‌«تخریب سریع» به جای دیگر گزینه ها

‌«تخریب سریع» به جای دیگر گزینه ها کیومرث اشتریان .‌استاد دانشگاه تهران شماری از اقدامات مشکوک و بحران‌زا در هفته‌های اخیر در منطقه انجام شده که ترور شهید فخری‌زاده آخرین آنهاست. ورود B52، درخواست ترامپ از مشاوران ارشد امنیت ملی برای اجرای گزینه‌های حمله به ایران و... نمونه‌های دیگر این اقدامات جنگ‌افروزانه آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن است. سناریوهای گوناگونی می‌تواند طراحی شده باشد که هریک باید به ‌دقت بررسی و احتمال‌سنجی شوند. ترور ناجوانمردانه و غیرانسانی شهید فخری‌زاده می‌تواند در چارچوب این سناریوها بررسی شود. هر‌چند فرمانده محترم سپاه گفته جنگ نظامی از گزینه‌های دشمن خارج شده؛ اما بررسی سناریوی «تخریب همه‌جانبه و سریع»، حتی با احتمال کم، مفید است و بصیرت ما را درباره رخدادهای آینده بیشتر می‌کند و سبب می‌شود مسئولان در شرایط گوناگون دچار انفعال نشوند. نکته کلیدی این است: سناریوی «تخریب همه‌جانبه و سریع» در گرو جنگ کوتاه‌مدت است. به دلایل اجتماعی، ایجاز و ایهام را در پیش می‌گیرم؛ باشد که درس گیریم و مراقب باشیم. در اینجا ما با تصورات ذی‌ربطان مواجهیم، برداشت‌های تحلیلی-عقلانی آنان را به تصویر می‌کشیم و خود را در جای آنان قرار می‌دهیم تا کنش احتمالی آنان را درک کنیم. به مؤلفه‌ها و شرایطی که سناریوی تخریب را محتمل می‌کند، توجه کنید:
1- «سیاست تخریب همه‌جانبه و سریع» به معنای تخریب زیرساخت‌های اقتصادی، صنعتی و نظامی یک کشور بدون درگیر‌شدن در یک جنگ طولانی‌مدت است. این، یک سناریوی دو‌پهلوست که تخریب سریع و همه‌جانبه و بی‌اعتبار‌کردن رژیم سیاسی و به‌ویژه نظامیان را در نظر دارد.
2- شکست «سیاست تغییر رژیم» که اسرائیل و سعودی و آمریکا در آرزوی آن هستند اینان را سرخورده کرده است. بوی سلاح‌های پیشرفته، سعودی‌ها را مست کرده و «سیاست تخریب همه‌جانبه و سریع» را برای آنان جذاب می‌کند. مطالعه خاطرات برخی سیاست‌مداران غربی از سعودی‌ها به‌خوبی این آرزوهای تخریب را نشان می‌دهد. انتخاب‌نشدن مجدد ترامپ سرخوردگی دوچندانی را برای این سه رژیم پدید آورده و گزینه تخریب را وسوسه‌آمیزتر کرده است.
3- چنین سیاستی اساسا آن‌گاه اتخاذ می‌شود که کشور یا کشورهای مهاجم درگیر جنگ طولانی‌مدت نشوند. نکته کلیدی این سناریو همین‌جاست؛ باید فرصت برای زدن و فرار‌کردن در کوتاه‌مدت فراهم باشد.
4- ترامپ رئیس‌جمهور قانونی است و تا آخرین لحظه از اختیارات لازم برخوردار است؛ اما در وضعیت «بی‌مسئولیتی» سیاسی است و تبعات سیاسی و حقوقی اقداماتش گریبان او را نخواهد گرفت. فقدان مسئولیت سیاسی شخص دونالد ترامپ کفایت نمی‌کند.


5- بایدن هم از «سیاست تخریب سریع» سود می‌برد؛ چون تصور این است که کشور تخریب‌شده موضع ضعیف‌تری در مذاکرات آتی خواهد داشت. همین استدلال در‌باره اروپا هم صادق است.
6- روسیه. «همسایه ضعیف به سوی تو می‌آید، اگر درگیر تهدید بزرگ‌تری باشد». یک تحلیل تجربی! همین.
7- چین. اوضاع این کشور درباره «سیاست تخریب سریع» قدری بغرنج‌تر است؛ چون وابستگی روز‌افزونی به منطقه خلیج فارس و دریای عمان پیدا کرده است. فراموش نکنیم وابستگی چین به تنگه مالاکا، بندر گوادر را برای چین دارای اهمیت استراتژیک کرده است؛ بنابراین جنگ طولانی را برنمی‌تابد. اگر سناریوی «تخریب همه‌جانبه و سریع» با جنگ کوتاه‌مدت حاصل شود، چین با آن مشکلی ندارد.
8- وقوع جنگ کوتاه‌مدت به سود اسرائیل است. بازی دو سر برد است. عمق کینه بین کشورهای عربی و ایران را بیشتر ‌ و آنها را وابسته‌تر می‌کند. همین تصورات و تحلیل‌هاست که رژیم صهیونیستی را به ترور شهید فخری‌زاده رسانده است. 
واکنش ایران به این ترور، در محاسبات این رژیم، برای زمینه‌سازی اقدامات بعدی است. دامنه واکنش ایران تعیین‌کننده واکنش آنان است و می‌تواند آنها را به اقدامات دیگری وادار کند. از سوی دیگر، نبود واکنش «متناسب» از سوی ایران، می‌تواند آنها را جری‌تر کرده و تخریب وجهه مسئولان مرتبط را فراهم کند.
9- اگر چنین جنگی کوتاه‌مدت باشد، سناریوی تخریب به اهدافش رسیده است؛ اما اگر طولانی شود؛ یعنی چند ماه طول بکشد، همه چیز به «آستانه حساسیت» بستگی خواهد داشت.
10- اما آستانه حساسیت چیست؟ آن‌گاه که ضربات، کارایی «مفید» خود را برای مهاجمان از دست بدهند و کشورِ هدف «چیز» بیشتری برای از‌دست‌دادن نداشته باشد یا اینکه مردمان، مانند یمن، آن‌قدر فقیر باشند که ضربات سعودی به خانه‌های خاکی اصابت کند، یمن به آستانه حساسیت رسیده است و حملات بیشترِ سعودی‌ها کارایی نخواهد داشت.
11- هر کشوری که زودتر به آستانه حساسیت برسد «موفق‌تر» است. به طریقی «پارادوکسیکال» طولانی‌شدن جنگ می‌تواند به نفع کشور ضعیف‌تر باشد و نه به نفع مهاجمان؛ چون هدف آنها ضربه و تخریب سریع بوده است و در معادلات اقتصادی جهان «غیرقابل پیش‌بینی‌بودن» برای کشورهای منتفع از اقتصاد نظم جهانی آسیب‌رسان است. جنگ طولانی بی‌ثباتی اقتصادی را در پی دارد؛ بنابراین آن‌گاه که سیاست تخریب از نقطه مطلوبیت نهایی بگذرد، پیامد مثبتی برای مهاجمان در پی ندارد.
12- کشوری که مورد حمله واقع می‌شود، باید توان خود را در طولانی‌شدن ببیند و نه در کوتاه‌شدن آن. گفتیم که سناریوی «تخریب همه‌جانبه و سریع» در گرو جنگ کوتاه‌مدت است. بازدارندگی در صورتی محقق می‌شود که ظرفیتی برای طولانی‌شدن جنگ وجود داشته باشد. این ظرفیت در گرو تعداد و تأثیر موشک‌هاست.
13- طولانی‌شدن نیز نقطه مطلوبیت نهایی دارد، این‌بار برای کشور ضعیف: اجماع قدرت‌ها، سلاح اتمی، هیروشیما، ناکازاکی.
14- جنگ آزمونی برای گنبد آهنین و کارایی موشک‌هاست. امید که چنین آزمونی پیش نیاید.