دانشمند بزرگ کشور ترور شد اما باید مراقب جنازه برجام باشیم!

سرویس سیاسی-
روزنامه همدلی در یادداشتی با عنوان «نقشه در ریاض، اجرا در دماوند» به دست داشتن ریاض و تل‌آویو در ترور کور دانشمند هسته‌ای کشورمان پرداخت و نوشت: نقش تل‌آویو به‌ویژه نتانیاهو در ترور فخری‌زاده... قطعی است. تل‌آویو دو هدف را در این اقدام مذبوحانه و تروریستی تعقیب می‌کند. هدف اول آنکه تل‌آویو در صدد است که با بزرگ‌نمایی خطر هسته‌ای ایران مسیر بازگشت به برجام را از سوی بایدن سخت کند. هدف دوم که خطرناک‌تر از هدف اول به نظر می‌رسد، آن است که تل‌آویو می‌خواهد با این اقدام، تهران را به واکنش و پاسخ متقابل وادارد تا از این طریق بتواند واشنگتن و ترامپ را غیرمستقیم علیه تهران در هفته‌های باقی مانده به حضور ترامپ وارد عمل کند.
در ادامه این مطلب آمده است: حال اگر چه عمل مذبوحانه تل‌آویو نیازمند واکنش و پاسخ متناسبی باید از سوی ایران باشد، اما در شرایط حاضر و با توجه به همزمانی فرآیند انتقال قدرت به بایدن در کاخ سفید، تهران بهتر است که با اتخاذ صبر استراتژیک و خویشتنداری، چنین پاسخی را در زمان بهتر و بزنگاه مناسب دیگری دهد؛ ضمن آنکه تهران باید در اقدام و پاسخ متناسب و انتقام سخت آن‌قدر حساب شده و دقیق عمل کند که حواشی حمله به پایگاه عین‌الاسد آمریکا در عراق برای او تکرار نشود.
روزنامه سازندگی هم در مطلبی به قلم حسین مرعشی، عضو کارگزاران نوشت: برای هرگونه تصمیم گیری در ارتباط با واکنش متقابل به این موضوع باید با هوشمندی عزت‌مندانه رفتار کرد. تصمیم‌گیری درخصوص پاسخ به این ترور باید کاملاً با مراقبت از حساسیت‌های زمان فعلی باشد تا در دامی که صهیونیست‌ها برای ما پهن کرده‌اند نیافتیم!


روزنامه آرمان نیز در مطلبی با عنوان «تروریسم علیه دیپلماسی» به موضوع ترور ناجوانمردانه شهید فخری زاده پرداخت و نوشت: «آنچه دولت و مجموعه حاکمیت در این شرایط باید رجوع و براساس آن تصمیم و تدبیر اتخاذ کنند، اولویت دادن به منافع و مصالح ملی در هر تدبیر و تصمیم است. لازم است متولیان قانونی سیاست خارجی کشور، منافع و مصالح کشور را از میدان تأثیرپذیری از ترامپیان ضد دیپلماسی مصون بدارند.»
دیپلماسی اساس کار است، نباید بهانه داد!
آرمان ملی در مطلب دیگری به نقل از کارشناس مسائل بین‌الملل نوشت: «یک مجموعه جریاناتی برای فشار روانی بر ایران شکل گرفته که ترور اخیر اوج آن بوده است. آنها به دنبال این هستند که ایران را عکس‌العملی کنند. برنامه آنها این نبوده است که به دانش ایران ضربه بزنند، بلکه به دنبال این هستند تا فرصت را از دیپلماسی بگیرند. زیرا دیپلماسی تا حدودی می‌تواند مشکلات داخلی و خارجی ایران را کاهش و در ادامه به طور نسبی حل کند...مسلماً بایدن چنین برنامه‌هایی (مثل ترور دانشمندان هسته‌ای) را در دستور کار ندارد و سیاست متفاوتی را در پیش خواهد گرفت.»
در ادامه این مطلب آمده است: «ایران باید (در واکنش به این ترور) طراحی دیپلماتیک و سیاسی را مدنظر داشته باشد. زیرا هرگونه عکس‌العمل نظامی می‌تواند روند را از کنترل خارج کند.»
فلاحت پیشه، نامزد رد صلاحیت شده انتخابات مجلس یازدهم نیز در یادداشتی در آرمان ملی نوشت: «آخرین موضع «جیک سولیوان» (مشاور امنیت ملی بایدن) حاکی از آن بود که دیپلماسی اساس کار است و احیای برجام در دستور کارشان قرار دارد. احیای برجام به معنای مرگ سیاسی نتانیاهوست که فقط در فضای امنیتی فعالیت می‌کند... نباید بهانه داد و در میدانی که صهیونیست‌ها طراحی کرده‌اند، بازی کرد... نباید در میدانی بازی کنیم که این میدان، میدانی انتحاری است که صهیونیست‌ها شکل داده‌اند...تا از این طریق، دیپلماسی شکل نگیرد که معتقدم این نیازمند یک سیاست ظریف از سوی ایران است.»
در زمینی که تل‌آویو چیده بازی نکنیم!
روزنامه شرق هم در مطلبی با تیتر «در زمینی که تل‌آویو چیده بازی نکنیم» نوشت: «معادله پیچیده‌ای روی میز است، جو بایدن با احتمال بازگشت به برجام دو ماه دیگر بر سر کار می‌آید، دونالد ترامپ دو ماه دیگر زمان دارد تا آخرین زهر از ناکامی خود از توافق جدید با آمریکا را بریزد. این‌سو حسن روحانی قرار دارد که هفت‌ماه برای توافق جدید زمان دارد تا تکان جدیدی در فضای سیاسی کشور ایجاد کند یا آنکه کلاً امیدی به ایجاد فضای جدید نداشته و در زمینی که دیگران برای ایران تدارک دیده‌اند، بازی کند. اگرچه طیفی معتقد به عکس‌العمل هستند و این وضعیت را مناسب نمی‌بینند اما واقعاً باید صحنه بازی را دید و تصمیم گرفت. آیا عکس‌العمل نشان‌دادن در این وضعیت، بازی در زمینی نیست که تل‌آویو چیده است؟».
مدعیان اصلاحات که سالهاست معیشت و مشکلات مردم را به زلف برجام گره زده‌اند این‌بار به خاطر امیدهای واهی به برجام! (احتمال بازگشت دموکرات‌ها به برجام) امنیت را به برجام گره زدند و عنوان می‌کنند که در قبال اقدام تروریستی دشمنان ملت ایران، دست از پا خطا نکنیم که مبادا در دام آنها بیفتیم و برجام بهم بخورد!
انتقام بدون محکومیت بین‌المللی اسرائیل،
غیر قابل توجیه است!
قاسم محبعلی، از مدیران ارشد وزارت خارجه دولت اصلاحات دیروز در ارگان دولت نوشت: «در روابط دیپلماتیک اصل «اقدام متقابل» یک اصل پذیرفته شده است و این طور نیست که گفته شود اسرائیل نباید مجازات شود؛ خیر این رژیم باید تقاص این اقدام تروریستی را پس دهد. یعنی اقدام اسرائیل نباید بدون پاسخ بماند و باید پاسخ متناسب داده شود تا جرات تکرار آن را نداشته باشد زیرا اگر احساس کند که در باز است، جلوتر می‌آید اما زمان و مکان اقدام تلافی‌جویانه باید در اختیار خود ایران باشد نه اینکه زمان و مکان را اسرائیل انتخاب کند که منافع خود را به دست آورد و به خواسته‌اش برسد. ایران باید به گونه‌ای عمل کند که نتانیاهو میوه‌های اقدام ایران را در سبد خود نچیند. لذا باید هوشیارانه عمل کرد و شرایط را سنجید و در ابتدا اقدامات بین‌المللی را انجام داد و محکومیت بین‌المللی را برای اسرائیل به دست آورد تا وقتی زمان انتقام فرا رسید قابل توجیه باشد.»
محبعلی در نوشته خود، گرفتن انتقام خون شهید دکتر فخری زاده را بدون محکومیت بین‌المللی اسرائیل، غیر قابل توجیه می‌داند! که البته دانستن سابقه وطن فروشی او، جای تعجب از خوش خدمتی‌اش به رژیم صهیونیستی باقی نمی‌گذارد. محبعلی قبلاً در مصاحبه با القدس‌العربی اینطور گزافه‌گویی کرده بود که چرخش اساسی در سیاست خارجی ایران جز از طریق وارد کردن شوک نظامی ایجاد نخواهد شد!... نظام ایران رفتار و سیاست خود را صرفاً زیر فشار تحریم‌های اقتصادی تغییر نخواهد داد! وی از این رو، تلویحاً به دشمن پیشنهاد کرده بود که فشارهای اقتصادی کارساز نیست و باید شوک نظامی به ایران وارد کرد!
کدام طیف سبب‌ساز ترور شهدای هسته‌ای بود؟
علی ربیعی، سخنگوی دولت دیروز در روزنامه دولتی ایران نوشت: «نباید در دام ربط دادن موضوع ترور به مذاکرات انجام شده در دولت مستقر یا برجام، افتاد. پدیده زشت ترور دانشمندان ایرانی، حتی در دورانی که مذاکرات ایران در دولت قبلی به بن بست رسیده بود نیز وجود داشت. اینکه شهید فخری زاده، قربانی گفت وگو با مدیرکل آژانس معرفی شود و یا برجام را عامل این ترور بدانند، نشان از عدم توجه به عمق و ابعاد این ترور دارد یا عده‌ای در این شرایط سعی دارند کلاهی از این نمد برای خود ببافند.»
گفتنی است، ترور دانشمندان هسته‌ای از سال 88 و همزمان با شورش افراطیون مدعی اصلاحات علیه جمهوریت و اسلامیت نظام آغاز شد. ترور دانشمند ممتاز و برجسته هسته‌ای و دفاعی کشورمان شهید دکتر فخری زاده توسط عوامل صهیونیسم و استکبار در حالی است که خیانت‌های سران فتنه سبز و افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی در فتنه سال ۸۸ هم‌پوشانی روشنی با نقشه مشترک آمریکا و اسرائیل و انگلیس داشت. شعار نه غزه نه لبنان توسط سایت وزارت خارجه اسرائیل به فتنه‌گران دیکته شد. وقتی که منافقین مدعی خط امام تا آن روز، پرده برانداختند و طابق النعل بالنعل، براساس نقشه دشمن عمل کردند و پشتوانه عناصر مزدوری شدند که به تصویر امام رحمه الله علیه بی‌حرمتی کرده، علیه ارکان قانون اساسی فحاشی کردند، روی نام جمهوری اسلامی خط کشیدند و به ساحت مقدس حضرت سیدالشهدا‌(ع) اهانت کردند. فتنه‌ای که در جریان آن، نتانیاهو به صراحت گفته بود اصلاح‌طلبان اصلی‌ترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند و شیمون پرز اعلام کرد اصلاح‌طلبان به نمایندگی از اسرائیل با جمهوری اسلامی می‌جنگند.
 سبب‌ساز ترور سردار دل‌ها، شهید سپهبد سلیمانی و شهید دکتر فخری زاده نیز ارسال 6 سال پیام انفعال به بیرون، دوست جا زدن دشمنی در تراز آمریکا، تعطیل کردن 95 درصد صنعت هسته‌ای، ارسال علی‌الدوام پالس مذاکره، اعتماد به آمریکا و تفرقه‌افکنی مدعیان اصلاحات بر سر توانمندی‌های کشور (هسته‌ای، موشکی، منطقه‌ای) بود که دشمن را گستاخ‌تر کرد و بر رفتار هجومی آنها افزود.
در واقع اگر آمریکا و اسرائیل، سردار سلیمانی و دکتر فخری زاده را ترور کردند و به شهادت رساندند، اصلاح‌طلبان غربگرا نیز از پشت جبهه، شخصیت و منطق این شهیدان والا مقام را ترور می‌کردند.
عارف کاندیدای اصلاح‌طلبان نبود!
روزنامه شرق در شماره دیروز خود مصاحبه‌ای را با یکی از کنشگران اصلاح‌طلب که عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران است، با عنوان «کارگزاران اگر مجبور باشد از لاریجانی حمایت می‌کند» منتشر کرده است.
در این مصاحبه آمده است: «این دوره کاندیداها باید سه ویژگی داشته باشند. آگاه به مسائل کشور باشند و از مشکلات کشور به‌خوبی سردر بیاورند. مثلاً آقای روحانی این‌طور نبود... یکی دیگر از موارد این است که رئیس‌جمهور باید بتواند مجلسی که تشکیل شده است را با خود همراه کند، این مجلس تخصص لازم را ندارد.»
سپس این فرد اصلاح‌طلب در پاسخ به سؤالی گفته است: «به‌طور قطع [حمایت اصلاح‌طلبان از دولت و عملکرد بسیار ضعیف آن] اثر منفی خواهد داشت و نمی‌توان این اثر منفی را در حمایت از روحانی انکار کرد ولی این تأثیر بیشتر به خاطر شیطنت اصولگراها و مخالفان نظام به وجود آمده است.»
اما یکی از قابل تأمل‌ترین بخش‌های این گفت‌وگو آنجاست که این عضو کارگزاران مرحوم‌هاشمی رفسنجانی را که هیچ‌گاه به طور رسمی در احزاب اصلاح‌طلب نبوده است کاندیدای اصلی، اصلاح‌طلبان عنوان کرده و محمدرضا عارف را که از جمله اصلاح‌طلبان قدیمی و با سابقه است به عنوان کاندیدای اصلاح‌طلبان قبول ندارد: «عارف از کاندیداهای اصلی ما نبود. کاندیدای اصلی ما در سال ۹۲ آیت‌الله‌هاشمی‌رفسنجانی بود ولی سال ۹۶ کسی به میدان نیامد. عملکرد روحانی هم در چهار سال اول با به‌نتیجه‌رساندن برجام خوب بود و گشایش‌هایی برای کشور ایجاد شد که‌هاشمی نیز از او حمایت کرد. عارف نیز جزء کاندیداها بود ولی کاندیدای اصلی اصلاح‌طلب‌ها نبود. بیشتر جوان‌ها دور عارف جمع بودند.»
در بخشی از این مصاحبه شرق از علی محمد نمازی پرسیده که «انتقاد شما به عنوان فردی که عضو شورای هماهنگی اصلاحات نیز هست، نسبت به جبهه اصلاحات چیست؟» و او در پاسخ گفته است: «انتقاد من این است؛ مسئولینی که در رأس امور [احزاب اصلاح‌طلب] هستند، مراقب این مهم نیستند. هر شخصی که بیشتر تملق کند، جایگاه بیشتری دارد. دوم؛ اینکه روحیه محافظه‌کاری حاکم بر اصلاح‌طلبان و شورای اصلاحات بسیار زیاد است و مواضع اصولی، مشخص و شفافی در کشور و در جبهه اصلاحات اتخاذ نمی‌شود. دلیل آن هم ترکیب شورای هماهنگی است که احزاب بر اساس وزنشان رأی ندارند و رأی‌ها برابر است؛ یعنی از نظر سهم‌شان در اتخاذ تصمیم‌ها و برنامه‌ها برابر است؛ بنابراین خروجی چنین تصمیمات و برنامه‌هایی، درست نیست.»
این عضو کارگزاران در پایان گفته: «البته اکنون حزب کارگزاران اگر مجبور باشد از علی لاریجانی حمایت می‌کند، به این دلایل و به دلیل طرفدارنداشتن، استفاده از کاندیدای استیجاری بسیار قوی است اما نمی‌توان به‌سادگی به طرف کاندیدایی به غیر از کاندیدای اصلاح‌طلب رفت.»