فقر آموزش در بحران

مرتضی اکبرپور
استاد دانشگاه
بارش سنگین برف پس از یک دهه، بار دیگر استان گیلان را در یک شرایط بحرانی قرار داد. به‌طوری که بسیاری از مردم به‌دلیل کمبودها و مشکلاتی که در زیرساخت‌های اصلی ایجاد شد با قطعی برق، آب، تلفن و مسدود شدن راه‌ها مواجه شدند. اگرچه این اتفاق جدیدی نبود، اما شرایط و امکانات شهر آن‌گونه که باید نیازهای شهروندان را تأمین نکرد و همین مسأله بر شدت بحران افزود. البته ناگفته نماند که این نوع بحران‌ها و حوادث تنها مختص کشور ما نیست، بلکه در بسیاری از کشورهای پیشرفته و با تکنولوژی‌های به‌روز و کارآمد همچون استرالیا و اروپا نیز مشکلاتی از این دست در زمان بحران طبیعی است و امکان پاسخگویی صد درصدی به مشکلات وجود ندارد.
 با این‌همه همچنان این سؤال مطرح است که چرا سیستم مدیریت بحران، در بارش شدید برف در گیلان، زمینگیر شد و نتوانست اقدام بهنگام و در لحظه انجام دهد. درحالی‌که با اعلام و هشدارهای هواشناسی از چند روز قبل، باید با حضور استان‌های درگیر، اقدامات فوری و آرایش زمان بحران در دستور کار قرار می‌گرفت. البته ستاد بحران استان هم در حد توان اقداماتی را تدارک دیده بود، اما حجم حادثه و دامنه بحران ظاهراً بزرگ‌تر از پیش‌بینی‌ها بود. در این زمینه لازم است به نکات زیر اشاره کنم.


 پس‌از اعلام هشدارهای سازمان هواشناسی، تجربه نشان داده است که باید یک برنامه همه جانبه با مشارکت دستگاه‌های ذی‌ربط برای پیشگیری از ابعاد بحران در دستور کار قرار گرفته و پس‌از تقسیم کار هر دستگاه متناسب با وظایف خود و خدماتی که باید به شهروندان ارائه کند، در مهار و کاهش بحران مشارکت جدی داشته باشد.
 مهم‌ترین مؤلفه پیشگیری از وقوع بحران، آگاه سازی، اطلاع‌رسانی و مشارکت گسترده مردم در پیاده‌سازی و هشدارهای دستگاه‌های ذی ربط است.
اما متأسفانه در این زمینه شهروندان کمتر به هشدارها توجه کرده و آمادگی لازم برای مواجهه با بحران را ندارند. به طوری که در بحران بارش برف سال 84 در گیلان، بسیاری از مردم از ترس و نگرانی در خانه‌هایشان مانده بودند و به علت سنگینی برف روی سقف خانه‌ها، با حادثه‌های تلخی روبه‌رو شدند. در آن زمان، به‌دلیل پایین بودن مشارکت مردم در برف روبی، بالاجبار برای جلوگیری از وقوع حوادث ناگوار، از نیروهای ارتش کمک گرفته شد.
درصورتی‌ که مردم می‌توانستند با اقدامات اولیه و به‌کارگیری روش‌ها و ابزارهای ساده از حجم سنگین بحران بکاهند. اما به‌دلیل عدم آشنایی و آموزش لازم این اتفاق به شکل دیگری رقم خورد.
 نبود امکانات و تجهیزات لازم همچون برف‌روب و شن پاش و نمک پاش و ماشین‌آلات سنگین در زمان وقوع بحران نه تنها ضعف‌ها و مشکلات را بیشتر می‌کند بلکه در شرایطی عملیات مهار بحران را با کندی مواجه و حتی متوقف می‌کند. به این مسأله نیز باید نامناسب بودن وضعیت راه‌ها و مسیرهای تردد را اضافه کرد.
 در زمینه فرهنگسازی و آموزش در زمان بحران، اگرچه برای مدیران و مسئولان، کارگاه‌ها و دوره‌های فشرده و تخصصی آموزشی برگزار می‌شود، اما در این میان آنچه کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد، آموزش اصولی شهروندان در برابربحران است. چرا که تک تک شهروندان ابتدایی‌ترین مسائل و اطلاعات لازم و مورد نیاز را نمی‌دانند و متأسفانه در حوزه آموزش بحران، شهروندان با فقر اطلاعاتی مواجهند و مناسب است که در این زمینه رسانه ملی و مطبوعات و حتی سازمان‌های مردم نهاد باید حضور فعال تری برای ارتقای سطح آموزشی مردم در زمان بحران داشته باشند.