چرا مشارکت؟



محمدجواد حق شناس
فعال سیاسی اصلاح‌طلب


انتخابات در ایران دستاورد بسیار مهم انقلاب اسلامی است. هنگامی که در سال‌های 56 و 57 مردم در اعتراض به نظام شاهنشاهی به خیابان‌ها آمده و اعتراضات خود را علنی کردند، شعار محوری آنان بر دو پایه «استقلال» و «آزادی» استوار بود. با وجود اینکه در آن نظام سیاسی تلاش شده بود به خیلی از نیازهای مردم پاسخ داده شود و حتی در دهه 50 و با افزایش قیمت نفت و آمدن دلارهای نفتی به کشور، اقتصاد ایران یک روند پرشتابی را به خود دیده بود، اما در آن مقطع جامعه، بخصوص دانشگاهیان و طبقه متوسط و روحانیون اعم از نیروهای مذهبی و ملی و حتی مارکسیست‌ها نهایتاً حول یک وحدت راهبردی و اصولی برای نفی رژیم استبدادی پهلوی دست به دست هم دادند و آنچه را که به زعم آنها آن رژیم فاقد آن بود، مطرح کردند. در نتیجه طرح این دو خواسته، «جمهوری اسلامی» با پیشنهاد بنیانگذار انقلاب مطرح و با پاسخ مثبت مردم به ایشان همراه شد.
از همین رو، نخستین حرکتی که پس از پیروزی انقلاب شکل گرفت، رفراندوم بود که به عنوان راهکاری که می‌توانست خواست عموم را تحقق ببخشد مورد توجه قرار گرفت و عنوان جمهوری اسلامی به عنوان نظام سیاسی کشور به رأی گذاشته شد. اما گام دوم مهم‌تر از نخستین قدم بود و از سوی خبرگانی که آن هم از سوی مردم انتخاب و برای تدوین قانون اساسی مأموریت یافته بود برداشته شد. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در نهایت به عنوان یک سند ملی مورد توافق آحاد مردم قرار گرفت. در این سند به یک اصل مهم اشاره شده و آن حقوق مردم است.
یکی از شیوه‌هایی که علاوه بر آزادی بیان و برپایی تجمعات و راهپیمایی‌ها برای عملیاتی ساختن خواست مردم مورد توجه قرار گرفت، انتخاب رئیس جمهوری، نمایندگان مجلس، اعضای شوراهای شهر و روستا و خبرگان رهبری از سوی مردم است. گرچه در دو دهه گذشته محدودیت هایی درباره انتخاب مردم وجود داشته و تلاش هایی برای توسیع دایره انتخاب شوندگان در جریان بوده و حتی رئیس جمهوری نیز در سخنرانی های متعدد درباره این موضوع تذکر داده است. این مسأله همواره انتظاراتی را از دستگاه های نظارتی ایجاد کرده و به نگرانی هایی دامن زده است.

در این حالت سؤالی که مطرح می‌شود این است که وظیفه مردم نسبت به صندوق‌های رأی چیست؟ در پاسخ باید گفت در جایی که رقابت وجود دارد طبیعتاً وظیفه مردم همچنان شرکت در انتخابات است. قطعاً حضور مردم در پای صندوق‌های رأی یک ضرورت است و قهر کردن هیچ معنا و مفهومی ندارد. اما در حوزه‌هایی که رقابت تنها بین یک جریان سیاسی وجود دارد هم به نظر می‌رسد مشارکت در چنین شرایطی حداقل می‌تواند انتخاب بین گزینه بد و بدتر باشد و همین معادله برای کسانی که فکر می‌کنند کاندیداهای مورد نظرشان حضور ندارند لازم است چرا که بالاخره تأثیرگذاری خود را خواهند داشت. در ارتباط با حوزه‌هایی که گفته می‌شود، تکلیف انتخابات از قبل روشن است و اصلاً رقابتی در آن وجود ندارد به نظر می‌رسد که بهترین کار این باشد که اختیار را به خود مردم واگذار کنیم. به افرادی که صاحب رأی هستند پیشنهاد می‌کنم که بنشینند و حضور در پای صندوق‌های رأی و هزینه‌ای که به شرط عدم حضور برای کشور ایجاد می‌شود و آسیب‌هایی که از این بابت به جامعه وارد می‌شود، یا حتی فایده‌هایی که از عدم حضور آنان در انتخابات به ذهن متبادر می‌شود، سبک سنگین کرده و رفتار معقول و دقیقی را در دستور کار خود قرار داده و بهترین تصمیم را اتخاذ کنند.  متأسفانه وقتی فضای دوقطبی در کشور از سوی جریان‌های سیاسی ایجاد می‌شود این نگرانی را به دنبال دارد که به جای رقابت‌های منطقی شاهد فضای تقابلی و تخریب و ایجاد شکاف باشیم که حتماً آثار سوئی را به همراه خواهد داشت.