من یک روزه اولی هستم

من امسال یک کارت دعوت ویژه دریافت کردم. کارت دعوتی مخصوصِ خودِ خودم، به اسم و آدرسِ خودم حتی. نه این‌که فکر کنی سال‌های پیش مهمانی دعوت نمی‌شدم، نه! ولی امسال میزبان، خودش شخصا برایم دعوت‌نامه فرستاد و به من گفت تو دیگر بزرگ شده‌ای و قدر این ضیافت باشکوه را می‌دانی؛ گفت تو امسال مهمان خاصِ خودمی. و من؟ من همه قندهای عالم توی دلم آب شد. حسابی به خودم رسیدم. خواستم تمیزترین و قشنگ‌ترین مهمانش باشم. لباس‌هایم را، دل و زبانم را، چشم و گوشم را؛ خلاصه هرچه داشتم را شستم و برق انداختم. به خودم و خودش قول دادم تا آخرش همین‌قدر خوب و خوشحال و پاکیزه بمانم. می‌دانی؟ قول‌های دیگری هم بینمان رد و بدل شد؛ مثلا من قول دادم تمرینِ مهربانی و خوش‌خلقی و همدلی کنم و او قول داد کمکم کند، بهم توان و انرژی بدهد. من، امسال یک روزه‌اولی هستم. و خدا، میزبانِ مهربانم، به من سی روز فرصت داده‌است تا در مهمانی پر برکتش کیف کنم و حالم خوش شود و بعدش هم با دستِ پر برگردم. *** پرونده امروز، در نخستین روزهای ماه مبارک رمضان، درباره و برای نوجوانانِ روزه‌اولی است و به مرور نکات و ملاحظاتی می‌پردازد که به عنوان یک روزه‌اولی یا مادر و پدر یک روزه اولی، باید بدانید؛ از حس و حالی که دختران و پسران روزه اولی تجربه می‌کنند تا پاسخ به ابهام‌های نوجوانان درباره روزه‌داری، باید و نبایدهای تغذیه‌‌ای و چگونگی مدیریت ایام امتحانات همزمان با روزه داری. اگر یک روزه اولی هستید یا یک  روزه اولی در خانه دارید، این پرونده را از دست ندهید.