خانه رومینا

مریم اکبری نوشاد‪-‬ بهمن ۹۲ که فیلم خانه پدری را در اکران جشنواره فجر دیدم حالم به شدت منقلب شد.
در حین تماشای فیلم، تمام وجودم از دیدن کشته شدن دختری جوان و بی‌گناه به دست پدری سنگدل و تماشای آن صحنه‌های دردناک لرزید.
نقد‌های مربوط به فیلم را خواندم.
فیلم‌های کیانوش عیاری را دوست داشتم ولی حس کردم این نمی‌تواند حقیقت داشته باشد.


اینکه پدری دخترش را به خاطر رابطه‌ای بکشد؟!
تا اینکه خبر رومینا را خواندم و تصویرش را دیدم.
به عنوان یک زن بغض راه گلویم را بست.
بغضی از فرط غم.
بغضی به شدت فریاد.
دختری سیزده ساله که از سر هیجانات هورمونی و احساسی با پسری فرار می‌کند، پایش به دادگاه باز می‌شود و نهایتا با داس پدر کشته می‌شود.
تصور چنین صحنه‌ای دنیا را جلوی چشمانم سیاه می‌کند.
کاش به زنانمان قوی بودن، آگاه بودن و آشنایی با روح و جسمشان را یاد دهیم.
حماقت یک جوان ۳۰ یا ۳۵ ساله در انتخاب دختر نوجوانی که هیچ تعبیری از عشق ندارد و دلش با یک دوستت دارم آشوب می‌شود بهای سنگینی به همراه داشت.
برای این اتفاق همه مقصرند.
من..
شما....
رسانه.....
سیستم آموزشی
سیستم مشاوره
مسئولان امور زنان
سیاست گذاران....
همه مقصریم.
رومینا تقصیری نداشت!
تقصیر ماست که دانش آموزان نا آگاه
بار می‌آوریم.
تقصیر ماست که تمرکزمان روی درس است و از حالات روحی و خانوادگی دانش آموزانمان مطلع نیستیم.
تقصیر ماست که به پدر و مادرها آموزش نداده‌ایم که چه تحولاتی در دوره بلوغ، برای دختران و پسران پیش می‌آید و نحوه برخورد ما چگونه باید باشد.
رومینا اولین نیست.
آخرین هم نخواهد بود.
جامعه ما....
زن ما.....
مرد ما....
جوان و نوجوان ما دچار فقر آگاهیست.
تعالیمی که به هر قشری میدهیم باید متناسب با مکان و زمان باشد.
تا کی دلمان تکه تکه شود؟
تا کی اشک بریزیم؟
تا کی سکوت کنیم تا رومینایی دیگر بمیرد؟
مدام فکر می‌کنم شاید اگر پدر در دادگاه مشاوره می‌گرفت داستان جور دیگری میشد.
شاید حالا رومینا زنده بود!
اگر کسی در مدرسه متوجه حالات رومینا شده بود
جلوی فرار گرفته میشد.
سرنوشت مادر رومینا چه خواهد شد؟
کابوس زندگی او پایانی نخواهد داشت.
کاش به جای جلسه اولیا و مربیان که بیشتر حول مسائل مالی و درسی میگردد پدر و مادرها در کارگاه هایی، با روحیات فرزند خود در هر سنی آشنا شوند و شرکت خانواده‌ها در این کارگاه‌ها الزامی شود.
دیدن آن لبخند ساده و پر از ملاحت رومینا دل همه ما را سوزاند.
تصویر پدری داس به دست نفسمان را برید.
این پدر و دختر اگر درست راهنمایی شده بودند شاید حالا از در کنار هم بودن لذت می‌بردند.
بیایید جلوی حوادث مشابه را بگیریم.
این دیگر فیلم خانه پدری نبود که نقدش کنیم.
این فیلم خانه رومینا بود.