محمدرضا اصلانی: به برخوردهای سطحی عادت کرده‌ام

[پولاد امین] «تا زمانی که تماشاگر سینما را صرفا سرگرمی می‌پندارد، من نمی‌توانم در ارتباط با او پیشقدم شوم. من شومن نیستم، لوطی عنتری هم نیستم، من فیلمسازم و وظیفه‌ام جز سرگرم‌کردن است. به همین علت هم پرداخت فیلم من هیجان‌ساز نیست. این خط قصه را برگزیده‌ام چون مفهومی را که در پشت این ظاهر حرکت دارد بهتر القا می‌کند.» اینها صحبت‌های محمدرضا اصلانی در پاسخ به عکس‌العمل‌های موجود درباره فیلم شطرنج باد است. نخستین فیلم بلند محمدرضا اصلانی که در هیاهوی جنجال‌ها و حاشیه‌ها و هوکردن‌ها و دست و سوت و کف زدن‌ها نتوانست جایگاه خودش را پیدا کند و به‌خصوص در پنجمین دوره جشنواره تهران موفقیتی کسب نکرد.نمایش شطرنج باد در پنجمین دوره جشنواره تهران در آذر ‌سال 55 با واکنش مأیوس‌کننده و سطحی بیشتر تماشاگران فیلم روبه‌رو شد. تا حدی که اصلانی در یکی از جنجالی‌ترین گفت‌وگوهای مطبوعاتی جشنواره فیلم تهران گفت: «چنین عکس‌العمل‌هایی تقریبا برای من عادت شده است؛ چون اغلب با آن مواجه بوده‌ام و این به‌ علت آن است که کارهایم مختصاتی برخلاف سینمای متداول دارد. سینمای متداول ایران متأثر از سینمای فرنگی است و این نوعی عادت در تماشاگران به وجود آورده است که نمی‌توانند کارهای متفاوت با آن سینمای رایج را تحمل کنند.»حالا 44 سال بعد از آن روزهای پرحاشیه، جشنواره فیلم کن اعلام کرده که نسخه‌ای از اولین فیلم بلند محمدرضا اصلانی که بنیاد مارتین اسکورسیزی آن ار ترمیم کرده در کنار آثاری چون «در حال و هوای عشق» ساخته وونگ کاروای، «آکاتونه» ساخته پیر پائولو پازولینی، «جاده» فدریکو فلینی، «از نفس افتاده» ژان لوک گدار و «ماجرا»ی میکل آنجلو آنتونیونی در بخش کلاسیک‌های کن ۲۰۲۰ به نمایش درخواهد آمد؛ تا یک بار دیگر ثابت شود نه سانسور، نه سلیقه مخاطب و نه هیچ عامل دیگری نمی‌تواند یک اثر هنری را در محاق نگه دارد و تاریخ خود بهترین قاضی است که در گذر زمان به نفع هنر و تفکر درست حکم می‌دهد.
 
محمدرضا اصلانی که فیلمسازی را از‌ سال 49 با فیلم کوتاه «بدبده» در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز کرده بود به گفته جمال امید در تاریخ سینمای ایران در جشنواره‌هایی که به نمایش درآمد گرفتار هوی تماشاگران شد، بعدها در تمام کارنامه‌اش با این کابوس مواجه بود؛ به‌خصوص در حیطه فیلم بلند که هر دو ساخته بلند سینمایی‌اش، «شطرنج باد» و «آتش سبز» با برخوردهای تند و عصبی مخالفان و منتقدانی روبه‌رو شدند که اتفاقا پرشمار هم بودند. این اتفاق در حالی رخ می‌دهد که نام محمدرضا اصلانی پیش از ساخت نخستین فیلمش در مقام همکار فیلمنامه‌نویس دو فیلم تنگنای امیر نادری و صبح روز چهارم کامران شیردل به گوش رسیده بود که اگر چه جزو بدنه سینمای آن روزگار محسوب نمی‌شدند و شأن تعلق به موج نو آنها را اهمیتی ذاتی می‌بخشید، اما با هر متر و معیاری جزو سینمای سخت‌فهم آن روزگار نیز نبودند و می‌شد نوعی تعلق خاطر به دنیای سینمای اجتماعی با لحن اروپایی را نیز در آنها دید.
اولین فیلم اصلانی اما حکایتی دیگر داشت...


شطرنج باد
شطرنج باد با تصاویر نقاشی‌گونه هوشنگ بهارلو و بازی‌های درخشان محمدعلی کشاورز، فخری خوروش و شهره آغداشلو که به وسیله بهمن فرمان‌آرا تهیه شده، داستانش را در اوایل قرن خورشیدی در خانه‌ای اشرافی در تهران روایت می‌کند: بزرگ خانواده- خانم بزرگ- می‌میرد و وارث او- خانم کوچک- افلیج است و بنابراین بر سر تصاحب ثروت خانوادگی بین اتابک، ناپدری خانم کوچک، کنیزک، دایه و برادرزاده‌های ناپدری مناقشه درمی‌گیرد و همه به جان هم می‌افتند و درنهایت همه به جز کنیزک قربانی ثروت خانوادگی می‌شوند. یکی از پرجزئیات‌ترین و خلاقانه‌ترین آثار سینمای متفاوت ایران که درظاهر یک داستان جنایی است، اما در بطن ماجرا در ورای داستانی که روایت می‌کند، هم از فساد فراگیر دوره قاجاری می‌گوید، هم از شکاف‌های اجتماعی و ظهور طبقه متوسط و هم اینکه به نوعی آینده ایران را پیش‌بینی می‌کند. یا به گفته ساتیا جیت رای فیلمساز بزرگ هندی و رئیس هیأت داوران جشنواره فیلم تهران در‌ سال نمایش این فیلم «یک داستان با بیان و پرداختی نامتعارف که درک آن نیازمند ارتباط با دنیای فلسفی کارگردانش است».
بیان نامتعارف فیلم در زمان نمایشش برای تماشاگران ثقیل بود همین هم موجب بدفهمی‌های بسیاری شد؛ به‌خصوص تماشاگرانی که در درک لحن فیلم سرگردان مانده بودند. محمدرضا اصلانی خود اما فیلمش را فیلمی نه‌چندان پیچیده توصیف می‌کند: «شطرنج باد یک فیلم معمولی است با قصه و حرفی درباره ارتباط عاطفی‌نداشتن میان آدم‌ها. اینکه هر کسی باد خودش را می‌زند. حرصی برای بودن... نه شدن. اختلاف و کشمکش آدم‌ها هم از همین جا آغاز می‌شود.» اصلانی در پاسخ کسانی که ادعا می‌کردند تماشاگر در درک و کشف روابط و معانی فیلم ناتوان می‌ماند، سعی در رازگشایی از نوع نگاهش کرده است:   «برای بودن یک درگیری سطحی مطرح است و گسترش حاکمیت فردی و تثبیت‌کردن موقعیت. در شدن اما همیشه گسترش قدرت‌ها و نیروها مطرح است. پس زایش هم هست. البته در فیلم بعضی‌ها به‌شدت از بودن به شدن می‌رسند؛ یعنی گونه‌ای تحول پس طبیعتا فلسفه هم مدنظر بوده. من هیچ‌گاه از فلسفه جدا نبودم و نیستم و معتقدم که شرقی به‌ویژه نمی‌تواند از فلسفه جدا باشد و اگر رسیدن به قلب حضور را عرفان بدانیم، پس عرفان هم در فیلم مورد توجه بوده است. به اعتقاد من حضور در مقابل هر جریانی عارفانه است و اینکه آدم می‌تواند درباره هر آنچه در درونش می‌گذرد، تفکر کند.» یک داستان ساده
اما داستان فیلم در سطح رویی برعکس انتقاداتی که در زمان اولین و تنها نمایش فیلم در ایران ابراز شد، نه پیچیده، نه چندان ثقیل و نه غیرجذاب است؛ به‌خصوص برای تماشاگران امروزی که به‌ هر حال در 45 سالی که از شطرنج باد می‌گذرد، با انواع روایت‌های متفاوت و غیرکلاسیک آشناتر شده است. اصلانی در نشست مطبوعاتی جشنواره تهران این موضوع را به زبانی دیگر بیان کرده: «این را هم باید بگویم که در کل شطرنج‌ باد یک فیلم جنایی- حادثه‌ای است؛ نوعی هیجان در آن است که وجوه فلسفی فیلم را پنهان می‌کند. متأسفانه توده تماشاگر سینما به این دلیل که سینما را به‌ عنوان سرگرمی باور می‌کند نه هنر، نوعی پسند منحط در او به وجود آمده که نادیده‌گرفتن آن یعنی قطع ارتباط کامل. در این میان تماشاگرانی-در اقلیت البته- هستند که به سینما از دریچه‌ای جدی‌تر می‌نگرند. شطرنج باد سعی در ارتباط با هر دوی این نوع تماشاگران دارد؛ یعنی کوشیده با آنها ارتباط بگیرد، البته نه به این شکل که خود را فدا کند، یعنی من می‌دانم که نمی‌شود با تماشاگر فیلمفارسی ارتباط برقرار کرد. این البته خواست من است اما به شرطی که خودم را از دست ندهم. من نمی‌خواهم که تماشاگر را سرگرم کنم. فیلمسازی که قصد سرگرم‌کردن مردم را دارد، مسائل اساسی را لاپوشانی می‌کند.»
اصلانی درباره چرایی عدم پرداخت مستقیم خط روایی جنایی فیلم می‌گوید که «درگیری‌های آدم‌های فیلم ازجمله درگیری‌های کوچک روزمره نیست. درگیری‌شان از طریق تفکر است. حادثه اگر هست، زاییده این درگیری حاصل از تفکر است. رجزخوانی‌هایی که هست، درست‌تر از خود جنگ است. من معتقدم جنگ آدم‌ها یک برخورد آنی است. طرفی می‌بازد و همه چیز تمام می‌شود اما رجزخوانی می‌تواند تفکر آدم‌ها را نشان دهد و البته شخصیت‌شان را» و در شطرنج باد تمام این داستان را می‌بینیم.
محمدرضا اصلانی می‌گوید که ساخت شطرنج باد 6‌ سال طول کشیده؛ یعنی از زمانی که سناریو نوشته شده تا زمانی که سرمایه لازم برای فیلمبرداری مهیا شده، 6‌ سال گذشته: «در آن سال‌ها هم مثل امروز ساخت فيلم‌هاي فرهنگي و هنري چندان راحت نبود؛ یعنی به‌رغم رشد فرهنگی جامعه در این 45‌ سال ما جلو نرفته‌ایم و هنوز هم با همان موانعی درگیریم که در آن زمان وجود داشت.» اصلانی همچنین می‌گوید که مشاهده شرایط ایران در آن سال‌ها او را به ساخت این فیلم سوق داده است. درگیری و تلاش گروه‌های پرشماری برای تصاحب ایران که این انگیزه ساخت شطرنج باد بود. جشنواره کن
نسخه‌ای که در جشنواره کن به نمایش درمی‌آید، با پشتیبانی و حمایت بنیاد فیلم مارتین اسکورسیزی و کمک مالی بنیاد جرج لوکاس مرمت شد‌ه است. این بنیاد در گزارشی که اخیرا منتشر کرده، عنوان داشته که برنامه‌ای مستمر برای مرمت آثار کشورهای کم‌مایه و البته حفظ و احیای آثاری دارد که تاکنون قربانی بدفهمی و تنگ‌نظری‌های سیاسی و فرهنگی شده‌اند. در بخشی دیگر از دستور کار این بنیاد آمده که «آثاری که به‌عنوان نمونه‌های اعلای هنر فیلم شمرده می‌شوند و اهمیت فرهنگی، تاریخی و هنری ویژه‌ای دارند به وسیله بنیاد مرمت و احیا خواهند شد».  
پیش از شطرنج باد فیلم‌های ابراهیم گلستان ازجمله «خشت و آینه»، «تپه‌های مارلیک» و «خانه سیاه است» فروغ فرخ‌زاد، «رگبار» بهرام بیضایی و چند فیلم عباس کیارستمی نیز در برنامه مرمت فیلم‌های کلاسیک این بنیاد قرار داشته‌اند. حتی در دوره گذشته فستیوال ونیز هم فیلم‌های گلستان در بخش ویژه‌ای به نمایش درآمده‌اند -که در آن روزها گزارش ویژه‌ای در «شهروند» درباره این بخش به چاپ رسید.