين نکته در اين زمينه عملکرد اصلاحطلبان در گذشته بوده است. اين در حالي است که عملکرد اصولگرايان نيز بايد مورد نظر قرار بگيرد. امروز مردم بيش از آنکه بهدنبال اين باشند که اصلاحطلبان يا اصولگرايان در مجلس حضور داشته باشند يا خير بهدنبال اين هستند که افراد کارآمد در مجلس حضور داشته باشند. مجلس نه جاي سياست بازي است نه جاي سياست کاري و بلکه جاي سياستورزي است. يکي از دلايلي که دولتها موفق نشدهاند عملکرد قابل قبولي از خود ارائه بدهند مجلس ضعيف بوده است. اگر مجلس از قدرت کافي براي قانونگذاري و نظارت بر عملکرد دولت برخوردار بود بسياري از چالشهاي کشور به وجود نميآمد. واقعيت اين است که امروز در بخشي از ساختار مديريت کشور کارآيي لازم وجود ندارد. در شرايط کنوني استيفاي حقوق مردم به اولويتهاي بعدي تبديل شده و حفظ و بقاي ميز مديريت فلان استاندار يا مدير در اولويت قرار گرفته است. اين در حالي است که نمايندگان مجلس نيز در برخي اوقات به بقاي ميز مديران ناکارآمد کمک ميکنند. در انتخابات آينده بايد افرادي انتخاب شوند که چهار سال پاي وعدههايي که به مردم دادهاند بايستند. نبايد وضعيت به شکلي باشد که هنگامي که يک فرد در انتخابات به پيروزي رسيد همه افرادي که در ستاد انتخاباتي اش حضور داشتند را بهعنوان مدير و مسئول انتخاب کند.
در شرايط کنوني طيفهاي مختلف جريان اصولگرايان اعم از معتدل، سنتي و راديکال با چه استراتژي تلاش ميکنند به وحدت دست پيدا کنند؟ آيا زمينههاي وحدت را در جريان اصولگرايي مشاهده ميکنيد؟
بنده معتقدم اگر اصولگرايان بتوانند به يک تفاهم نسبي هم دست پيدا کنند در انتخابات آينده موفق خواهند شد. در شرايط کنوني نيز نشانههايي از وجود اين تفاهم نسبي به چشم ميخورد. تفاهم مطلق در جريان اصولگرايي وجود ندارد. بهنظر من اصولگرايان در انتخابات آينده با دو ليست حضور پيدا ميکنند که اکثريت افراد اين دو ليست با هم مشترک هستند. اين احتمال وجود دارد که در اين دو ليست روي برخي افراد اختلاف نظر وجود داشته باشد. با اين وجود اغلب افراد دو ليست مورد اجماع جريان اصولگرايي قرار خواهند داشت. اگر ليستهاي ديگري در کنار اين دو ليست ارائه شود تاثيرگذار نخواهد بود و نميتواند در فضاي انتخابات جريانساز شود. محوريت اين دو ليست نيز مبتني بر سياستهايي است که شوراي ائتلاف برنامهريزي کرده است. در شوراي ائتلاف جريان اصولگرايي نيز اغلب طيفهاي جريان اصولگرايي حضور دارند. در چنين شرايطي ترکيبي از جريان پايداري با طيفهاي ديگر جريان اصولگرايي شکل ميگيرد و با يک اجماع نسبي و اختلاف جزئي در انتخابات شرکت ميکنند. بهنظر ميرسد نوعي خردورزي و جمع گرايي در جريان اصولگرايي به وجود آمده است. بدون شک اگر اين رويکرد همچنان ادامه داشته باشد و خدشهاي به اتحاد طيفهاي مختلف اصولگرايي وارد نشود احتمال موفقيت جريان اصولگرايي در انتخابات آينده زياد خواهد بود.
اصولگرايان از چه نقاطي در معرض واگرايي و تشتت قرار دارند؟ آيا در اين زمينه آسيب شناسي صورت گرفته است؟
فضاي انتخابات آينده به سمتي است که جريانهاي راديکال و تندرو نميتوانند موفق شوند. اين وضعيت در جريان اصولگرايي هم وجود دارد و اگر گروهي بخواهند از رويکرد شوراي ائتلاف عدول و عبور کنند نميتوانند در انتخابات تاثيرگذار باشد. اين وضعيت درباره جريان اصلاحطلبي نيز وجود دارد و اگر اين جريان نيز بخواهند از نيروهاي تندرو خود در انتخابات استفاده کند موفق نخواهد شد. امروز مردم بهدنبال حل شدن مشکلات کشور و بهبود وضعيت زندگي خود هستند. به همين دليل نيز هيچگاه از کساني حمايت نخواهند کرد که اهل تعقل و دورانديشي نيستند و منافع کشور را فداي منافع گروهي و جناحي ميکنند. به همين دليل مهمترين اولويت مردم در انتخابات آينده حضور افراد کارآمد و توانمند در مجلس است.
آيا شوراي ائتلاف اصولگرايي نوعي کپيبرداري از «جمنا» است و يا شکل کاملتر آن به شمار ميرود؟
جمنا يک تمرين خوب براي اصولگرايان بود که بتوانند خرد جمعي را در بين طيفهاي مختلف محک بزنند و محوريت قرار بدهند. با اين وجود جمنا داراي کاستيها و ضعفهايي بود که در نهايت نيز نتيجه لازم را براي اصولگرايان در انتخابات رياست جمهوري به همراه نياورد. بنده در همان زمان هم معتقد بودم اصولگرايان بايد ضعفهاي جمنا را پوشش بدهند و آن را به نقاط قوت تبديل کنند. جمنا يک اقدام صحيح و بجا بود که اصولگرايان در آن مقطع زماني انجام دادند. در تشکيل جمنا بود که نقاط ضعف جريان اصولگرايي تا حدود زيادي مشخص شد. در شرايط کنوني جريان اصولگرايي با استفاده از تجربه جمنا موفق شدند با کمترين خطا و اشتباه به يک جمع بندي نسبي در زمينه حضور اصولگرايان در انتخابات دست پيدا کنند. به همين دليل در اجماع جريان اصولگرايي حرف و حديث نسبت به گذشته کمتر شده است. دليل اين مساله نيز اين است که اصولگرايان در ماجراي جمنا تمرين خوبي در زمينه کاهش اصطکاکها انجام دادند و آسيبهاي ناشي از تشتت آرا در اين جريان را به حداقل ممکن رساندند. پيشنهاد بنده به اصولگرايان اين است که شوراي ائتلاف و رويکرد تصميمگيري بهصورت جمعي را پس از انتخابات مجلس رها نکنند و آن را تا انتخابات رياست جمهوري آينده ادامه بدهند. اين وضعيت حتي بايد براي دوران پس از انتخابات رياست جمهوري آينده نيز حفظ شود و اصولگرايان از اين سازوکار وحدتآفرين براي انتخابات مجلس بعدي نيز استفاده کنند. شرايط نبايد به شکلي باشد که اين شورا بهصورت کوتاهمدت تشکيل شود و پس از مدتي به فراموشي سپرده شود و طيفهاي مختلف اصولگرايي دوباره دچار تفرقه شوند.
دليل انتخاب آقاي حدادعادل بهعنوان رئيس شوراي ائتلاف اصولگرايان چه بوده است؟
آقاي حدادعادل يکي از ريش سفيدان جريان اصولگرايي است و خانواده جريان اصولگرايي نيز ايشان را قبول دارند. اگر اين اعتماد وجود نداشت ايشان بهعنوان رئيس شوراي ائتلاف اصولگرايان انتخاب نميشدند. در گذشته مرحوم آيتا... مهدوي کني در جريان اصولگرايي شيخوخيت داشتند و اصولگرايان حول محور ايشان اجماع ميکردند. با اين وجود در شرايط کنوني که آيتا... مهدوي کني در قيد حيات نيستند شرايط ايجاب ميکند که اصولگرايان حول شخصيتي مانند آقاي حدادعادل اجماع کنند. مطمئنا آقاي حداد عادل از شيخوخيت آيتا... مهدوي کني برخوردار نيست. با اين وجود در شرايط کنوني حضور ايشان بهعنوان رئيس شوراي ائتلاف اصولگرايان براي اين جريان داراي مزيتهاي نسبي است. قرار نيست همه مانند هم باشند و در يک وضعيت قرار بگيرند.
آيا محوريت اصولگرايان در مجلس آينده روي آقاي قاليباف خواهد بود؟
اين موضوع بستگي به نتايج انتخابات همه مناطق کشور دارد. اين احتمال وجود دارد که اکثريت مجلس آينده را اصولگرايان تشکيل بدهند. با اين وجود اصولگراياني که در مجلس آينده حضور پيدا خواهند کرد ممکن است داراي يک هارموني و نظم جرياني و فکري نباشند. به همين دليل نيز روي فرد ديگري بجز آقاي قاليباف اجماع کنند. در شرايط کنوني جبهه پايداري نيز روي آقاي قاليباف براي ارائه ليستهاي انتخابات با بقيه طيفهاي اصولگرايي تفاهم دارند. در شرايط کنوني ليستهايي بهصورت غيررسمي از سوي طيفهاي مختلف اصولگرايي از جمله جبهه پايداري منتشر ميشود که در اين ليستها آقاي قاليباف حضور دارند.
عدم حضور آقاي لاريجاني در انتخابات مجلس به حضور آقاي قاليباف ارتباط دارد؟ آيا اصولگرايان بهدنبال پوست اندازي مديريتي در قوه مقننه با قاليباف هستند؟
واقعيت اين است که فضاي موجود از نظر سياسي فضاي براي آقاي لاريجاني مناسب نيست. مسائلي در دوران مديريت آقاي لاريجاني در مجلس رخ داده که سبب شائبههايي درباره مديريت ايشان شده است. نمونه بارز آن عملکرد آقاي لاريجاني در موضوع تصويب برجام و همچنان لايحه FATF بوده است. تحليل بنده اين بود که آقاي لاريجاني در انتخابات مجلس آينده شرکت نخواهد کرد و در واقعيت نيز اين اتفاق رخ داد. در اين زمينه آقاي لاريجاني با هوشمندي عمل کرده است. اين اتفاق در انتخابات مجلس دهم درباره آقاي باهنر نيز رخ داد. در انتخابات گذشته آقاي باهنر با تحليل وضعيت سياسي کشور به اين نتيجه رسيده بود که بهتر است در انتخابات شرکت نکند. به همين دليل نيز با دورانديشي و بهصورت هوشمندانه در انتخابات ثبت نام نکردند. اين مساله نشان داد که آقاي باهنر يک نگاه ويژه به جامعه و مسائل کشور دارد. برخي فاقد اين هوشمندي هستند و گمان ميکنند مردم مکلف هستند به آنها رأي بدهند. کسي که قرار است در فضاي سياسي کشور فعاليت کند بايد تحليل دقيق و عميقي از وضعيت اجتماعي و فرهنگي مردم و دغدغههاي آنها داشته باشد. در نتيجه آقاي لاريجاني در يک اقدام هوشمندانه در انتخابات مجلس حضور پيدا نکردند. البته اين احتمال وجود دارد که ايشان براي انتخابات رياست جمهوري آينده برنامه داشته باشند. احتمال اين اتفاق نيز زياد است. هر چند معتقدم فضا براي حضور ايشان در انتخابات رياست جمهوري نيز مهيا نيست. نکته ديگر اينکه آقاي قاليباف يک مدير عملياتي و اجرايي است که در اين زمينه تلاش زيادي از خود نشان ميدهد. با اين وجود فضاي مجلس با کار اجرايي تفاوت دارد. دليلي وجود ندارد يک مدير اجرايي موفق بتواند يک رئيس مجلس موفق نيز باشد. جايگزيني آقاي قاليباف به جاي آقاي لاريجاني به تصميم اصولگرايان در مجلس بستگي دارد. ممکن است مجلس آينده با اکثريت اصولگرايان تشکيل شود و در چنين فضايي تصميم گرفته شود که آقاي قاليباف بهعنوان رئيس مجلس آينده انتخاب شود. البته اين احتمال وجود دارد که در مجلس آينده آقاي قاليباف در نقش رئيس فراکسيون فعاليت داشته باشد.
طيف منتسب به محمود احمدينژاد چه نقشي در شوراي ائتلاف و مجلس آينده خواهند داشت؟
بنده بعيد ميدانم آقاي احمدينژاد بهدنبال نزديک شدن به اصولگرايان باشد. دليل آن نيز اين است که ايشان خود را فراتر از جريان اصولگرايي تعريف ميکند. به همين دليل بعيد ميدانم احمدينژاد بهدنبال نقش آفريني در تصميمگيري اصولگرايان باشد. هرچند برخي طيفهاي موجود در جريان اصولگرايي همچنان به آقاي احمدينژاد بهرغم ضعفهايي که در گذشته وجود داشته اعتقاد دارند و همچنان گفتمان ايشان را موثر ميدانند. البته اين طيف در جريان اصولگرايي محوريت ندارند و بعيد است که در آينده نيز محوريت پيدا کنند. با اين وجود اين احتمال وجود دارد که آقاي احمدينژاد در انتخابات آينده از برخي افراد حمايت کند. اين احتمال را نميتوان ناديده گرفت. با اين وجود اين مساله که آقاي احمدينژاد بهصورت سازمان يافته و تشکيلاتي بهدنبال به دست آوردن کرسيهاي آينده مجلس است صحيح نيست و احمدينژاد چنين هدفي را دنبال نميکند. در شرايط کنوني احمدينژاد بهصورت چراغ خاموش حرکت ميکند و نيت و اهداف خود را آشکار نميکند. هدف چنين رويکردي اين است که جريان احمدينژاد آسيب کمتري ببيند و يا به تعبيري سوخته نشوند. استراتژي احمدينژاد نيز معطوف به قدرت است و به همين دليل بهدنبال اين است که در کرسيهاي مجلس آينده سهم داشته باشد. بعيد نيست احمدينژاد بهدنبال گفتمان جديدتري نسبت به وضع موجود باشد. به هر حال ايشان نسبت به گفتمان موجود ديدگاههاي خود را بيان کردهاند و همگان نيز از اين ديدگاهها اطلاع دارند.
آيا در انتخابات آينده جريانهاي سياسي با دو قطبي رأي دادن و رأي ندادن مواجه هستند؟
واقعيت اين است که فرصتهاي زيادي براي دعواهاي سياسي وجود دارد و در گذشته نيز اين اتفاق رخ داده است. به هر حال شرايط امروز کشور با گذشته متفاوت است و وقت دعواهاي سياسي هم نيست. بهنظر بنده بهتر است دعواهاي سياسي و اختلاف نظرها را در فرداي انتخابات مطرح کنيم و امروز به شکلي رفتار کنيم که مردم با انگيزه بيشتري در انتخابات آينده شرکت کنند. تجربه تاريخي نشان داده که عملکرد مسئولان اجرايي و نمايندگان مجلس تاثير مستقيمي روي انگيزه مردم براي حضور در انتخابات داشته است. هر زمان که عملکرد مسئولان قابل قبول بوده مردم با انگيزه بيشتري در انتخابات شرکت کردهاند و هر زمان که اين اتفاق رخ نداده انگيزه مردم براي حضور در انتخابات کاهش پيدا کرده است. در شرايط کنوني مردم از عملکرد دولت و مجلس رضايت ندارند. با اين وجود بايد فضا به شکلي رقم بخورد که مردم انگيزه خود را براي حضور در انتخابات و انتخاب افراد توانا و کارآمد حفظ کنند. تنها در چنين شرايطي است که ميتوان به حضور حداکثري مردم در انتخابات و به تبع آن شکل گيري يک مجلس قدرتمند و توانا اميدوار بود.
سایر اخبار این روزنامه
آخرين مهلت FATF؛بهمن ماه
ليست استانی میدهيم
گلایه داریم اما مردم را به مشارکت فرامیخوانیم
سهامتان را نفروشید
فردا همه میآییم
روستاهاي كرمان در محاصره توفان شن
مگر ما تودهاي هستيم كه بخواهيم«نفوذ» كنيم؟
چهره مردانه مجلس!
مردم در صحنه حاضر خواهند بود
شعار جوانگرایی برای مقاصد سیاسی
فرار مالیاتی معضل فرهنگی است
آنکارا، تهران و مسکو را حفظ میکند
دلایل سقوط «ظفر۱»
مردان فاقد توانايي مالي ازدواج نکنند
دوليستی بودن اصولگرايان قطعی است