روزنامه وطن امروز
1399/05/25
نو عثمانی رو به قبله
شروین طاهری: در تاریخ خواهند نوشت 20 سال پس از ورود به هزاره سوم میلادی، درست زمانی که خیلیها فکر میکردند عصر اسلامگرایی به سر آمده، تاریخ به شکلی تمامعیار تکرار شد و شاهد تقابلی قرن بیستویکمی میان اسلام و مسیحیت در استانبول یا همان قسطنطنیه سابق، نقطه برخورد باستانی ادیان جدید و قدیم در مرز آسیا و اروپا بودیم. روز جمعه سوم ذیالحجه عام الکرونا (1441 هجری قمری) همچنان که بانگ اذان و اقامه پس از 86 سال از بلندای گنبد مسجد ایاصوفیه به آسمان استانبول برمیخاست، 320 کیلومتر آن طرفتر ناقوس کلیساهای الکساندروپولی، نزدیکترین شهر یونانی به خاک ترکیه، به نشانه عزای عمومی به صدا درآمد. همزمان جنگندههای آمریکایی ترکیه و یونان، ۲ دولت عضو ناتو بارها و بارها در آسمان دریای اژه برای هم شاخ و شانه کشیدند و با شکستن مداوم دیوار صوتی، تلاش کردند بانگ اذان و ناقوس کلیسا را به چالش بکشند. آن روز ظهر، رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، نماز جمعهای تاریخی را پیشاپیش چند هزار نمازگزار و تعداد بسیار بیشتری از حاضران در درون و برون سازه عظیم ایاصوفیه اقامه و سوره مبارکه فتح را تلاوت میکرد، در حالی که 567 سال از تبدیل آن به مسجد با حکم سلطان محمد فاتح میگذشت. همزمان چند صد تن از شهروندان یونانی، در اعتراض به مسجد شدن دوباره موزه ایاصوفیه که یادآور نمادینترین کلیسای مسیحیت شرقی است، با راهپیمایی در خیابانهای آتن و تسالونیکی شعار «نه به عثمانیگرایی نوین» سر دادند و این اقدام دولت ترکیه را به منزله اشغال دوباره قسطنطنیه (نام قدیم استانبول) دانستند. گویی انتظار داشتند دولتشان یا اتحادیه اروپایی پس از 6 قرن، شکایت فتح بیزانس توسط ترکان عثمانی را به سازمان ملل ببرد! نکوهش رسمی اقدام اردوغان به نخستوزیر یونان و اسقف اعظم کلیسای ارتدکس یونان محدود نماند. حتی مسکو و واشنگتن که در حال حاضر از اتحادیه اروپایی و خیلی از کشورهای مسلمان و همسایه ترکیه روابط نزدیکتری با آنکارا دارند نیز این اقدام را محکوم کردند. البته بخشی از حساسیت یونانیها و کشورهای غربی به مراسم قریب به 3 ماه پیش دولت ترکیه برای بزرگداشت سالگرد فتح استانبول توسط عثمانیها بازمیگردد. پس از آن دادگاه عالی ترکیه، روز 10 جولای در سالگرد تصویب قانون سال 1934 مبنی بر تبدیل مسجد ایاصوفیه به موزه که به امضای آتاتورک رسیده بود، آن قانون را ملغی کرد. در نهایت اردوغان با امضای حکم تغییر کاربری دوباره موزه به مسجد، نیت خود برای برپایی نمازجمعه و جماعت در آن را ابراز داشت. هر دوی این رویدادها به اقدام حزب حاکم عدالت و توسعه برای عبور از نظام لائیسیته به سمت حکومت دینی تعبیر شده است. پرسش حیاتی اما این است: آیا امکان دارد برای نخستینبار یک کشور عضو ناتو به سمت قانونی ساختن اجرای شریعت اسلامی برود؟ در این مورد نباید چندان عجله کرد. با نگاهی به ماهیت حکومت امروز ترکیه باید اعتراف کنیم تردیدهای جدی درباره اسلامی بودن انگیزههای سلطان پرزیدنت در اقدامی که شرحش رفت در روز 25 جولای 2020 وجود دارد. در حقیقت آخرینبار که یک حاکم ترک در این محدوده جغرافیایی قدرتنمایی کرده است، به چهارمین دهه قرن بیستم میلادی و دوران اصلاحات به اصطلاح مدرن آتاتورک بازمیگردد که گویی بر تاریخ شمشیر میکشید. در واقع مشکل پانترکها با نهاد دین بود نه فقط اسلام. آتاتورک نه تنها نمادهای هویت قومی و دینی ملت خود از جمله شرع و دادگاه و تقویم اسلامی، حجاب، کلاه و جامه پاشایی، خط عربی و ادبیات فارسی و حتی حذف تلفظ «ق» و «غ» و حروف مربوط به این اصوات در الفبای جدید لاتین را همراه با بسیاری از مساجد و منابر به محاق برد، بلکه با بستن کلیساها و بیرون کردن یونانیتبارها، حتی به بقایای میراث مینوسی و بیزانسی در فلات آناتولی هم رحم نکرد. در حقیقت جمعه ۳ هفته پیش این تاریخ بود که از پانترکها انتقام میگرفت و به روی میراث لائیک آتاتورک شمشیر میکشید، نه اردوغان. آن شمشیر نمادین که هنگام قرائت خطبه نخستین نماز جمعه ایاصوفیه پس از 86 سال در دست «علی ارباش»، وزیر امور مذهبی دولت ترکیه بود، طبق گفتههای خود او سنت خطبههای خلفا را احیا میکرد. همان شمشیری که ترکیه اردوغان با همراهی وهابیت سعودی و تکفیریهای آلت دست آمریکا و صهیونیسم در سوریه و عراق و لبنان بر محور مقاومت اسلامی کشید. آن روز زیر سقف ایاصوفیه، هزاران تن از کسانی که پای منبر امام جمعه موقت استانبول نشسته بودند، همانهایی که در طول عمر خود بارها و بارها حین خواندن مارش استقلال (سرود ملی ترکیه) به مصطفی کمال پاشا به عنوان آتاتورک (پدرک ملت ترکیه) و ارزشهای لائیک جمهوری به جا مانده از او ادای احترام کرده بودند، در تاریک و روشن بامداد جمعه به «آنیت کاییر» (مقبره آتاتورک در آنکارا) پشت کرده بودند تا خود را از بخش آسیایی استانبول از طریق جاده اوراسیا پل گالاتا به بخش اروپایی شهر برسانند؛ جایی که نخستین طلیعههای شفق که از میان 40 پنجره دور گنبد ایاصوفیه، به دیوارهای طلایی مسحورکننده داخل آن میتابید، همراه با نوای اذان جلوهای ملکوتی به نخستین نماز جماعت در مسجد تازه گشوده شده میبخشید. این جلوه طلایی که هنوز هم نماد مسیحیت شرقی است، در خلال 9 سدهای که کلیسای هاگیا صوفیا- به یونانی به معنای «حکمت مقدس»- به عنوان مرکز معنوی امپراتوری روم شرقی فعالیت میکرد، قرار بود معرف وجه الوهیت یافته عرفان در مسیحیت شرقی در قیاس با مسیحیت مادیتر و آمیخته به بتپرستی کاردینالهای کلیسای غربی در رم باشد. بیزانس خود را در رقابت با رم به اصل مسیحیت نزدیکتر میدانست و گرایش بیشتری به عرفان داشت. اناجیل چهارگانه که در قرن چهارم میلادی توسط شورایی از نمایندگان 5 اسقفنشین رم، قسطنطنیه، اورشلیم، انطاکیه و اسکندریه در محل کلیسای جامع بیزانس در محل هاگیا صوفیا تشکیل شده بود، به عنوان منابع رسمی پیام مسیح مورد تایید قرار گرفت. انتقال پایتخت امپراتوری از رم به قسطنطنیه راه جدایی کلیساهای شرق و غرب را هموار کرد. بتدریج کلیسای غربی با عنوان کاتولیک و کلیسای شرقی با برچسب ارتدوکس شناخته شدند. تا پیش از رنسانس، جنبشهای فکری و تضادهای عقیدتی داخل مسیحیت، عمدتا در کلیسای ارتدوکس در خاورمیانه، مهد ادیان الهی شکل گرفت. علاوه بر این ظهور اسلام به عنوان آخرین دین الهی، بشدت بر کلیسای شرقی تاثیر گذاشت. گواه آن پیشگویی تاریخی هرقل (هراکلس) امپراتور روم شرقی پس از دریافت نامه دعوت حضرت محمد(ص) به اسلام بود. او 1400 سال پیش به محض نخستین تماس با حقانیت دین خاتم پیشبینی کرد بزودی آیین جدیدی قلمرو او را در خواهد نوردید. یک قرن پس از ظهور اسلام، امپراتور لئوی سوم برای رفع اتهام بتپرستی مسیحیان که از سوی تازهمسلمانانی وارد شده بود که خود را به مرزهای جنوبی بیزانس در شامات رسانده بودند، جنبش نفی تمثال مذهبی را به راه انداخت. بر این اساس او سنت زانو زدن مسیحیان در مقابل تصاویر و تمثالهای مذهبی را منع کرد و دستور داد جز صلیب، هرگونه تصویر و مجسمهای را از کلیساها خارج و نابود کنند. در مقابل کلیسای کاتولیک راه دیگری رفت و تا زمان سقوط روم غربی روز به روز از پیام الهی اولیه مسیحیت فاصله گرفت و به احیای سنتهای الحادی رومی و یونانی پرداخت. در همان حال امپراتورهای بیزانسی خود عارف و فیلسوف شده بودند یا اسقفهای قسطنطنیه، فلسفه «حجیت کلیسا» را توجیهی بر حق حکمرانی خود به عنوان نمایندگان مستقیم مسیح دانسته و در پی قدرت بودند. گرایشهای نظری و فلسفی کلیسای ارتدوکس بویژه تحت تاثیر عرفان اسلامی به قدری شدید بود که در قرنهای آخر عمر امپراتوری روم شرقی عملا چیزی از میراث سلطهگر رومی و مسیحی در قسطنطنیه باقی نمانده بود و همین ضعف در عملگرایی بیزانس، به سقوطش منتهی شد. مشهور است وقتی در سال 1453 نخستین سرداران عثمانی با در هم شکستن دیوار قسطنطنیه به داخل کلیسای هاگیا صوفیا ریختند، با جلسه سران روم مواجه شده بودند که بیتفاوت به محاصره و سقوط شهر در حال مباحثه درباره تثلیث بودند. این را قیاس کنید با عملگرایی ترکان عثمانی که به مدت 4 قرن یک امپراتوری مقتدر و بیرحم را به سبک خلافت اموی و عباسی پیرامون دریای مدیترانه تا عمق اروپای شرقی و بخش اعظم خاورمیانه بر پا کرده بودند. سقوط قسطنطنیه با آغاز رنسانس و رشد مکتب اومانیسم در غرب همراه شد و با خیزش امپراتوریهای اسلامی در شرق از آناتولی تا فلات ایران و شبهقاره هند همراه بود. قریب به یک قرن پس از تجزیه قلمرو وسیع عثمانیها و تقلیل آن به سرحدات جمهوری ترکیه، حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان در تقلای تقلید از خصیصههای خلافت عثمانی در روزگار اوج سلطان سلیم اول است؛ هوادارانش معتقدند راز ترقی او از سمت شهرداری استانبول به جایگاه امروزینش یعنی «سلطان-پرزیدنت»، به خاطر کشف فرمول جادویی تلفیق معنویت و عملگرایی خاص عثمانیهاست. نقض غرض آنجاست که این همان فرمول جهنمی است که اردوغان و شرکای غربی و عربیاش در جریان فتنه تکفیری در خاورمیانه آزمودند. از یک قرن پیش به این سو، مسیحیت یهودیمحوری که اساس تمدن غربی را تشکیل میدهد، نه فقط میراث باستانی ارتدوکس قسطنطنیه، بلکه میراث اسلام سنی خاورمیانه را هم تحت انقیاد در آورده است. جمعه ۳ هفته پیش وقتی دوربینها وارد مسجد تازه بازگشایی شده ایاصوفیه شدند، جدا از ظواهر اسلامی آن، نگاه جهانیان را به دیواره ای معطوف کردند؛ دیوارهای به جا مانده از کلیسایی ویرانه متعلق به ۲ قرن پیش از آنکه «ژوستی نیان» امپراتور ظالم روم شرقی دستور ساخت با ابهتترین کلیسای آن زمان با بزرگترین گنبد جهان را در محل آن به معماران یونانی داد. این دیواره هنوز بخشی از وزن گنبد باشکوهی را حمل میکند که زیر آن لوحهای مدور بزرگی منقش به الله، محمد(ص)، خلفای راشدین ابوبکر، عمر، عثمان و حتی ۳ امام نخست شیعیان علی(ع)، حسن(ع) و حسین(ع) بالای سر نمازگزاران جلب توجه میکند. پرسش حیاتی اینجاست که آیا سلطان-پرزیدنت اردوغان میخواهد شاکله اسلامگرایی کراواتی جدیدش را بر چنین دیوارهایی بنا کند و با چنین هویت مغشوشی برای شیعیان و اهل سنت تعیین تکلیف کند؟ به همین دلیل آنچه عثمانیها و اینک نوعثمانیها تحت عنوان «اسلام خلافتی» مطرح کرده و میکنند، همانگونه که مسیحیت را به چالش میکشد، ممکن است بر اصل اسلام شمشیر بکشد.پربازدیدترینهای روزنامه ها