درس‌هايي از انفجار بيروت

انفجار عصر روز 14مرداد 99 در بيروت با بيش از 150 كشته و 5هزار مجروح نماد كامل يك «سانحه فناورانه (تكنولوژيك)» در يك شهر مهم (پايتخت كشور لبنان) است. بيروت و پيرامون آن بر اساس آخرين برآورد‌ها حدود 2.2 ميليون نفر جمعيت دارد، كه در وسعتي حدود 67 كيلومتر مربع (ناحيه‌اي حدود 9 در 7.5 كيلومتر) زندگي مي‌كنند. محدوده‌اي كه انفجار بيروت به آن بيشترين خسارت را وارد كرد بخش «بندر بيروت» بود، محدوده‌اي به شعاع حدود 1.5 كيلومتري پيرامون كانون انفجار. البته خسارت‌ها تا حدود 10 كيلومتري محل انفجار هم با شدت‌هاي كمتر – از جمله در ترمينال‌هاي فرودگاه بيروت- گزارش شد. در محل انفجار حفره‌اي به قطر 140 متر ايجاد شد. آتش‌سوزي در يك انبار مجاور، موجب چكانش انفجار دپوي 2هزار و 750 تن نيترات آمونيوم، در اثر سرايت آتش به اين مواد خطرناك منفجره بود. در اثر اين انفجار زلزله‌اي با بزرگاي 3.5 به صورت زلزله القايي ناشي از انفجار ايجاد شد و امواج لرزه‌اي حاصل از انفجار و صداي آن تا 290 كيلومتري در جزيره قبرس ثبت و شنيده شد.   اگر مساحت بيروت و پيرامون را بر تهران منطبق كنيم مي‌توان فاصله 9 كيلومتري از بيمارستان مسيح دانشوري در دارآباد شميران تا ميدان دركه را به عنوان ضلع بزرگ‌تر و مسافت 7.5 كيلومتري همين بيمارستان تا حسينيه ارشاد را به عنوان ضلع كوچك‌تر درنظر گرفت. باز اگر بخواهيم منطقه‌اي به شعاع 1.5 كيلومتر را در نظر بگيريم مي‌توان فاصله 1500 متري بين ميدان ونك تا در بيمارستان شهيد رجايي در خيابان وليعصر را در نظر گرفت.  شهر تهران (مناطق 22گانه) در پايان سال 1398 حدود 8 ميليون و سيصد هزار نفر جمعيت ثابت (در شب) داشته است. در حومه و حاشيه تهران در حدود 7.5 ميليون نفر در محدوده به شعاع حدود 40 كيلومتر بيرون مناطق 22گانه شهر تهران زندگي مي‌كنند. 
حادثه آتش‌سوزي و فروريختن ساختمان پلاسكو در 30 دي‌ماه95، براي ساكنان و مديران تهران هشدار‌باش مهمي بود. در فرانسه مديريت و فرماندهي عمليات پاسخ و مقابله با آتش‌هاي بزرگ (شهري و صنعتي) از سوي يك «آتش‌نشان» انجام مي‌شود. فقط در دو شهر پاريس و مارسي (بزرگ‌ترين شهرهاي فرانسه) آتش‌نشان يك فرمانده نظامي با درجه ژنرالي است و براي كليه نواحي شهري فرمانده سيويل است. متخصصان آتش بايد در جنبه‌هاي مختلف مديريت اين موضوع در همه شهر‌ها در سراسر كشور مسووليت داشته باشند. حادثه پلاسكو وضع تهران بود. 978ساختمان بلند با ارتفاع بيش از 12طبقه در پايتخت وجود دارند. حدود يك‌سوم از 978برج ساختماني مسكوني و غيرمسكوني در شهر تهران در معابر صعب‌العبور (كوچه‌ها و خيابان‌هاي باريك) قرار دارند . حتي بر اساس طرح جامع و تفصيلي شهر تهران صدور مجوز برج‌سازي در اين معابر ممنوع بوده است . براساس طرح‌هاي جامع و تفصيلي شهر تهران، ساخت‌وساز بيش از 12طبقه ممنوع است ولي از سال 1384 به بعد روند بلند‌مرتبه‌سازي در تهران رشد كرد . حدود 200 ساختمان 10 طبقه تهران در نقاطي ساخته شده‌اند كه در حريم گسيختگي و جنبش شديد زمين در گسل‌هاي فعال قرار دارند. بر اساس برآورد آتش‌نشاني تهران براي بيش از 90درصد اين ساختمان‌هاي بلند استاندارد ايمني رعايت نشده است. تهران چندين انبار مواد سوختي و شيميايي نيز دارد. از سوي ديگر تهران تا سال گذشته 149 پمپ بنزين داشته است.  بيشترين ريسك سوانح طبيعي چهارگانه زلزله، زمين‌لغزش، سيل و فرونشست در نيمه جنوبي تهران متمركز است. اين همان منطقه‌اي است  كه بيشترين تمركز جمعيتي و بيشترين بافت فرسوده تهران در همان محدوده قرار گرفته است. توزيع بيمارستان‌هاي موجود در شهر تهران نشان مي‌دهد كه اكثر بيمارستان‌هاي موجود در شهر تهران عمدتا در يك راستاي شمالي-‌ جنوبي متمركز بوده و در صورت رخداد شديد زلزله يا يكي از مخاطرات مذكور، مردم ساكن در مناطق شرقي و غربي شهر تهران با مشكل امدادرساني و دسترسي به بيمارستان‌هاي اصلي شهر تهران مواجه خواهند شد. پديده عجيب و اخير (طي دو دهه گذشته) بناهاي متعدد بلند‌مرتبه - ۶ تا ۱۲ طبقه و بلند‌تر - در چنين پهنه پرمساله‌اي ساخته شده است. جالب است كه در تمام 30 سال گذشته تحول در اين منطقه ادامه داشته و سرعت اخير در ساخت بناهاي بلندمرتبه و به‌ويژه رشد ساخت اين همه ساختمان روي شيب‌هاي گاه تا ۶۰ درجه وبيشتر عجيب و باورنكردني به نظر مي‌رسد. نكته جديد بيشتر از جنبه عجله در ساخت بناهاي بلندمرتبه (6، 10، 12 و گاه تا 20 و 22 طبقه) در نواحي شمال تهران و روي پهنه گسل شمال تهران است. ساخت بنا «روي» پهنه گسل فعال در آيين‌نامه‌هاي زلزله منع شده و حداقل توصيه شده تا بناهاي معمولي و ساختمان‌هاي يكي دو طبقه امكان ساخت داشته باشند و از تجمع و انبوه‌سازي بايد به هر طريق ممكن اجتناب شود. .هر نوع دسترسي به هنگام آتش‌سوزي يا هر سانحه ديگر به اين ساختمان‌هاي بلند معضلي بزرگ براي آتش نشاني و ساير نيروهاي امدادي در تهران خواهد بود. 
در پهنه‌هاي ياد شده علاوه بر ساخت بنا روي پهنه گسل، خطر لغزش جدي است. بناهاي 8 تا 12 طبقه يا بلندتري كه اكنون در حال ساخت در پهنه گسل شمال تهران در سوهانك، شهرك شهيد محلاتي، كاشانك، گلابدره، محله امامزاده قاسم، باغ‌شاطر، دربند، ولنجك، كوي دانشجو، شمال فرحزاد، حصارك كن و كل ناحيه شمالي منطقه 22 هستند، بسياري روي شيب‌هاي 30 تا بيش از 70 درجه احداث مي‌شوند! در اين شيب‌ها حتي در شرايط بدون زمين‌لرزه هم احتمال خطر زمين لغزش و مشكلات ديگر در فصل زمستان در آنها بالاست. در يك زمين‌لرزه مهم اين دامنه‌هاي تحت خطر مي‌تواند مشكلات مضاعفي تجربه كنند.  احداث سريع اين مجتمع‌ها در معابر و آبراهه‌هاي مهم شمال تهران بسيار خطرناك است. جايي كه مانند گلابدره، سيل 4مرداد 1366 با حدود 250 كشته را در منطقه گلابدره، دربند و تجريش تجربه كرده است. يادمان باشد كه در سال1366 اين همه بناي بلند مرتبه در چنين ناحيه‌اي وجود نداشت و اكنون و به ويژه در دهه اخير چنين تمركز نامتوازن و ناپايدار ساختمان‌سازي در شمال تهران (و در دره‌هاي در بند و گلابدره) صرفا بر مبناي مزيت بالاي اقتصادي آن رخ داده است. يادمان باشد كه شش ماه بعد از آتش‌سوزي در ساختمان پلاسكو تهران، در 25 خرداد 1396 در برج 22 طبقه گرنفلد در لندن ساعت 1.5 بامداد آتش‌سوزي رخ داد و آتش نشاني لندن تصميم گرفت كه عمليات اطفا را از بيرون ساختمان اجراكند و عملا تا آتش وجود داشت آتش نشانان لندن وارد برج گرنفلد نشدند (چون نمي‌توانستند وارد شوند) . در آن حادثه 80 نفر از ساكنان برج در آتش سوختند.  حادثه انفجار بيروت، درسي مهم و ساده براي تهران دارد: با بيرون بردن مراكز خطرناك از نظر آتش‌سوزي و انفجار از محدوده شهري تهران كنوني، و ممانعت از رشد بيشتر تهران، بايد حداقل از ديدگاه خطر انفجار آسيب‌هاي حادثه مشابه را از تهران دوركنيم.