هنر اصیل راهزنان زیادی دارد

سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: مصادف با هفته هنر انقلاب اسلامی و سالگرد شهادت سیدمرتضی آوینی پیرامون وضعیت هنر پس از انقلاب اسلامی و تحولات در این عرصه با علی‌حسین امینی رئیس انجمن هنر‌های تجسمی سازمان بسیج هنرمندان به گفتگو نشستیم.

با آغاز انقلاب اسلامی هنر در ایران شاهد تحولاتی بود که به تدریج تأثیرات غیرقابل انکاری بر شاخه‌های مختلف هنری گذاشت، اما به نظر می‌رسد این سیر تحول از جایی کُند شد یا دچار انحراف شد. فکر می‌کنید آسیب‌ها در این عرصه به چه دلایلی رقم خورد؟ هنر در ایران پس از انقلاب اسلامی در چه وضعیتی قرار دارد و با هنر اصیل و مطلوبی که در جان افراد جامعه تعهد انسانی و الهی بدمد چقدر فاصله داریم؟
تأثیر انقلاب اسلامی در رویکرد هنرمندان شاخه‌های مختلف هنر در ابتدای انقلاب به یک اندازه نبود. به نظر می‌رسد هنر‌های کلامی اعم از شعر و ادبیات و متون مربوط به هنر کلام بیشتر رنگ و بوی انقلاب گرفتند. شاید بدین سبب که به کتاب انقلاب که قرآن بود نزدیک‌تر بودند. دعوت اصلی انقلاب به فطرت پاک و الهی انسان‌هاست. صداقت و عدالت، مهربانی و محبت، ایثار و از خودگذشتگی، احساس تکلیف بر این خصائل مطلوب جان همه انسان‌هاست و دعوت به فطرت موضوع و محور اصلی همه هنر‌های قدسی و نقطه اشتراک هنر انقلاب است. بنده هنر اصیل را هنری می‌دانم که بر پایه اصول فطری و سرشت الهی بنا شود و منافاتی با اساس فطرت نداشته باشد. با توجه به این دریافت معتقدم بسیاری از مکاتب و ایسم‌های هنری از دایره هنر اصیل خارجند. هنر پوچ‌گرا و سیاه و بی‌ثمر اگرچه صادقانه بیان احوال کند به دلیل عدم تطابق با فطرت و سرشت آدمی هنر اصیل به حساب نمی‌آید. راهزنان مسیر هنر اصیل بسیارند چراکه هنر اصیل هنر تبلیغ انسانیت است. هنر رهایی و آزادی و آزادگی هنر اشاعه صفات و خلق انسانی است. هنر مبارزه و نبرد با کجی‌ها و ناراستی‌ها و پلشتی‌ها. هنر جذبه و نشاط و همراهی است. ابلیس و اعوان و انصارش به یقین با چنین هنری مخالفند و به شدت در مقابل این هنر مزاحمت ایجاد می‌کنند. اگر حال مردم کشورم؛ آنان‌که با این آثار هنری زندگی می‌کنند و با دیدن و شنیدن و دریافت آثار هنری خوب می‌شود، نشاط پیدا می‌کنند، سرزنده می‌شوند، میل به مهربانی و محبت کردن در وجودشان غلیان می‌کند، احساس همیاری و همکاری‌شان بیشتر می‌شود؛ دلیلش این است که هنر هنرمندان‌مان به اصالت نزدیک است و اگر غیر از این است یعنی اثری که آفریده شده از هنر تهی است.


با تعابیر شما درباره هنر فکر می‌کنید جامعه امروز ما چقدر از هنر ناب بهره می‌برد و تا چه اندازه بی‌هنری رواج دارد؟
اگر منظور از ما در این سؤال مجموعه اهل هنر و فرهنگ و متولیان آن در طول این ۴۰ سال باشد باید به صراحت اعتراف کرد که کارنامه قابل قبولی ارائه نشده است. وضعیت فرهنگی موجود درجامعه گواه و معیار و محک این واقعیت است که یا کار‌های فرهنگی و هنری ناچیز بوده و کم‌اثر و یا عامل دیگری باعث بی‌ثمر شدن این تلاش‌ها شده است. نابسامانی‌های فرهنگی بحران‌های متعدد اجتماعی و معضلاتی که در روابط اجتماعی در سطح جامعه دیده می‌شود، حاصل جمع کم‌کاری‌ها و تنبلی‌ها و بی‌مبالاتی‌ها و همچنین شبیخون‌ها و ستیز بی‌وقفه دشمنان این مرز و بوم با ایران و ایرانی است. البته در این میان تأثیر بی، چون و چرای حکام و سیاستمداران و صاحب‌منصبان را نباید نادیده گرفت که «الناس علی دین ملوکهم». به راستی چه مقدار و چه اندازه کار فرهنگی در ارتباط با محسنات پاکدستی و درستکاری و قباحت دست‌درازی به بیت‌المال و دزدی از جیب مردم با افشای جریان اختلاس و خیانت و دست‌درازی به اموال عمومی توسط یک مسئول یا مرتبطینش به باد رفته و گاه نتیجه معکوس می‌دهد یعنی آثاری مثلاً در عرصه نمایشی با این موضوعات ساخته شده، اما نه تنها تأثیرگذاری مطلوب نداشته بلکه بدآموزی هم داشته است. به نظرم در جذب و تربیت و آموزش هنرمندان سهل‌انگاری کردیم، تعهد ثمره اعتقاد و ایمان است و تربیت انسان متعهد نیازمند اساتید و مربیان باتقوا و باایمان متعهد. معنی ندارد نفوس پاک فرزندان این مملکت در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی به دست کسانی سپرده شود که ذره‌ای اعتقاد به تعهدات انسانی و الهی ندارند و برعکس مرتبط به یله و رها بودن انسان در این جهان هستند.
فرهنگ و هنر در هر کشوری مناسب با باور‌های آن دیار سمت و سو و جهت دارد. بدیهی است فرهنگ و هنر ایران اسلامی نیز جهت‌دار است. توحید و یکتاپرستی جهت تمام امور کشور یکتاپرستان است (لا اله الا الله). فرهنگ ایران‌زمین از دیرباز حتی قبل از اسلام یکتاپرست بوده است. انسان خداپرست پیرو تعهدی که با خالق هستی می‌بندد معاهدی نیز با خود برقرار می‌کند که صیانت و حفظ این تعهدهاست که آدمی را از حیوانیت نجات می‌دهد. شانه خالی کردن از بار این تعهد به هر بهانه‌ای لاجرم شانه زیر بار ابلیس و شیطان بردن خواهد بود. هنرمند به یقین در این میان باید متعهدتر از دیگران باشد چراکه مؤثرتر از دیگران هستند. معتقدم در جذب و تربیت هنرمندان جوان باید مساجد و حسینیه‌ها و مراکز فرهنگی در اولویت قرار گیرند. از سنین کودکی و نوجوانی باید استعداد‌ها کشف و سرمایه‌گذاری لازم صورت گیرد. ادبیات غنی و فاخر ایران باید وصل‌کننده هویت گمشده و از هم گسیخته برخی هنر‌ها مثل هنر‌های تجسمی شود، متون دینی را به قصد دریافت‌های هنری دوباره باید جست‌وجو کرد. ادبیات پربارمان را تورقی دوباره و کنکاشی از روی نیاز فرهنگی و هنری بزنیم و شاید با توجه به پیوستگی این متون با قرآن معانی عمیق در آن‌ها نهفته باشد که به درد امروز ما بخورد.
فکر می‌کنید برای رسیدن به تعریفی مشخص و همه‌فهم از هنر چه باید بکنیم؟ یار چشم توست‌ای مرد شکار
از خس و خاشاک او را پاک دار
یکی از ورودی‌های وجود آدمی چشم است و امروزه متأسفانه در پاسداری این دروازه جان غفلت بزرگی حاصل شده است. گویی انسان مدت‌ها به دلیل محروم بودن از چشم عقده دیدن پیدا کرده و تشنه دیدن هرچیزی است و از نظر به هیچ منظری چشم نمی‌پوشد و ابا نمی‌کند در حالی که عاقلان عالم می‌دانند هر چیزی شایسته دیدن نیست. هنرمند متعهد هرگز اثر ناشایست و بیهوده و هرزه خلق نمی‌کند. او به خوبی می‌داند جلوه هر زیبایی لزوماً زیبا نیست، تحریک غرایز و تشدید و فوران آتش هوی و هوس به نفع هیچ‌کس و هیچ جامعه‌ای نیست، غرایز انسان به طور طبیعی نیاز به کنترل دارند نه طغیان و فوران. با توجه به تأثیر فراوان هنر‌های تجسمی در این موضوع تکلیف قطعی و مسلم هنرمند تجسمی سلیم‌النفس اشاعه فرهنگ عفت و پاکدامنی است نه پرده‌دری و گستاخی. هنر و هنرمندان تجسمی در کشور ما از چند جهت در معرض آسیب و آفت قرار دارند. اولین مورد غلبه اندیشه‌ها و تفکرات شبه‌روشنفکران و خود روشنفکرپندارانی است که با تعریف و تبلیغ و ترویج هنرمندان مستعد بی‌بنیان و کم‌بهره از فرهنگ بومی و برندسازی و سرشناس و مشهور کردن آنان به دور از واقعیت‌های اجتماعی با خط و جهت دادن به آن‌ها جریان هنری کشور را منحرف و به بیراهه می‌کشانند و اغلب استعداد‌های ناب کشور را مشغول بیهودگی و تباهی می‌کنند. آثار این هنرمندان اغلب سیاه و سربی و حکایت از ذهن و جان سرد و خاموش و اجاق کور هنرشان است. البته این آثار به شدت مطلوب و مقبول جشنواره‌ها و بینال‌ها و اکسپو‌های خارجی است. برنامه‌هایی که اساس و بنیانشان در کل جهان در دست ابرسرمایه‌داران و صاحبان قدرتی است که برای سلطه بر جهان از هر وسیله‌ای بهره می‌برند و هنر یکی از آن ابزار‌های توانمندشان است. از دیگر مشکلات هنرمندان هنر‌های تجسمی در کشورمان می‌شود به مشکل امرار معاش آنان اشاره کرد. بازار کسب و کار هنرمندان به دلیل انباشت پول و ثروت در دست تازه به دوران رسیدگان و فخرفروش هنرنشناس است و اینان هنرمند را وادار می‌کنند تا کار باسمه‌ای و بی‌ارزش تولید کنند در نتیجه بازار و منظر عمومی تولیدات هنری انباشته می‌شود از آثار کم‌ارزش و بی‌محتوا و بی‌تناسب که نه ارتباطی با فرهنگ ما دارد نه به درد جامعه ما می‌خورد. این آثار تنها نشانه تباه شدن سرمایه‌های عمر هنرمندان این دیار است. از دیگر آسیب‌های جامعه هنر‌های تجسمی آنکه آثار دردمندانه و خلاقانه تولید شده توسط هنرمندان صاحب درد و کم‌ادعا در گوشه کارگاه‌ها و انبار‌های متروکه محکوم به خاک خوردن است و سرمایه‌های حقیقی فرهنگ و هنر این دیار زندانی و تبعیدی کم‌توجهی‌ها و قدرنشناسی متولیان و مسئولان امر می‌گردند.
حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود
با مدعی نزاع و محاکا چه حاجت است