سواد رسانه‌ای چگونه می‌تواند به ما در مواجهه با شایعات کرونایی کمک کند؟ از دروازه‌بانی خبر تا عدم زودباوری

گروه فرهنگ و هنر – کافی است در شبکه‌های اجتماعی چرخی بزنید تا با انواع و اقسام شایعات درخصوص کرونا روبه‌رو شوید. از درمان‌های عجیب و غریب گرفته تا جهش‌های ژنتیکی و علائم ناشناخته که منبع خبری هیچ کدام هم مشخص نیست. مواجه شدن با این حجم از اطلاعات غیر مستدل بدون آنکه دانشی داشته باشیم یا به ما امیدی واهی خواهد داد یا دچار اضطراب و وسواس‌مان خواهد کرد. اما چگونه باید در مواجهه با این حجم از خبر واقع‌بین بود؟
حدودا یک سال است که جهان درگیر ویروسی کوچک اما موذی به نام کووید 19 است. ویروسی که جنبه‌های گوناگون زندگی بشری را دچار تحول کرده است. تصور این بود که رعایت بهداشت در جوامع مدرن و نیمه مدرن آنقدر پیشرفت کرده که دیگر شاهد بیماری‌های همه‌گیر نباشیم اما کووید 19 به ما نشان داد که هنوز هم ناشناخته‌ها در مقابل دانش بشر بسیارند. همین ناشناخته بودن این ویروس و رفتارهای عجیب و متفاوتش راه را برای ورود شایعات به زندگی انسان‌هایی که امروز رسانه‌هایشان به اندازه یک گوشی موبایل کوچک شده، باز شود. در شبکه‌های اجتماعی گوناگون شایعات بسیاری درباره این ویروس، روش‌های درمان و همچنین راه‌های پیشگیری از آن وجود دارد. در شرایط کنونی ویروس کرونا به فضای مجازی رخنه کرده است. در تبلیغات فضای مجازی گونه‌ای تبلیغ است که اصطلاحاً به آن پیام‌های ویروسی یا تبلیغات ویروسی گفته می‌شود، یعنی پیام‌هایی که بدون اطمینان به صحت یا نادرستی آن‌ها به هر شکلی منتقل می‌شوند و کاملاً قابل انتقال است و از آنجایی که شاخص‌های اصلی پیام‌های جذاب و قابل انتقال یعنی مبهم بودن و ترسناک بودن را با خود دارد، البته ترسی که به واسطه ناآگاهی به وجود می‌آید، اکنون خبرهای مربوط به ویروس کرونا به شکل پیام‌های ویروسی منتقل می‌شوند و این شروع یک موج خبری سریع و پر از هیجان است.
دو چیزی که برای مخاطب بسیار جالب و سرگرم کننده است؛ سرعت دریافت و انتقال پیام از یک سو و از سوی دیگر هیجانی که به همراه دارد. بسیاری از افراد متاسفانه بکارگیری رسانه را بلد نیستند، فرقی نمی‌کند این رسانه جمعی باشد یا شبکه اجتماعی شخصی‌شان باشد، هر کسی به خود اجازه می‌دهد اظهارنظر تخصصی و غیرتخصصی خود را نشر داده و بیشتر جامعه را تحت تاثیر یک اتفاق قرار دهد و جامعه را با رعب و وحشت بیشتری روبه‌رو کند. اما چگونه می‌توان این شایعات را که در پوسته‌ای زیبا پوشانده شده‌اند را تشخیص داد؟ یکی از مهم‌ترین ابزارهای ما در این راه، بالا بردن «سواد رسانه‌ای» است.
تلقی ما از سواد رسانه‌ای عموما این است که آن را «مواجهه انتقادی با پیام رسانه‌ها» در نظر می‌گیریم. برخی دیگر نیز «میزان استفاده از رسانه‌ها» را جزو سواد رسانه‌ای در نظر می‌گیرند. این در حالی است که سواد رسانه‌ای از گستره بیشتری برخوردار است. شمول معنایی سواد رسانه‌ای تا حدی است که برخی کارشناسان اذعان می‌کنند؛ آن‌چه در آینده از حوزه مطالعاتی رسانه و ارتباطات می‌فهمیم، تماما ذیل مفهوم «سواد رسانه‌ای» قرار می‌گیرد.


به طور خلاصه سواد رسانه‌ای از پنج بخش تشکیل شده است: آشنایی و استفاده از قابلیت‌های فناورانه رسانه‌ها و پلتفورم‌های مختلف رسانه‌ای؛ مصرف رسانه‌ای (چرایی، میزان و چگونگی استفاده از فناوری رسانه)؛ مواجهه انتقادی با پیام و محتوای رسانه؛ تولید محتوای اثربخش رسانه‌ای و آشنایی با تاثیرات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی رسانه. این‌ها اجزای گوناگون سواد رسانه‌ای را تشکیل می‌دهد. با اندکی تامل و تعمق پیرامون این اجزا و عناصر احتمالا با وسعت نظری و مهارتی سواد رسانه‌ای بیشتر آشنا می‌شویم و چرایی شناخته شدن مطالعات رسانه با آن در آینده نه چندان دور را در می‌یابیم.
با توجه به وضعیتی که کرونا به ارمغان آورده است و اهمیت فزاینده سواد رسانه‌ای برای بشر امروزی، باید بیشتر درباره پیوند الزامات سواد رسانه‌ای در عصر کرونایی تامل کرد. قطعا چنین کاری از یک طرف به یافتن تکنیک‌های عملیاتی برای رها شدن از ترس و اضطراب زندگی در سایه ویروس کرونا کمک می‌کند و از طرف دیگر زندگی سالم‌تری برای ما به ارمغان می‌آورد. الزامات سواد رسانه‌ای در عصر کرونایی ما را قادر می‌سازد تا از رهگذر زیستِ ناخواسته با کرونا، زندگی فردی و خانوادگی ثمربخش‌تری داشته باشیم. همچنین گونه جدیدی از زیست اجتماعی را برای هر کدام از ما حاصل می‌کند. باید توجه داشت که کرونا هر چه که هست و به هر میزان که قرار باشد ادامه یابد، نباید و نمی‌تواند زیست فردی و اجتماعی‌مان را، در بلندمدت، مختل سازد.
اما نبود سواد رسانه‌ای چه مشکلاتی را به وجود می‌آورد؟ سعید خسروی، نویسنده مقاله «حکمرانی نوین و سواد رسانه‌ای در عصر کرونا» نیز در این‌باره گفته است: کمبود سواد رسانه‌ای در مردم در مواقع بحرانی از جمله شیوع کرونا باعث افزایش هزینه برای کشور می‌شود و اگر دستگاه‌های مسئول برای افزایش سواد رسانه‌ای از قبل اقدام کرده بودند، شاهد هجوم مردم برای خرید مواد ضدعفونی کننده نمی‌شدیم.
خسروی افزود: مطالعات نشان داده که کم سوادی رسانه‌ای و کم سوادی سلامت مردم موجب افزایش هزینه مدیریت بحران در جامعه می‌شود و مقوله اطلاع‌رسانی صحیح، به موقع، کامل و صادقانه و آموزش به زبان ساده موجب تقویت روحیه جمعی می‌شود و در چنین مواقعی واقع‌نمایی که از وظایف حرفه‌ای رسانه‌هاست به شدت احساس می‌شود.
وی در پایان گفت: رسانه‌ها باید با انتشار اطلاعات صحیح زمینه سلامت روانی جامعه را فراهم کنند. ایجاد نظام اطلاع‌رسانی مستند مبتنی بر آگاهی ضرورت دارد و همپایگی ارتباط اقناعی و ارتباطات آگاهی نیز لازم است. وقتی قرار است مردم برای در خانه ماندن اقناع شوند باید اطلاعات کامل به آن‌ها داده شود وگرنه پیام‌های اقناع جدی گرفته نمی‌شود.
بنابراین در مواجهه با پیام‌های کرونایی مثل یک دروازه‌بان در لحظه دفع پنالتی با دقت، تمرکز و آگاهی عمل کرده و با انتشار اخبار نگران‌کننده، خود و دیگران را دچار «شکنجه خاموش» نکنیم و به آثار و تبعات اجتماعی و اخلاقی انتشار پیام‌ها توجه داشته باشیم.
عدم زود باورپذیری، تامل به جای واکنش هیجانی به ویژه در برابر پیام‌هایی که در فضای مجازی با آن رو‌به‌رو می‌شویم، عدم ارسال سریع محتواهای بی‌پایه برای دیگران و نیز حفظ آرامش در برابر پیام‌های رسانه‌ای از الزامات سواد رسانه‌ای در چنین بحران‌هایی است.