مالیخولیایی بنام ناموس پرستی

رکسانا رضائی‪-‬ به بلندای تاریخ این سرزمین قصه و افسانه و داستان هست از دخترکانی که جان به قیمت دل باختند و به نام ناموس و خدشه بر آن تن به خاک دادند و رویا به باد سپردند.
ماجرای رومینا قصه تکراری و نخ نمایی است که هر بار به گونه‌ای متفاوت روایت می‌شود اما بازیگر نقش اول جهل است که بی‌تغییر هربار به شیوه‌ای تازه رخ عیان می‌نماید.
روزگار خود را تکرار می‌کند و هربار رومینایی در گوشه و کنار این سرزمین قربانی جهل پدر و برادر و جامعه خود می‌شود.
در این بین نقش ما چیست و کجاست؟آیا زدن هشتک #قتل_ناموسی به معنای رفع مسئولیت اجتماعی، جماعتی است که به همان شدت که اوج گرفته و


رگ گردن متورم کرده است فرو خواهد نشست؟ آیا ما سهمی در خونین کردن داس پدر ۳۷ ساله تالشی و پدرهای به اصلاح متعصب دیگر نداشته‌ایم؟
صدا و سیمای ملی در تداوم و یا اتمام این تراژدی چه نقشی می‌توانست ایفا کند که ناکرده باقی مانده است؟سهم ارگان عریض و طویلی همچون آموزش و پرورش در این ماجرا چقدر است؟ چه درصدی برای سوشیال مدیا(شبکه‌های اجتماعی)باید کنار گذاشت؟ نقش قانون در اینگونه اتفاقات چقدر است؟کجای کار می‌لنگد و کجای راه را اشتباه رفته‌ایم که همچنان داسی خونین می‌شود سرتیتر اخبار روز ما؟کدام تکه پازل سر جای خودش نیست که اینگونه جهانی به تماشای داس خونین پدر ایرانی می‌نشیند؟
قصد قضاوت کردن نیست،اینها سوالاتی است که این روزها مابین حکم و بیانیه‌های مختلفی که صادر می‌شود اذهان عمومی را به خود مشغول ساخته و اگر به ریشه تک تک آنها نرسیم شاهد رومینایی دیگر در صفحات کاغذی و مجازی رسانه‌ها خواهیم بود.
امروز رومینا و دیروز رومیناهای بسیاری که شاید روزی هزاران بار می‌میرند و زنده می‌شوند و فریادرسی ندارند.چه کسی و چه ارگانی مسئول آموزش و شیوه صحیح تربیت در میان خانواده‌هاست؟!
این شعله نیز به زودی فروکش خواهد کرد و لابه لای آه و اشک خشکیده مادران این سرزمین تنها پرونده نقص قوانین و نقش نادرست آنها که مسئول آموزش اجتماع هستند باز خواهد ماند تا جنایتی دیگر رخ دهد و فریاد وااسفای جماعت انتلکتوئل برخیزد که باید اینچنین می‌کردیم و آنچنین می‌شد که نشد!!
به زعم این قلم اینبار قاتل تنها نیست.او همدستانی داشته است که شرایط را برای رساندنش به جنونی وحشت آور مهیا کرده اند.بوی این دمل متعفن از کهنگی است.برای درمان این زخم کهنه هیچ مرهمی افاقه نخواهد کرد
به جز آموزش و پرورش فرهنگ و ساختن اجتماعی آگاه که به وقت بحران شیوه کنترل خشم را آموخته باشد و به وقت فرزندآوری مهارت تربیت کودک و تبیین نقش پدر و مادری به عنوان رهبران خانواده کوچک و پرورش انسان‌هایی کامل و سالم.تمام قصه همین است و تمام.