‌گرای تحریف

انکار خطایی که کرده‌ایم، خود خطایی دیگر است. گرچه در عالم سیاست، بسیاری اوقات این انکار را با توجه به مختصات شرایطی که انکار در آن بیان می‌شود، می‌توان عقب‌نشینی و یا به نوعی جبران اشتباه دانست، اما نسبت دادن خطایی که خود کرده‌ایم به منتقدان و مخالفان سیاسی، بی آنکه دلیلی برای آن داشته باشیم، نه رنگ عقب‌نشینی دارد و نه مقدمه جبران است، بلکه عین بی‌اخلاقی است. محمدجواد ظریف در گفت‌وگویی با یک سایت خبری مدعی شده که «بعضی دوستان می‌روند و به امریکا «گرا» می‌دهند که با ما بهتر می‌توانید کار کنید. ما که سکوت می‌کنیم، دلیل نمی‌شود که متوجه این گرا‌ها نیستیم. من کسی را متهم نمی‌کنم، ولی می‌دانم و خبرش را به من می‌دهند که گفته‌اند این‌ها در قدرت نمی‌مانند و قدرت این‌ها چند روزه است.»
سخنان ظریف البته اتهام زنی کلی و ادعایی بی سند است، گرچه که با عبارت «من کسی را متهم نمی‌کنم» بخواهد به آن رنگ اخلاق بزند. از قضا اگر فردی خاص را متهم می‌کرد، اخلاقی‌تر بود تا آنکه یک عبارت کلی «بعضی دوستان» را به کار ببرد و انگشت اتهام را به سمت همه ببرد. البته آن وقت کار او سخت می‌شد و صدای همان فرد خاص بلند می‌شد و دیگر ظریف نمی‌توانست همین طور راحت از بار مسئولیت ادعایی که می‌کند، شانه خالی کند.
با این همه، بیایید فرض کنیم ظریف راست می‌گوید و کسانی از مخالفان او و جریان حامی‌اش به امریکا گرا داده‌اند. در این صورت، مخالفان ظریف تازه شده‌اند مثل خود ظریف!
ظریف گرچه در ادامه ادعایی که طرح کرده، می‌گوید که «اینجاست که فکر می‌کنم سیاست خارجی نیاز به این دارد که منسجم باشد، اینجاست که فکر می‌کنم ما با خارجی که طرفیم، یک نفر واحد باید تلقی شویم. شخصاً وقتی به خارج از کشور می‌روم، همان اندازه که از همکارانم دفاع می‌کنم، از کسانی که علیه من حتی اتهام می‌زنند نیز دفاع می‌کنم.»، اما به نظر می‌رسد مستنداتی را که اثبات می‌کند او چگونه در مواجهه با خارجی‌ها، سخن از منافع جناحی گفت و یا چطور توئیتی زد که انتخابات ایران را به مذاکرات آژانس گره بزند و هشدار دهد که اگر مذاکرات به ثمر نرسد، انتخابات چه می‌شود! یادآوری برخی مواضع و اقدامات خارجی ظریف که از آن‌ها پی اهداف جناحی در داخل بود، اول برای خود او و بعد برای افکار عمومی مفید خواهد بود: اول، مهر ماه ۱۳۹۳، محمدجواد ظریف در پاسخ به هاله اسفندیاری در شورای روابط خارجی امریکا می‌گوید که «اگر غربی‌ها قدر فرصت ایجاد شده را ندانند و با دولت آقای روحانی توافق نکنند، مردم ۱۶ ماه بعد در انتخابات مجلس پاسخ آن‌ها را با رأی دادن به جریانات غرب‌ستیز خواهند داد.» ظریف گرچه مدعی شد سخنانش به درستی ترجمه نشده‌اند، اما انتشار فیلم سخنان او نشان داد که ظریف چنین جملاتی را گفته است.


جالب آنکه ظریف در پاسخ به سؤالی دیگر، اشاره می‌کند که در سال ۲۰۰۴، ۲۰۰۵ به دلیل کارشکنی‌های صورت گرفته در مذاکرات، مردم به رئیس جمهوری متفاوت (احمدی‌نژاد) رأی دادند و در واقع به ما پاداش دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد!»
دوم، ظریف گرچه می‌خواهد موضع نادرستش در شورای روابط خارجی را با بهانه ترجمه نادرست، توجیه کند، اما او پیش‌تر و پس از مذاکرات وین در توئیتی هم همین نکته را نوشته بود: «بازگشت از وین پس از مباحثات سخت. توافق شدنی است. نیاز است که توهمات کنار گذاشته شود. نباید مانند سال ۲۰۰۵ فرصت از دست برود.» سال ۲۰۰۵ سالی بود که اصلاح‌طلبان انتخابات ریاست‌جمهوری را پس از آنکه هشت سال دولت اصلاحات بر سر کار بود، باختند. باخت آنان در انتخابات باعث شد روندی که روحانی و ظریف در مذاکرات سعدآباد آغاز کرده بودند، به پایان برسد. بنابراین، گزافه نیست که بگوییم ظریف برای پیشبرد مذاکرات همواره چشم به داخل داشته و برای بردن انتخابات داخلی، چشم امید به عملکرد مناسب خارجی.
سوم، انتشار ویدئویی از گفت‌وگوی غیررسمی ظریف و محمد البرادعی، رئیس وقت آژانس انرژی اتمی که به شکلی غیررسمی نشسته و دوستانه صحبت می‌کردند، نشان داد که ظریف چگونه در تعامل با خارجی‌ها پیگیر منافع جناحی داخلی است. این سخنان او با البرادعی است: «بسیاری از کاندیدا‌های انتخابات ریاست‌جمهوری (۱۳۸۴) از شکست مذاکرات ما سود می‌برند. آن‌ها موفقیتی در این گفتگو‌ها نمی‌بینند، از طرفی آن‌ها آدم‌های پرنفوذی هم هستند. اعتبار اروپایی‌ها و مذاکره‌کنندگان ایرانی هر دو در ایران از دست رفته است. این تنها مشکل اعتماد به آن‌ها نبود؛ این مشکل اعتماد به جبهه ما هم بود. اعتماد به نوع اعتبار ما در خانه.»
ظریف در گفت‌وگوی اخیرش می‌خواهد تحریف کند؛ می‌خواهد آنچه را که خود انجام داده، به «برخی» نسبت دهد که معلوم نیست کیستند و کجا گرایی به دشمن داده‌اند. هر چه ادعای او در گرا دادن مخالفانش به امریکا بی سند است، اما صحبت ما در گرا دادن ظریف به بیگانگان مستند است. هنوز آن گرا دادن‌ها فراموش نشده، باب تحریف باز کرده‌اند. اما مستندات موجود است و اینترنت، حافظه مردم نیست که فراموش کند، فقط یک جست‌وجوی ساده لازم دارد.