تنهایی باران


آفتاب یزد- گروه اجتماعی: اسمش باران است و تنها 3 سال دارد، می‌گویند اسمش را باران گذاشته‌اند چون در یک روز بارانی به دنیا آمده است. باران از همان روز‌های ابتدایی مورد خشونت مادرش،
قرار گرفت و مسئولان مجبور شدند این شامپانزه را از مادرش جدا کنند تا زنده بماند و به سرنوشت خواهر و بردارانش دچار نشود. از همان
زمان دکتر ایمان معماریان که یکی از دامپزشکان باغ وحش ارم بود سرپرستی باران را بر عهده گرفت و این شامپانزه به مدت 3 سال با پدر خوانده‌اش زندگی کرد. پدر خوانده‌ای که تمام تلاشش را برای زنده نگه داشتن باران انجام داده بود و در این راه از هیچ کاری کوتاهی نکرد. باران باید به زندگی اجتماعی و گروهی باز می‌گشت چون لازمه زندگی شامپانزه ها، زندگی اجتماعی است، پدر خوانده باران بارها نامه نوشت تا مسئولان مربوطه اقداماتی در جهت خروج باران از کشور انجام دهند و او را به یکی از یتیم خانه‌های شامپانزه‌ها در کشور‌های دیگر بفرستند اما گوشی بدهکار این موضوع نبود و در نهایت بعد از گذشت 3 سال از تولد باران، سازمان حفاظت از محیط زیست این شامپانزه 3 ساله را از پدر خوانده‌اش جدا کرده و اجازه دیدار پدرش را به او نمی‌دهد. حالا باران تنها و مغموم، در یک قفس تنگ و تاریک در گوشه‌ای از باغ وحش ارم زندگی می‌کند و 3 روز است که او را از پدر خوانده‌اش جدا کرده‌اند بدون اینکه توضیح منطقی در این خصوص داشته باشند.
>پدر خوانده باران چه می‌گوید؟


دکتر ایمان معماریان، پدر خوانده باران که پیش از این دامپزشک باغ وحش ارم بود و چندی پیش هم به عنوان دانشمند جوان جهان شناخته شده بود در این خصوص به آفتاب یزد گفت:« یک گروه شامپانزه 8 نفره در ارم هستند که این‌ها از باغ وحش قدیم تهران در سال 70 به باغ وحش ارم آورده شدند.در باغ وحش قدیم سال‌ها پیش اتفاقی می‌افتد که باعث می‌شود همه شامپانزه‌ها از بین بروند و تنها این گروه 8 نفره باقی بمانند. در یک شب بخاری نشتی پیدا می‌کند و سبب می‌شود همه شامپانزه‌ها به جز دو شامپانزه به نام‌های پرویز و شیرین خفه شده و بمیرند. دلیل زنده ماندن این دو شامپانزه این بوده است که در آن شرایط این دو یک سوراخ پیدا می‌کنند و موفق می‌شوند توسط آن سوراخ نفس بکشند و زنده بمانند. پس از آن
8 شامپانزه‌ای که به باغ وحش ارم آورده شدند همگی بچه‌های شیرین بودند. تا زمانی که شیرین یائسه نشده بود چون رده اجتماعی بالایی داشت بچه هایش را زنده نگه می‌داشت. آخرین بچه‌ای که به دنیا می‌آورد مادر باران است. بعد از چند سال یائسه می‌شود و نمی‌تواند زایمان کند اما شامپانزه‌های دیگر به دلیل جایگاهشان که بسیار
غیر استاندارد و بد بود و در طول زمستان و شب‌ها در یک مکان سر پوشیده و بسیار تنگ و تاریک مجبور به زندگی بودند، دچار مشکلات روانی شدند به همین دلیل هم همه بچه‌هایی که به دنیا می‌آوردند می‌کشتند. قبل از باران، مادر وی،یک بچه دیگر به دنیا آورده بود اما متاسفانه آن را هم کشتند. زمانی که باران به دنیا آمد، چون نارس بود من توانستم که نجاتش بدهم و او را از قفس بیرون بیاورم. گوشش و صورتش به شدت زخم شده بود و چون نارس بود مجبور بود یک ماه در انکوباتور نگهداری شود و حتی یک مقطعی برایش شیر انسان استفاده کردیم و در نهایت خیلی سخت توانستم زنده نگهش دارم اما چون روند تکاملی شامپانزه‌ها کند است مجبور بودم که
24 ساعته از او نگهداری کنم و به همین دلیل هم با مجوز مدیر عامل وقت باغ وحش ارم و سازمان حفاظت از محیط زیست در آن زمان مجبور شدم باران را همراه خودم نگه دارم چون باید تحت مراقبت 24 ساعته قرار می‌گرفت. بعد از آن با کمک و راهنمایی متخصصان بین‌المللی چندین بار درخواست دادیم که باران برای زندگی به یک یتیم خانه شامپانزه‌ها برود چون تنها راهی که باران می‌تواست خانواده داشته باشد و پیش هم سن و سالان خودش باشد، با توجه به اینکه لازمه زندگی شامپانزه‌ها زندگی گروهی است، همین موضوع رفتن او
به یتیم خانه شامپانزه‌ها بود. چون شامپانزه‌هایی که خانواده شان قاچاق شده یا کشته شده‌اند و یا اینکه از گروه ترد شده‌اند در این یتیم خانه‌ها زندگی می‌کنند، در این مکان‌ها شامپانزه‌ها به هم معرفی می‌شوند و بعد تبدیل به یک گروه می‌شوند. اما هیچ وقت به درخواست‌های ما پاسخ داده نشد و در نهایت هم با فشار محیط زیست و شکایت باغ وحش ارم من چهارم تیر ماه مجبور شدم باران را به باغ وحش ببرم. از همان زمان تا 3 روز پیش من 24 ساعته در کنار باران بودم اما بعد از آن دیگر اجازه ندادند که من در کنار باران باشم و سازمان محیط زیست اعلام کرده است باران باید تنهایی در باغ وحش ارم بماند!» او در ادامه افزود:« هیچ روند منطقی در این خصوص وجود ندارد، بهترین متخصصین دنیا توصیه نامه فرستاده‌اند و گفته‌اند که باید برای این بچه چه روندی طی شود اما گوش شنوایی نیست. این کار اصلا منطقی نیست. من اصلا نمی‌دانم چرا من را از دیدن باران منع کرده اند. فقط 3 روز پیش به من گفتند از قفس بیا بیرون چون یک جلسه داریم و بعد هم در جلسه به من گفتند طبق دستور سازمان محیط زیست شما دیگر اجازه ندارید وارد باغ وحش ارم شوید. من تمام تلاشم را در این سال‌ها کردم که باران را زنده نگه دارم و بعد هم تمام تلاشم را کردم که بهترین اتفاق برای باران بیفتد ولی الان می‌گویم اصلا من را در نظر نگیرید، اگر کسی مشکلی با من دارد من در این بین اهمیتی ندارم، باران مهم است که قرار است چه اتفاقی برایش بیفتد. همه متخصص‌های دنیا که در این زمینه کار می‌کنند بر این موضوع تاکید دارند که باران باید اجتماعی زندگی کند و پیش هم سن و سالانش باشد و امکان این موضوع در ایران برای باران وجود ندارد. با این حال امیدوارم که تصمیم درستی برای باران گرفته شود.»
>چطور می‌خواهند مقتضیات زندگی باران را فراهم کنند؟
محمد داسمه وکیل دادگستری و فعال محیط زیست در خصوص دلیل منع دیدار باران با پدر خوانده‌اش به آفتاب یزد گفت:« سازمان محیط زیست به جرم خیانت در امانت از دکتر معماریان شکایت کرده است که البته از نظر من به عنوان وکیل دکتر معماریان هیچ خیانت در امانتی صورت نگرفته است چرا که در خیانت در امانت چند رکن وجود دارد، یکی از بعد مادی است که باید تصاحب صورت بگیرد که آقای معماریان هیچ ادعای مالکیتی بر باران ندارد، از طرف دیگر باید استمهال غیر مجاز باشد که در این خصوص صدق نمی‌کند و دکتر معماریان با مجوز مدیر وقت ارم این کار را انجام داده است، یا اینکه باران تلف شده باشد که برای باران این اتفاق نیفتاده و دکتر معماریان با سختی‌های فراوان او را زنده نگه داشته است و یا اینکه مفقود شده باشد که باران مفقود نشده؛ بنابر این موضوع خیانت در امانت به کلی منتفی است.آقای معماریان حدود 200 میلیون تومان سنواتش را در باغ وحش ارم به صورت وثیقه نگه داشته و صد‌ها میلیون تومان در این مدت خرج باران کرده است تا زنده بماند و بزرگ شود. پس از کش و قوس‌های فراوان در شعبه اول بازپرسی دادسرای جرائم دامپزشکی فعلا باران به باغ وحش ارم تحویل داده شده و
3 ماه باران در قفس بود و آقای معماریان هم در کنارش بود و حالا 3 روز است که اجازه نمی‌دهند آقای معماریان در کنار باران حضور داشته باشد. باران را بر خلاف مقتضیات زیستی‌اش در قفس نگه داری می‌کنند این در حالی است که شامپانزه در دوران تکامل نیاز دارد مادر داشته باشد و باران آقای معماریان را به عنوان مادر خودش تلقی
می‌کرد.»
او در ادامه افزود:« بر حسب توصیه نامه‌ها و گواهی دامپزشکان
سر تا سر جهان باران باید با هم سن و سالانش زندگی کند و برای این کار باید از ایران برود چون در غیر این صورت دچار مشکلات جسمی و
روحی می‌شود اما متاسفانه سازمان حفاظت از محیط زیست بر خلاف مقتضیات زیستی باران و بدون توجه به این همه گواهی پزشکی، علمی و فنی، باران را به صورت فردی در قفس نگهداری می‌کند. حتی دادستانی کل کشور طی مکاتباتی که با دادسرای دامپزشکی انجام داده است بر این موضوع تاکید دارد که باید مقتضیات زیستی باران فراهم شود اما در حال حاضر این مقتضیات زیستی رعایت نمی‌شود.»
او تاکید کرد:« سازمان محیط زیست یک مصوبه‌ای داشته که تا 6 ماه باغ وحش ارم باید شرایط را برای زیستن باران تهیه کند اما واقعیت این است که فعلا باغ وحش ارم شرایط نگهداری را ندارد و سوال اینجاست که تا 6 ماه دیگر باغ وحش ارم با توجه به اینکه شامپانزه‌ها باید زندگی گروهی و اجتماعی داشته باشند، قرار است چه اقداماتی انجام دهد؟ آیا قرار است گروه هم سن باران را وارد کنند؟ این که امکان پذیر نیست! پس چطور می‌توانند مقتضیات زیستی باران را فراهم کنند تا بلایی که سر شامپانزه‌های دیگر
باغ وحش ارم آمد و بچه هایشان را در بدو تولد می‌کشتند بر سر باران نیاید؟ باران برای زندگی چند پیشنهاد داشت، یکی از آن‌ها دنیای میمون‌ها در انگلستان بود، یکی دیگر پیشنهاد از کشور هلند بود و عربستان هم پیشنهاد نگهداری از باران را داده بود. اما متاسفانه
تا کنون سازمان محیط زیست هیچ جواب علمی و منطقی نداده است. شبکه ملی سمن‌های محیط زیستی کشور وضعیت فعلی باران را بسیار نگران‌کننده اعلام کرده است اما متاسفانه سازمان محیط زیست همچنان هیچ اقدامی در جهت بهبود شرایط باران انجام نداده است. ما معتقدیم بنا به قانون امنیت باران الان حفظ نشده است و این جای
نگرانی دارد.»باران این روز‌ها به دور از پدر خوانده‌اش در یک قفس نگهداری می‌شود و این تمام سهم او از محیط زیستی است که در جهت حفاظت از آن سازمان عریض و طویلی تشکیل شده است، سازمانی که حتی توانایی تصمیم‌گیری برای زندگی یک شامپانزه کوچک را هم ندارد چه برسد به محافظت از محیط زیست کشور.