رسانه کماکان بستر شناخت جامعه

رسانه کماکان بستر شناخت جامعه حبیب‌الله معظمی ‌باور اینکه رسانه، حوزه شناختی متقن و جامعی از یک جامعه فراهم می‌کند، هم به لحاظ رفتار آن رسانه و هم محتوایی که ارائه می‌دهد، باور درستی است. دلیل اصلی آن هم ویژگی «ابراز expression» است که در هیچ امر نمایندگی و واسطه‌گری مردم چنین ویژگی‌، بارز و مستمری وجود ندارد. با مرور رسانه‌های یک جامعه می‌توان شناختی نسبتا کامل و واقعی از آن جامعه به دست آورد؛ به‌ویژه آنکه رسانه، امری مستمر و بی‌پایان است؛ همان‌طور که جامعه این‌چنین است. رسانه، تجلی، بازتاب‌دهنده و صحنه ابراز و نمایش جامعه است.‌غروب یکشنبه، ششم مهر، دیدار دو تیم فوتبال پرسپولیس ایران و السد در چارچوب لیگ قهرمانان آسیا برگزار و از شبکه سوم سیما پخش مستقیم می‌شد. این دیدار مانند دیدارهای مشابه در این لیگ و رقابت‌های فوتبالی در جهان، به دلیل شرایط کرونایی حاکم، بدون حضور تماشاچی برگزار شد.‌ «تماشاچی» با رفتار و پوشش خود چالش سال‌های سالِ پخش مستقیم تلویزیون ایران بوده و عملا برای مدیریت این رسانه موضوعی حساس و خط قرمز و برای مخاطبان زمینه‌ای برای انتقاد مستمر از این رسانه بوده است؛ چالشی که منجر به قطع تصاویر یا حذف آنها می‌شود؛ حتی اگر حساس‌ترین لحظات آن رقابت باشد که اساسا جذاب‌ترین برای بینندگان است.‌در دیدار دو تیم یادشده وقتی بازیکن تیم پرسپولیس گل پیروزی‌بخش این تیم را به ثمر می‌رساند، یکباره تصویر دچار اختلال و قطعی شد و فقط صدای گزارشگر شنیده شد که به‌ثمر‌رساندن گل را اعلام کرد. در واقع برای ثانیه‌هایی کارکرد «رادیو» (صدا) بر «تلویزیون» (صدا و تصویر) حاکم شد.‌دقایقی از پایان این دیدار نگذشته بود که در جهان «انبوه انتخاب»های رسانه‌ای، گزارش‌های رسانه‌های «دیگر» علت قطع در بدترین زمان این رویداد ورزشی را روشن کردند و نشان دادند که بازیکن تیم پرسپولیس بعد از آنکه گل را به ثمر می‌رساند، پیراهن خود را درمی‌آورد که از نظر مدیریت و ناظران پخش شبکه سوم این صحنه ابراز احساسات متعارف در فوتبال و ورزش دنیا نباید نشان داده می‌شد و آنها هستند که درباره چه دیدن و چه ندیدنِ مخاطب، تصمیم می‌گیرند. ناظران پخشِ این‌چنینی، کسانی هستند که توأمان برای خود چند کارکرد قائل‌اند، هم وظیفه اداری خود را انجام می‌دهند و کارشناس رسانه‌اند و هم فی‌المجلس قضاوت می‌کنند و خود اجرا می‌کنند و خود را در هیئت مجتهد استنباط‌کننده احکام شرعی می‌دانند. و این داستان تعارض و تعرض مستمر در جامعه ماست (که رسانه آن را بازمی‌تاباند و می‌شناساند). هرکس به خود اجازه می‌دهد در حوزه (تخصصی) دیگری وارد شود و حکم صادر کند و خود نیز آن را اجرا کند ‌و به این امر که مردم و مخاطبان و افکار عمومی چه تصور و قضاوتی درباره عمل او خواهند داشت، کاملا بی‌اعتنا باشد.
 
فارغ از حوزه صدور احکام شرعی که حوزه تخصصی من نیست، از منظر رسانه و واقعیت، ورزشکاری که پیراهن خود را متأثر از واقعیت ورزشی بیرون می‌آورد، بخشی از واقعیت رویداد ورزشی را به نمایش گذاشته، واقعیت و رفتاری که در جهان مرسوم و متعارف است. از اینها همه گذشته و مهم‌تر اینکه روز دوشنبه در اولین روز بعد از این رویداد ورزشی، روزنامه ورزشی کشور درست همین صحنه سانسور‌شده را تیتر اول خود قرار دادند!
روزنامه‌های خصوصی، مستقل و غیردولتی ورزشی که از شعاع سانسور سلیقه‌ای مثل صداوسیما دور هستند، با این کار خود و تیترزنی، درست تصاویری را که سانسور شده بود، برجسته کردند و به نمایش گذاشتند که نه‌تنها نوعی آگاهی‌دادن از آنچه مخاطب ندیده بود و تلویزیون سانسور کرده و واقعیت پخش نشده، بود؛ بلکه مهم‌تر اینکه نوعی مقابله‌جویی این روزنامه‌ها و نفی آن رفتار آن رسانه «دیگر» یعنی تلویزیون بود که به خواسته مخاطب توجهی ندارد.
حال ما در منظر عمومی و در صحنه جامعه، از یک رویداد دو رفتار رسانه‌ای را شاهدیم؛ رفتاری که تصویری را به قضاوت و سلیقه خود سانسور می‌کند و رفتاری که همان تصویر (که از نظر رفتار اول مستوجب سانسور است؛ زیرا به قضاوتش، غیراخلاقی است) را به تماشای عموم می‌گذارد و آن را در سطح جامعه می‌گستراند و این می‌شود نمونه‌ای از تناقض و تعارض‌ها در جامعه ما.
به این خاطر است که به‌ویژه رسانه (رفتار و محتوا) در ایران کماکان بستری قابل اعتنا و مهم برای شناخت جامعه است.