رقیب، پیشنهاد رفاقت را بپذیرد

این پیشنهاد از سر ضعف نیست؛ بلکه  از موضع قدرت است.گذشتی است در مقابل آنچه به ناصواب گذشت که گفته‌اند: « العفو عندالقدره » در قدرت و پیروزی، نیکویی نکوست.‌ رقیب در حق روحانی، بدکرد و انصاف و حیا را فروگذاشت اما روحانی دست رفاقت را پیش آورده است می‌دانید چرا؟ برای آن که با فراست و حکمت به این نتیجه رسیده است که «بی‌رقیبی»، «بی‌رفیقی» است و بی‌رفیقی به مصلحت ایران نیست.بدیهی است که در رفاقتی، یک طرف پیروز می‌شود.حال اگر این پیروزی مبنای درستی داشته باشد، مردم پشت آن مثل تخته‌های پولاد می‌ایستند و امروز برای روحانی همان روز است و یارانش و بی‌شمارانش، با صلابت و بصیرت ایستاده‌اند تا ایشان برنامه‌های خود را به پیش ببرد.چون کسی که با منطق و عقلانیت و  پیروز می‌شود، دیگر اطاعت، کورکورانه نیست. در مورد حماسه‌‌ 29 اردیبهشت، حقیقت آن است که رقیب با پشتوانه آمد، تمامی تریبون‌ها و جایگاه‌ها را به خدمت گرفت، سنگر به سنگر، مسجد به مسجد و حلقه به حلقه، نهان و آشکار در حمایتش کوشیدند و نکته‌ای و نقطه‌ای را فرونگذاشتند و این همه، پیش چشم مردم بود به هیمن سبب مردم آگاه و فهیم ایران از نحله‌های فکری و عقیدتی و نیز قومیت‌ها به هم پیوستند و ساختند آنچه می‌بایست می‌ساختند.با درک همه‌‌ شرایط و ضرورت‌ها‌ و باید اذعان کرد که علت ماندگاری ایران عزیز هم به درک ضرورت‌های تاریخی مردمان نیک اندیش است. پس اراده کثیر بر حریف دیکته شد.اراده‌ای که دیگر نمی‌خواهد راه آمده را برگردد به همین جهت با دکتر روحانی گام به گام و برنامه به برنامه خواهد ماند و به پیش خواهد رفت و در مراحل مختلف، همان حماسه‌ها را خواهد آفرید.
حال اگر رقیب از برج عاج خیال و بهت، پایین بیاید و فضاسازی را رها کند و در میدان تعقل، نه هیجان زدگی و احساسات تند، دست رفاقت دولت دوازدهم را بفشارد، به وحدتی خواهیم رسید که مطلوب بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی بود و مقام معظم رهبری هم بدان تاکید و سفارش دارد.با تحقق چنین مطلوبی، ترامپ و سعودی دوشی و اتحاد شوم روزهای اخیرشان، همه و همه نقش بر آب خواهد شد و به همان اهدافی خواهیم رسید که غایت ماست.اما اگر شکست خورده، مثل روزهای تبلیغات، قاعده‌ بازی را رعایت نکند و همچنان بر موضعی باشد که بود، در این صورت، اکثریت آگاه و پیروز، باشعور و آگاهی خود، حریف را پشت سر خواهد گذاشت و از اهداف خود باز نخواهد ماند و این حریف و جناح حامی‌اش روز‌به‌روز بی‌یار و یاورتر و ریزش نیرویش، باز هم سریع‌تر و بیش‌تر خواهد شد.چیزی که مطلوب جناح پیروز و آینده‌ نگاه و مشی اصلاح طلبی و بلوغ سیاسی نخواهد بود و نباید هم باشد.چون قهرمانی در میدان بدون حریف، که قهرمانی و پهلوانی نیست.پس به صلاح جناح رقیب است تا در مشی و تلقی و نگرش خود تجدید نظر و خود را بازسازی نماید و با آسیب‌شناسی و درون نگری خود، بر موضعی بایستد که بایسته‌ یکی از دو بال جناحی و فکری جبهه‌ سیاسی ماست. دو بالی که اگر می‌خواهند و دغدغه‌ دین و نظام و کشور دارند، باید در عین رقابت سالم با دو روش متفاوت، همدیگر را کامل کنند.نه آن که جناح مقابل بگوید، همچنان که می‌گوید، بهترین رقیب، رقیب مرده است ! حتی اگر نخواهد بمیرد باید با برچسب‌هایی نظیر، اهل فتنه و غرب‌زده و بی‌دین و اصول ناشناس و...از میدان بیرونش کرد و آن همه توانمندی بارز و بالفعلش را نادیده گرفت. واقعیتی که بارها عینیت یافته و تجربه شده است.در حالی که این اصلاح‌طلبان با تقید راستین به اصول دین و انقلاب و نظام و ایران، همه از اردوگاه اصولگرایی به قصد اصلاح کجروی‌ها و خودمحوری‌ها و انحراف‌ها بیرون آمده‌اند و به زعم باطل آن اصولگرایان تندرو، اگر در حفظ اصول و اخلاق و عقیده، از اصولگرایان،  بیش‌تر نباشند، کمتر نیستند.جهت اثبات و صحت و سقم این واقعیت مسلم می‌توان داشته‌های دو جناح را به آسانی با هم مقایسه کرد و باز تولید فکری و حامیانش را شمرد و شناخت.نفی وعده‌های شیرین و آن چنانی که حامیان دکتر روحانی از خود نشان دادند، اگر تفکر ارزشی و تعقل نیست، پس چیست؟ جناح اصولگرا، به خوبی می‌داند که تاکنون از یکه‌تازی و حذف رقیب توانا و اهل اندیشه و کارآمد، سودی نبرده است اما حیرت در این است که چرا در مشی خود بازنگری نمی‌کند؟ آفتی که متاسفانه، این جناح را به قول تحلیلگر پرآوازه شان، گرفتار بحران هویت کرده است.نگارنده، هرگز آرزوی فروپاشی جناح شناسنامه‌دار اصولگرایی را به صلاح حال و آینده‌ کشور نمی‌داند و معتقد است که در این جناح، بزرگان واقع‌گرا، سلیم‌النفس و اهل تعقل و تحلیل و در عین حال، منصف کم نیستند. صد‌البته هنوز هم می‌توانند با بازشناسی و بازسازی خود، احیاگر و بانی اندیشه‌ای باشند که نامش اندیشه‌‌ سازنده است و مشی رفاقت را در عین رقابت، برای فردایی بهتر، باور دارد.