گزارشگری که همزمان مربی بود

‌هادی عامل گزارشگر و مفسر کشتی‏ متأسفانه روز گذشته خبر درگذشت محمدرضا نوایی را شنیدم و خیلی متأسف شدم؛ شخصی که ‏حدود 15‌سال در کنار او گزارش کردم و درس‌های زیادی آموختم. نوایی از قهرمانان بزرگ ‏کشتی بود که در مسابقات جهانی 1973 و بازی‌های آسیایی 1974 تهران به مدال برنز رسید. ‏او سال‌های زیادی مربی تیم‌ملی بود و در گزارشگری هم سابقه زیادی داشت. نوایی در ‏گزارشگری از من پیشکسوت‌تر بود و اوایل که من به تهران آمده بودم، یادم می‌آید که ‏گزارشگری باتجربه محسوب می‌شد. همه او را به‌عنوان گزارشگر فنی می‌شناختند و من ‏هم این افتخار را داشتم که حدود 15‌سال در کنارش گزارش کشتی انجام دهم. همواره در ‏گزارش‌ها احترام زیادی برای نوایی قائل بودم و اصول پیشکسوتی را رعایت می‌کردم. ‏
در کنار همه تخصص‌هایی که مرحوم نوایی داشت، فرد بسیار شاد و پرنشاطی بود و وقتی چند ‏ساعتی در کنارش می‌نشستی، دائم از خاطراتش می‌گفت. اطلاعات او در کشتی خیلی زیاد بود ‏و کشتی‌های قدیمی را ریز به ریز تعریف می‌کرد. حتی از‌سال 1948 که ایران برای نخستین ‏دوره در المپیک حاضر شده بود، قهرمانان کشتی کشورهای دیگر مثل ترکیه و روسیه را هم ‏می‌شناخت. ‏
نوایی واقعا انسان توانمندی بود که همیشه سعی می‌کرد در کنار کارش شاد باشد و این نشاط ‏را به سایر دوستانش هم انتقال دهد. من خیلی با او خاطره دارم و در 15سالی که در کنارش ‏حضور داشتم، خیلی چیزها یاد گرفتم. ‏
یکی از خاطرات جالب من با مرحوم نوایی به مسابقات جهانی 1994 در استانبول برمی‌گردد. او هم مربی تیم‌ملی بود و هم مسابقات را گزارش می‌کرد. البته آن موقع کشتی‌ها زنده پخش ‏نمی‌شد اما ما گزارش را به صورت زنده انجام می‌دادیم و بعد از ضبط، رقابت‌ها از تلویزیون ‏پخش می‌شد. جایگاه گزارشگران روی پله‌ها در قسمت بالای سالن بود و وقتی یک کشتی‌گیر ‏ایرانی مسابقه داشت، نوایی دوان دوان از این پله‌ها بالا و پایین می‌رفت. نوایی بعد ‏از هدایت کشتی‌گیران نفس‌نفس زنان سمت من می‌آمد و به گزارش می‌پرداخت. سبک ‏گزارش نوایی هم به دلیل اینکه مربی و عنوان‌دار جهانی بود، متفاوت از بقیه گزارش‌ها ‏بود. او در حین گزارش حتی کشتی‌گیران را کوچ می‌کرد و نکات فنی را به آنها می‌گفت که ‏همین گزارش‌هایش را جذاب و خاطره‌انگیز می‌کرد. ‏


خاطرات زیادی از مرحوم نوایی دارم. حتی قبل از انقلاب که برای عمل دستم به آلمان ‏رفته بودم، یک ماه با او هم اتاق بودم و از روحیاتش لذت بردم. کشتی به معنای واقعی یکی از ‏سرمایه‌های خود را از دست داد؛ کسی که همزمان هم کارشناس فنی بود و هم در زمینه ‏گزارشگری فعالیت می‌کرد. ‏
نوایی مشکل ریوی و آسم داشت. حتی در سال‌های آخر گزارشگری‌اش هم ‏یادم می‌آید که از اسپری استفاده می‌کرد. همیشه به نیکی از او یاد خواهیم کرد و خاطرات ‏خوشی از نوایی داریم و تا ابد در ذهن ما خواهد بود. ‏