قامت خميده تهران

پنجشنبه 30دي 95 «تهران» فروريخت و نه فقط يك ساختمان قديمي. اين روز دردناك قامت تهران را خميده كرد و دل همه را شكست و روز مهمي در تاريخ كشور و شهر تهران ثبت شد. 1- پنجشنبه تهران فروريخت، چون قهرماناني را از دست داديم. قهرمانان ملي ايران زمين «ايستاده در آتش» ماندند تا از جان و مال مردم محافظت كنند. قهرمانان ناشناس آتش‌نشان، شعله‌هاي سركش و خشمگين و سوزان را مهار كردند تا شهر در امان باشد. شعله‌هايي آنقدر بي‌رحم كه همه‌چيز را مي‌بلعند، مردان بي‌ادعاي شهرمان را هم شعله‌ها بلعيدند. پنجشنبه، روز مرداني بود كه با قلبي لبريز از عشق و دستاني سرشار از مهر، خود را به آب و آتش مي‌زنند تا مرهمي باشند بر زخم‌هاي همشهريان خود... و چگونه مي‌توان جبران كرد اين همه از خود‌گذشتگي‌ها را... از شهر و شهروندان جز دعا و طلب آمرزش كاري بر نمي‌آيد. بر شجاعت و استواري قهرمانان خود ايستادند و در سوگ آنها همدرد و همدم خانواده‌هاي‌شان شدند. 2- پنجشنبه تهران فروريخت، چون نشان داد حادثه در كمين است. آتش و دود، سوختن و ناليدن، اندوه و درد و بحران! حادثه سهمگين مركز تهران، نشان داد كه پايتخت آبستن هر اتفاقي ناگوار است. فاجعه پلاسكو در زمان و مكان ويژه‌اي اتفاق نيفتاد. نه شب بود، نه در خياباني باريك و غيرقابل دسترس رخ داد، امدادگران هم به موقع رسيدند اما فاجعه عميق و ناگوار بود. اگر خداي نكرده حادثه‌اي مهيب‌تر و غيرمترقبه‌تر در تهران رخ دهد چه خواهد شد؟ اينك خطر در كمين تهران، بيش از گذشته به صدا در آمده است، آيا كسي اين صدا را مي‌شناسد؟ فارغ از هر آنچه در بيان چرايي وقوع اين حادثه تلخ و تاسف‌بار گفته شد و جداي از نتايج بررسي‌ها و تقصير يا قصور‌يابي‌هاي آتي؛ اين حادثه و حوادثي از اين دست از زاويه‌اي ديگر نيز قابل بررسي است. پرسش اين است كه آيا به كساني كه در مركز شهر، پلاسكو را اداره مي‌كردند فقط بايد هشدار و نامه داد يا اينكه مسوولان شهر، وظايف ديگري هم داشته‌اند؟ آيا مديريت بحران تهران نبايد راه‌هاي دسترسي به يك ساختمان را بشناسد؟ اين همه پايگاه‌هاي مديريت بحران درمناطق ايجاد شد، وظيفه آنان چه بود؟ تهران نگران است، نگران آينده خودازنشست زمين، زلزله، ريزش و ده‌ها بحران ديگر كه در كمين آن است. آيا حادثه پلاسكو زنگ خطر واقعي را به صدا در مي‌آورد؟ راستي چند بمب ديگر مانند پلاسكو در تهران و شهرهاي ديگر، منتظر يك جرقه‌اند كه به روي مردم بي‌گناه آوار شوند؟ 3- پنجشنبه تهران فروريخت، چون فهميديم همچنان شهر نيازمند تجهيزات مدرن است. نحوه اطفاي حريق، حيرت‌آور و تاثر‌انگيز بود. آتش‌نشاني با وجود همه تلاش‌ها و به لطف از خودگذشتگي آتش‌نشان‌ها، از قافله نوسازي بسيار عقب بود. حادثه پلاسكو نشان داد چرا در شهري مانند تهران كه انبوهي از برج‌هاي بلند دارد امكانات اطفاي حريق اينقدر ناكارآمد باشند؟ اينكه شهر 12 ميليوني تهران بالگرد آتش‌نشاني ندارد آيا جاي تعجب ندارد؟ آيا مسوولان شهري، از اتفاقات قبلي، مانند آنچه در دي ماه 93 در همين خيابان جمهوري رخ داد درس نگرفته بودند؟واقعا چه سهمي از درآمدهاي شهري براي تجهيز آتش‌نشاني به امكانات مدرن، مانند چرخبال‌هاي اطفاي حريق در نظر گرفته شده است؟ 4- پنجشنبه تهران فروريخت، چون بي‌مسووليتي‌ها خود را نشان داد. جان آتش‌نشانان قهرمان و برخي از كسبه پلاسكو و شهروندان عادي گرفته شد چون مالكان و هيات‌مديره ساختمان اخطارهاي ايمني قبلي را جدي نگرفتند. استانداردها را هيچ كس رعايت نكرده بود، مسوولان با زد و بند مانع از اعمال قانون شده بودند و حتي ناظران قانون هم چشم فرو بستند. چرا مجتمع پلاسكو حداقل پلمب نشد. آنچه كه فروريخت در ظاهر نماد قديمي مدرنسازي تهران بود اما در باطن خود كه يك جامعه بي‌قانون، بي‌اخلاق، نابهنجار و بدون مديريت بود، اكنون از هيات مديره يك ساختمان تا مسوولان شهري همه مسوول اين فاجعه هستند. 5- پنجشنبه تهران فروريخت، چون شايعه حرف نخست را زد. مديريت بحران رسانه‌اي ضعيف و ناكارآمد و خبر و حقيقت جاي شايعه و آمار و ارقام نادرست را گرفت. هر چند تلويزيون سعي كرد از همان لحظه ابتدايي جريان اطلاع‌رساني را در دست بگيرد اما پس از چند ساعت با اوج‌گيري شايعات مجازي و حتي انعكاس آن در صداو سيما و نيز روشن شدن برخي ابهامات، جريان خبري از حالت رسمي و صحيح خارج شد و تلويزيون نيز نتوانست فضاي خبري را در دست بگيرد. علاوه بر اين عده‌اي با موبايل‌هاي خود قاتل اخلاق شدند. حضور شماري از تلفن به دستان كه وظيفه‌اي جز تصوير گرفتن از حادثه و ساختمان مخروبه پلاسكو نداشتند دردي بر درد‌ها افزود و نشان داد بي‌مسووليتي، بي‌اخلاقي و بي‌سوادي هنگام حوادث چه فاجعه‌اي بزرگ و دردناك است. 6- تهران فروريخت، اما اخلاق زنده ماند. از جان‌فشاني آتش‌نشانان و امدادگران تا حضور همدلانه همه مسوولان فارغ از ديدگاه سياسي نشان داد در هنگامه بروز بحران همه متحد خواهند بود. پيام رهبر انقلاب باعث دلگرمي امدادگران و مرهمي بر زخم خانواده‌هاي نگران بود. درست است در مركز بحران شماري عكس سلفي مي‌گرفتند اما در گوشه‌اي ديگر از شهر مردم از سر انساندوستي به مراكز انتقال خون رفته بودند تا خون‌شان را اهدا كنند و زندگي مصدومان حادثه را نجات و نشان دهند هنوز هم مردمان ما بزرگند و قابل احترام. و اما پنجشنبه تهران فروريخت، قهرمانان ملي ما جان‌شان را فداي امنيت و آرامش شهروندان كردند. جمعي از كسبه و كارگران زير آوار ماندند. بسياري از كسبه مال و اموال‌شان را از دست دادند، خيلي‌ها داغدار شدند، خيلي‌ها غصه‌دار شدند، اما اميد همچنان زنده است. زندگي جريان دارد. بايد از ديروز درس گرفت و بايد صبور بود.