مهندسی سیاسی بر ویرانه‌های انفجار بیروت

از اول هم انتظار می‌رفت که انفجار شامگاه سه‌شنبه چهارم آگوست در انبار شماره ۱۲ بندر بیروت پیامد قابل‌توجهی را به دنبال داشته‌باشد. گفته می‌شود که ۲ هزار و ۷۵۰ تن نیترات آمونیوم عامل این انفجار بوده‌است که در نتیجه آن بیش از ۱۷۰ نفر کشته و ۵ هزار نفر نیز زخمی شدند. جدای از ده‌ها نفر مفقودی که هنوز اثری از آن‌ها به دست نیامده‌بود. این انفجار ناگهان توجه جهانی را به خود جلب کرد و زودتر از همه این امانوئل ماکرون بود که با سفر به بیروت خود را وسط ماجرا پرت کرد و کشور‌های دیگر نیز بعد از فرانسه درگیر موضوع شدند تا آنجا که کنفرانس بین‌المللی حمایت از لبنان پنج روز بعد از انفجار به صورت مجازی برگزار شد. این میزان از سرعت تحولات با استعفای دولت حسن دیاب به اوج خود رسیده و به نظر می‌رسد که حالا لبنان بعد از انفجار بندر، دچار انفجاری بزرگ‌تر از آن در عرصه سیاسی شده‌است.
نشانه‌های فروپاشی دولت دیاب با استعفای وزیر اطلاع‌رسانی منال عبدالصمد شروع شد که استعفای وزرای دادگستری، محیط‌زیست و دارایی را به دنبال داشت. با این حال، کنارگیری وزرای مستعفی نمی‌توانست به خودی خود باعث سقوط دولت دیاب بشود، چنان که او در این حدود هشت ماه نخست وزیری کمتر روزی را بدون دردسر پشت سر گذاشته و توانسته بود با تمام مشکلات ایستادگی کند. مشکل اصلی او تنها کنارگیری چهار وزیر یا تعدادی از نمایندگان پارلمان وابسته به جناح‌الکتائب نبود که از روز اول هم چندان روی خوشی به دولت او نشان ندادند، بلکه مشکل او طرحی بود که مطرح کرد و ناگهان خود را در مقابل واکنش تند نمایندگان پارلمان دید. طرح او برگزاری انتخابات زودهنگام پارلمان بود که در روز شنبه ۱۸ مرداد مطرح کرد و گفت که تنها راه‌حل برون‌رفت از بحران کنونی، برگزاری انتخابات زودهنگام است. این طرح می‌توانست پاسخی به اعتراضات خیابانی باشد که دوباره و با شدت در خیابان‌های لبنان به راه افتاده‌بود و در همان روز هم باعث اشغال وزارت خارجه لبنان و چند ساختمان مهم دولتی به دست معترضین شده‌بود. با این حال، طبیعی بود که نمایندگان پارلمان موقعیت خود را در خطر ببینند و با اعتراض‌شان ناگهان مسئله استیضاح خود دیاب به صورت جدی مطرح شد و به نظر می‌رسید که بخش قابل‌توجهی نیز از استیضاح او حمایت می‌کنند. بنابر این، دیاب خود را در آستانه سقوط و عدم رأی اعتماد پارلمان می‌دید و گزینه بهتر به نظرش این بود که تا دیر نشده از استعفای وزرای چهارگانه بهره‌برداری کند و عطای نخست وزیری را به لقایش ببخشد.
شکی نیست که سقوط دولت دیاب، وضعیت سیاسی لبنان را بحرانی‌تر از قبل می‌کند، هر چند که این استعفا نشان داد خبری از انتخابات زودهنگام دست‌کم در کوتاه‌مدت نخواهد‌بود و دولت آینده باید با آرای همین ترکیب از نمایندگان پارلمان کار خود را شروع کند. در این صورت، فرایند تعیین نخست وزیر مکلف و تشکیل کابینه مطرح است که تجربه پیشین و از جمله همین دولت دیاب نشان داد فرایندی طاقت‌فرسا و پیچیده است و می‌تواند ماه‌ها طول بکشد. در این بین، باید به مداخله قدرت‌های خارجی نیز توجه کرد که شدیدتر از گذشته شده و انفجار سه‌شنبه این بهانه را به آن‌ها داده تا بی‌پرده و حتی بدون رعایت ظواهر سیاسی در امور داخلی لبنان مداخله کنند. مداخله امریکا قبل از این و توسط سفیر خود دورثی شیا شروع شده‌بود و شدت این مداخله در برخی مواقع آن‌قدر بی‌پرده و عیان بود که مقامات سیاسی و شخصیت‌های لبنانی مجبور به واکنش به آن می‌شدند و در جریان شورش‌های چند روز گذشته هم سفارت امریکا در بیروت با صدور بیانیه از این شورش‌ها حمایت کرد تا به افزایش بحران در این کشور دامن بزند. در این میان، ماکرون و جناح فرانسوی برای عقب نماندن از امریکا میزان مداخله خود را افزایش دادند، چنان که شورش‌های اخیر درست بعد از سفر ماکرون شورع شد و طومار ۵۰ هزار نفری از احیای قیمومت فرانسه بر لبنان شروع شد. به نظر می‌رسد که نوعی رقابت بین امریکا و فرانسه برای مداخله‌جویی در لبنان ایجاد شده و کنار رفتن دولت دیاب نیز می‌تواند انگیزه بیشتری به این دو کشور بدهد تا با همراهی برخی از گروه‌های سیاسی بیش از گذشته در جریان تشکیل دولت لبنان دخالت کنند، چنان که از سخنان ماکرون در بیروت نیز چنین چیزی برداشت می‌شد و موضوع تحقیقات بین‌المللی در خصوص انفجار بندر بیروت نیز در همین راستا مطرح شده‌است. در هر صورت، سقوط دولت دیاب انفجار سیاسی را در پی داشته که باعث می‌شود شرایط نسبت به قبل از تشکیل دولت دیاب بسیار پیچیده‌تر شود.