روزنامه جوان
1399/07/30
صلح با چه معیاری
این روزها در محافل مختلف سیاسی و عرصه رسانههای مجازی و مطبوعات، صحبتهای مختلفی در خصوص صلح به گوش میرسد.با توجه به اینکه نگارنده سالهاست در حوزه مطالعات صلح فعال بوده و در این خصوص به صورت تاریخی و میدانی مباحث صلح را پیگیری مینماید و از منظر یک فعال مدنی که گفتمان صلح عادلانه را در جهان متناسب با دیدگاههای ایرانی- اسلامی مطرح کرده، بدون اینکه بخواهد تعرضی به کسی داشته باشد از لحاظ مبانی شناسی صلح به نکاتی در این باره میپردازد.
نخستین بحث در خصوص صلح، توجه به تعاریف و شناخت آنها است. واژه صلح بسته به دیدگاهها و منافع کشورها و همچنین به جهت اینکه دارای تعاریف مختلفی است، بایستی به دقت تعریف شود. صلح به معنای سازش با دشمن و راضی کردن او نیست. لازم است وقتی کارشناسی چه به عنوان یک نظریه پرداز و چه در جایگاه یک مسئول، میخواهد در خصوص صلح سخنی بگوید و یا اظهار نظری داشته باشد، تعریف صلح را بهدرستی بشناسد. البته در اینکه صلح یک خیر احسن است و نص صریح آموزههای قرآن کریم و پیامبر اعظم (ص)، جامعه اسلامی را به سوی صلح رهنمون میسازد، شکی در آن نیست، اما در طرفداری از صلح نیز لازم است، به تعریف واحدی از صلح موردنظر در نظام اسلامی توجه کرد.
آموزههای اسلامی، صلح را بر محور و با ابتنا به عدالت توصیه میکند و آن صلحی خیر احسن نامیده میشود که بر محور عدالت و صداقت باشد. بنابراین، باید گفت که علت اختلاف بین گروهها و کارشناسان فعال در عرصههای سیاسی در حوزه صلح، به خاطر فقدان تعریف دقیق از صلح است؛ و الا گمان نمیرود که یک فعال سیاسی در کشور با صلح مخالف باشد، بلکه این اختلافات به سبب توافق نداشتن روی تعاریف اتفاق میافتد. صلحی که در آن عدالت و کرامت ایرانیان و بهتر است بگوییم، همه انسانها رعایت گردد، بسیار مطلوب و خواست قلبی ایران اسلامی است و غیراز این جواب معلوم است.
دومین نکته در خصوص گفتگوهای صلح، غفلت از موضوع صلح است. این روزها حلقه اصلی که مفقود به نظر میرسد، این است که ما با چه کسی باید صلح کنیم. اصلاً موضوع جنگ ما چیست؟ و باید در چه موضوعاتی برای مذاکرات صلح بنشینیم؟ خواسته واقعی ما در این صلح چیست؟ و چه چیزی میخواهیم به دست بیاوریم؟ اینها سؤالات مهمی هستند که پیش از هر چیزی باید پاسخ روشن به آنها داده شود.
اگر ما تحت فشار دشمن بخواهیم تن به مذاکره و صلح بدهیم، طبیعتاً در چنین شرایطی، حفظ کرامت و عزت کار دشواری خواهد بود و نتیجه چنین صلحی به عدالت نزدیک نخواهد بود. به قول یکی از سیاستمداران اروپایی، مذاکره با دشمنی که گریبان شما را در دست دارد، حماقتی بیش نیست. پس اگر قرار است در خصوص صلح در کشور صحبت کنیم و سناریوهای آن را بچینیم، این اتفاق نباید از سر استیصال و رهاسازی گریبان باشد، بلکه برای احقاق حق، حق بر صلح و رسیدن به آرامش و پیشرفت در سایه صلح عادلانه است.
نکته سوم، با توجه به اینکه ایران اسلامی در شرایط حاضر با هیچ کشور خارجی در حال جنگ سخت نیست تا بخواهد آتشبسی اتفاق بیفتد و فضای بین دو جبهه آرامش نسبی برای گفتگو پیدا کند، بنابراین باید به صورت تخصصی در خصوص موضوعات مورد منازعه وارد بحث شد.
برای مثال، وقتی دشمن با ما وارد جنگ اقتصادی و یا فرهنگی شده است، ما باید به گزینه صلح در حوزه اقتصاد و فرهنگ فکر کنیم. نظرات و دیدگاهها را دقیقاً معطوف به آن حوزه قرار دهیم تا بتوانیم نتایج موردنظر را بهدرستی، در مذاکرات صلح تبیین و در داخل نیز، افکار عمومی را نسبت به پیامدهای آن توجیه کنیم.
نکته چهارم شناخت دقیق قدرت در جهان است. اینکه با چه کسانی پای میز مذاکره برای صلح باید نشست، امر مهمی است که نباید از آن غافل شد. نباید وقت و انرژی خود را در جایی هزینه کنیم که طرف مقابل صلاحیت تصمیمگیری و در نهایت قدرت پایبندی و اجرای توافقات را ندارد. نمونه چنین تجربهای را ما در برجام به عینه مشاهده کردیم.
دولتهای اروپایی با ما وارد مذاکرات جدی شدند، اما گذر زمان نشان داد که با خروج امریکا از برجام و کارشکنیهای ترامپ، عملاً با وجود اظهارات سران کشورهای اروپایی مبنی بر پایبندی به توافقات انجام شده، توانایی اجرای تعهدات خود را نداشتند. حتی دولت اوباما نیز با وجود توافقات خود با ایران اسلامی، عملاً اختیار اجرای تعهدات خود را نداشت. بنابراین، باید گفت که شناخت لابیهای قدرت و تأثیرگذار بر تصمیمات جهانی در این زمینه از اهمیت ویژهای بهرهمند است.
هیچکس در خیر بودن صلح شکی ندارد، اما آنچه مهم است، ابتنای صلح بر محور عدالت و حفظ کرامت انسانی است و این یک صلح صادق و مثبت خواهد بود و اگر چنین نباشد، دیگر صلح نیست و ریشه در اصلاح و عدالت ندارد و پیامد آن هیچ خواهد بود و نتیجهاش از دست رفتن کرامت ایرانیان است که در طول تاریخ عزت و پایداری خود را حفظ کردهاند و به قول غیورمرد ایران زمین، ستارخان، اگر یک روز از زندگی مان باقی مانده باشد، آن یک روز را هم برای استقلال و حفظ کرامت ایران خواهیم جنگید.
و، اما باید توجه داشت که آنچه امروزه در فضای رسانهای در خصوص صلح گفته میشود، برخی آن را به معنای سازش تلقی میکنند و هر گونه صحبت در خصوص صلح و مذاکره را از دم تیغ انتقاد و پشت کردن به آرمانها میگذرانند و عدهای دیگر نیز که اندکی لحن آرامتری دارند و صلح را معادل آرامسازی تلقی میکنند، در نهایت برآیند آن را سودمند به حال کشور ارزیابی نمیکنند و مطلوبیتهای لازم را در فضای آرام سازی تصور نمیکنند و طبیعتاً موضعگیریهای این افراد، غالباً در مقابل کسانی است که طرفدار آن هستند. باید گفت که نباید واژگان را از دایره تعریف خود خارج کنیم. وقتی صحبت از صلح میشود، آن را متناسب با معنا و تعاریف خود مد نظر قرار دهیم و همچنین در هنگام صحبت از سازش، دقیقاً به تعاریف و معانی آن توجه کنید و همچنین نباید هیچ مذاکرهای را به معنای صلح تلقی کنیم. حتی توافقات صورت گرفته در خصوص بعضی مسائل به معنای صلح نیست، بلکه صرفاً یک توافق برای تدبیر امور است.
صلح راضی کردن دشمن به هر قیمت نیست که ما از مکتب پیامبر مکرم اسلام آموختهایم که مقاومت و تن دادن به سختیهای آن، بر تحقیر شدن و از دست دادن عدالت و کرامت ترجیح دارد. تجربه تاریخی نیز به ما آموخته است نباید زمان مذاکره با دشمن تحمیلی باشد، بلکه باید در موضع قدرت و با اراده ما باشد، در غیراین صورت نتیجه آن همان گونه که گفته شد، هیچ خواهد بود و نه تنها گرهی از مشکلات کنونی را باز نخواهد کرد، بلکه به دشمن این پیام را میدهد که دستمان تهی است و میتواند خواستههای دیگر خود را نیز به ما تحمیل کند. هر اقدامی در این خصوص باید مبتنی بر عقلانیت، تدبیر، عدالت، عزت و حفظ کرامت شایسته ما ایرانیان باشد و منافع میهن و ارزشهای ما را تأمین کند.
یادمان نرود که از کودکی به ما آموختهاند که چو ایران نباشد تن من مباد. هویت و عزت این سرزمین محب اهل بیت (ع) بر هر چیز دیگر ارجحیت دارد.
سایر اخبار این روزنامه
بایدن ستاد تهران خود را بست!
«قانون وحش» برای مدیریت «مفاحشه دوم»!
ناکامی کودتای امریکا با پیروزی سوسیالیستهای بولیوی
اهدای اعضای بدن بسیجی شهید به بیماران نیازمند
دلار با طلا آب رفت
طرح «آجر به آجر»، همت جهادگران بوشهری برای ساخت مدرسه در مناطق محروم
کسی به التماسهای ما گوش نمیدهد!
افزایش ۲ برابری ساخت قطعات خودرو با دانش ایرانی
سودای صهیونیستها در کرانههای ارس
صلح با چه معیاری
مصائب توئیتری آقای دوربینی!