نگاه دایی به رقابت بارونالدو

اسطوره فوتبال کشورمان با 109 گل ملی در این زمینه رکورددار محسوب می‌شود اما به نظر می‌رسد ستاره پرتغالی که اکنون 102 گل ملی در کارنامه خود به ثبت رسانده، به زودی این رکورد را از آن خود خواهد کرد. دایی در پاسخ به این سوال که اگر رونالدو بتواند رکوردش را بشکند، او چه کار خواهد کرد، گفته: «این یک مسئله ساده است چراکه به او تبریک خواهم گفت. هرگز از این که رونالدو بتواند رکورد من را بشکند ناراحت نخواهم شد. این موضوع که بازیکنی در سطح و کلاس رونالدو بتواند رکورد من را بشکند برایم یک افتخار بزرگ محسوب می‌شود.»(منبع خبر : ورزش 3) در ادامه نگاهی روان‌شناسانه به رکوردشکنی و نگاه دایی به این موضوع خواهیم داشت.     قرار نیست که رکوردها همیشگی باشند برای   این  که با دید عمیق‌تری به این موضوع نگاه کنیم، اول به ریشه رکوردزنی در میان انسان‌ها می‌پردازیم. اصولا رکورد زدن در ابتدا توسط ورزشکاران رنگین پوست ایجاد شده است. به دلیل محرومیت‌ها و تبعیض‌های اجتماعی، این قشر از جامعه هیچ‌گاه به چشم نمی‌آمدند، در نتیجه تلاش بیشتر برای بهتر ظاهر شدن و نشان دادن عملکرد بهتر باعث موفقیت بیشتر آن‌ها می شده و سطح مالی و موقعیت اجتماعی آن‌ها را بهبود می‌بخشیده است. به همین دلیل تا همین اواخر در ورزش‌هایی مانند دوومیدانی و بسکتبال رکورد در دست بازیکنان رنگین پوست بوده است.اما اگر بخواهیم از منظر دیگری به رکورد و رکوردشکنی بپردازیم، باید به محدودیت‌های انسانی اشاره کنیم. از دیرباز برای هر یک از توانایی‌های انسانی محدودیتی تصور می‌شده است مثلا میزان جهش، میزان دقت در ضربات نهایی، میزان سرعت، تعداد گلزنی در یک مسابقه فوتبال، یا تعداد بازی‌هایی که دروازه‌بان گل نمی‌خورد و بسیاری چیزهای دیگر. اما با رشد فناوری و بهبود روش‌های تمرینی و آموزشی، این محدودیت‌ها کمتر و کمتر شدند و در نهایت انسان‌ها به این نتیجه رسیدند که بیشتر محدودیت‌ها ذهنی هستند و نمی‌توان برای ذات بشر محدودیتی متصور شد. نسل جدید انگیزه بیشتری یافتند تا رکورد قدیمی‌ترها را بزنند و ورزشکاران قدیمی بیش از هر زمان دیگری به این نتیجه رسیدند که دست بالای دست بسیار است و قرار نیست رکوردهای آن‌ها همیشگی باشد. این موضوع نوعی پیشرفت محسوب می‌شود زیرا گونه بشر با انگیزه بیشتر به دنبال پیشرفت و بهبود است و با تلاش بر رکوردهای قبلی چیره می‌شود.   واکنش «دایی» خردگرایانه است ورزشکاران وقتی که رکوردهایشان شکسته می‌شود، دو حالت دارند. اگر همچنان در عرصه ورزش فعال باشند، سعی می‌کنند بیش از پیش تلاش کنند تا به موقعیت قبلی باز گردند و جایگاه خود را پس بگیرند. از سوی دیگر این‌که ورزشکاری در حد و اندازه آن‌ها ظاهر شده برایشان خوشایند است و بر توانایی آن‌ها صحه می‌گذارد. اما چنان چه ورزشکار یاد شده مثل دایی، ورزش حرفه‌ای را کنار گذاشته باشد، باز هم از این موضوع خشنود می‌شود زیرا در زمان خود آن قدر موثر و ماندگار بوده که تا امروز نامش بر سر زبان‌ها باشد و به نوعی توانایی او بار دیگر ثابت می‌شود. این دقیقا همان مسئله‌ای است که علی دایی به آن اشاره کرده و نشان‌دهنده دیدگاه خردگرایانه او از منظر روان‌شناسی است. علاوه بر این انسان‌ها در آستانه میان سالی به نوعی خرد دست می یابند که می خواهند هر آن چه که دارند به دیگران و به خصوص نسل جوان‌تر آموزش بدهند. چنین دیدگاه خردگرایانه‌ای که نفع جمعی در آن است برای انسان‌ها بسیار رضایت‌بخش‌تر از رکورد و رکورد شکنی است. ورزشکارانی مثل علی دایی هم از این موضوع مستثنا نیستند و  مربی گری، آموزش و هدایت نسل جوان برای‌شان لذت‌بخش‌تر از هر چیز دیگری خواهد بود.