کیمیای خردورزی

کیمیای خردورزی حجت‌اله صیدی ششصد سال پس از آنکه حقیقتِ توانا بود هر که دانا بود را فردوسی حکیم در سرآغاز شاهنامه نشاند در ستایش خِرَد، فرانسیس بیکنِ فیلسوف، بیانیه‌ ابزار نوینش را که بسیاری، از آن به‌عنوان یکی از گام‌های نخست و مهم انقلاب علمی یاد می‌کنند، با جمله‌ مشهور دانایی توانایی است برجسته‌تر کرد و امروز نیز بیش از هر زمان دیگری می‌توان به اهمیت و ارزش این باور پی‌ برد که مهم‌ترین پیش‌نیاز توانمندی، دانایی است و کیست که نداند بشر جست‌وجوگر و پاسخ‌خواه، تا چه میزان تلاش برای افزایش دانایی یا دانش به کار بسته و هنوز از پای ننشسته، از آن روی که به تعبیر بوعلی، هنوز نادان است بر بسیاری از پدیده‌ها.‌آدمی پس از قرن‌ها کوشش فاتحانه و گاه مغلوبانه، در فراز و نشیب تلاش برای کسب بیشتر دانش، به این حقیقت مهم پی برده است که هموارترین مسیر برای دستیابی به حقیقت پدیده‌ها و پاسخ پرسش‌های بنیادی، روش علمی است. اگرچه درپیش‌گرفتن روشی نظام‌مند برای دستیابی به واقعیت‌های ریز و درشت نظام هستی، سرگذشتی به درازای تاریخ دارد که از پیشاسقراطیان تا دانشمندان معاصر را در شرق و غرب عالم دربر می‌گیرد، چیستی علم جدید، اما دیگر است و مهم‌ترین امتیاز آن، قوت روش‌های پژوهش، نظریه‌پردازی و استدلال و در نهایت استنتاج است. ازاین‌روی است که بسیاری از نظریه‌پردازان معاصر، مهم‌ترین دلیل شتاب‌گرفتن کشف، اختراع‌ و نوآوری‌ها را در سده‌های اخیر، ارتقای کیفیت پژوهش علمی می‌دانند. در سایه پژوهش علمی است که احتمال دستیابی به پاسخ درست و قابل اتکا به پرسش‌های اساسی و اثرگذار بر زندگی آدمی، بالاتر می‌رود و در پی آن، رفاه اجتماعی و احساس رضایت و خوش‌وقتی و خوش‌بختی، افزایش می‌یابد، زیرا دستیابی به پاسخ، انسان عمل‌گرا را به اقدام وا‌می‌دارد و نتیجه این کنش‌ها و واکنش‌ها، بی‌تردید، افزایش توان‌مندی و در نتیجه، بهبود کیفیت زندگی است.امروزه انسانِ درگیر در روزمرگی و شتاب‌زدگی، گاهی به خطا، روش علمی را تنها درخور دانشگاه می‌داند و خود دانشگاه را نیز باز به خطا، درخور دستیابی به مدرکی برای افزایش رقم درآمد و فزونی دخل، بر خرجی که آهستگی ندارد. ازاین‌رو است که سیاست‌گذاران، مدیران و تصمیم‌گیران بزرگ و کوچک، در هر دو سطح خُرد و کلان، گاهی خود را بی‌نیاز از روش علمی قلمداد می‌کنند و پندارهای جزمی ذهن خود را عین حقیقت می‌انگارند. غافل از آنکه روش جزمی، در بیشتر موارد، کم‌توفیق‌ترین روش دستیابی به حقیقت بوده است. شاید بتوان مهم‌ترین نقطه قوت روش علمی را‌ وجود نقاط تردید فراوان در فرایند رسیدن به انگاره دانست، تردید، به این معنی که وقتی انسان اندیشمند با پرسش مهمی در حوزه‌ تصمیم‌گیری و عمل خود روبه‌رو می‌شود، ابتدا بر چند پاسخ ممکن تمرکز می‌کند و سپس سعی دارد تا بدون سوگیری و با آزمونی روش‌مند، درست‌ترین پاسخ را از آن میان برگزیند. در این راستاست که فیلسوفان علم،‌ مرحله تردید را تقویت‌کننده استحکام پاسخ‌ها و یافته‌ها می‌دانند که در نهایتِ خود به نظریه تبدیل شده و غایت آن عمل خردورزانه است، عملی که درصد احتمال خطا در آن به‌شدت کاهش یافته است. 
درحالی‌که روش جزمی، آدمی را از این گردنه‌ مهم عبور نمی‌دهد و احتمال دستیابی به یافته‌های نادرست و در نتیجه اقدام ناروا فزونی می‌گیرد و تنها در مواردی نادر است که برعکس آن رخ داده و گاه و تنها گاه باشد که کودکی نادان، به خطا بر هدف زند تیری. به‌گونه‌ای که اگر در متن کامل همین حکایت باب سوم گلستان نیز تأمل شود، در‌می‌یابیم که سعدی، قدر تدبیر را افزون‌تر خوانده و در صدرش نشانده است.‌‌ خطای دیگری را که به دوری انسان معاصر از دانش و درپیش‌ گرفتن‌ روش علمی برای حل مسئله انجامیده، می‌توان در برابردانستن روش علمی با استقرا جست‌وجو کرد. درصورتی‌که استقرا تنها یکی از رویکردها و نیز فرایندهای دست‌یافتن به پاسخ درست و دستیابی به حقیقت یا واقعیت بوده و سراسر تاریخ علم نیز نشان می‌دهد که رویکرد قیاسی، اگر نزد پژوهشگران و دانشمندان قدری بالاتر نداشته، هیچ‌گاه خفیف‌تر نبوده است. شاید ریشه این خطا در تمرکز روش استقرا بر حرکت از جزء به کل و جمع‌آوری داده‌هایی باشد که اغلب شواهد تجربی نامیده می‌شوند و سپس آزمون تجربی آنها و تعمیم به کل جامعه است، درحالی‌که در روش قیاسی، قوت نظریه نه بر شواهد تجربی که بر قدرت استدلال‌های منطقی استوار است. این خطا در تاریخ علم نیز گاهی رخ داده است که اوج آن را می‌توان در تفوق‌طلبی اثبات‌گرایان و علمی‌دانستن نظریه‌های اثباتی به‌ گونه‌ای افراطی و غیر‌علمی تلقی‌کردن نظریه‌های هنجاری به ‌گونه‌ای تفریطی، به تماشا نشست.‌در کنار دلایل پیش‌گفته، به نظر می‌رسد که شاید مؤثرترین عامل کم‌رغبتی بسیاری از تصمیم‌گیران به بهره‌گیری از روش علمی و پژوهش، نیاز این روش به حوصله، تأمل و دقت است. روش علمی، از نخستین مرحله آن که تعریف مسئله یا پرسش اصلی است تا آخرین مرحله که ارزیابی نتایج و یافته‌هاست، مطالعه دقیق، ‌بررسی گزینه‌ها، جمع‌آوری داده‌‌ها و آزمون آنها، به‌ویژه‌ آزمون‌های آماری و در نهایت مقایسه و تجزیه و تحلیل یافته‌‌ها را ضروری می‌‌کند که هم قدری زمان‌بر است و هم به نیروی فراوان نیاز دارد و کیست که نداند مفاهیمی مانند حوصله، دقت و تأمل از عناصر کم‌یاب و گران‌بهای امروز به شمار می‌آیند.
اگر پیشرفت و گستردگی فضای مجازی و شکل و محتوای مطالب جاری در آن، به مجموعه عوامل پیش‌گفته اضافه شود، می‌توان ریشه‌های عدم تمایل گروهی از مسئولان، سیاست‌گذاران و مدیران را در سازمان‌ها و حتی برخی دانشگاه‌ها به استفاده از روش علمی و کارشناسی در تصمیم‌گیری و همچنین بی‌تفاوتی بسیاری از جوانان، منتقدان و سخنرانان نسبت به نظریه‌های کارشناسی در داوری آنان نسبت به مسائل و رویدادهای ریز و درشت جامعه به خوبی دریافت. در این سطرها، می‌توان شواهد فراوانی را از دنیای واقع برای اثبات ادعاهای پیشین برشمرد. کافی است در کشور خود به برخی تصمیم‌ها و اقدام‌ها در سطح کلان از سوی قوای مختلف و نهادهای اثرگذار یا در سطح خرد به عملکرد برخی سازمان‌ها، بنگاه‌ها، خانوارها و افراد قدرتمند در سال‌های اخیر نگاهی افکند. بررسی‌های شخصی نگارنده در برخی موارد، به‌ویژه در حوزه اقتصاد، نشان می‌دهد گاهی در سیاست‌گذاری‌های اقتصادی از سوی دولت‌ها یا مجلس‌، درباره عامل مهمی که آثار گسترده‌ای بر سطوح و شئون مختلف اقتصادی و معیشت مردم دارد،‌ حتی دفترچه‌‌ صدبرگی که نشان‌دهنده‌ بررسی‌های کارشناسی مبتنی بر روش‌های علمی و پژوهشی باشد، وجود ندارد و روشن نیست که تصمیمِ اتخاذشده یا اقدامِ صورت‌پذیرفته، از چه پشتوانه عقلی و استدلالی برخوردار بوده است.‌کاستی مضاعف در این زمینه، در عرصه‌ برخی از شاخه‌های علوم انسانی و اجتماعی، برجسته‌تر می‌نماید. صرف‌نظر از برخی مجادله‌های رایج در علوم تجربی مانند آنچه اکنون بین طرفداران طب سنتی و پزشکی مدرن جریان دارد، با کمی اغماض می‌توان گفت که در زمینه‌هایی مانند پزشکی، مهندسی ساختمان و معدن و نظایر آن و حتی صنایع دفاعی، سیاست‌گذاران و مدیران ایرانی، توجه به اصول علمی و لحاظ‌کردن این اصول، عوامل و فرایند‌ها در تصمیم‌گیری و اقدام را به‌خوبی پذیرفته و به این سبب موفقیت‌های چشمگیری نیز به دست آورده‌اند که جای مباهات فراوان دارد. این در حالی است که در حوزه‌هایی مانند اقتصاد و علوم اجتماعی، کم‌ترین اتکا به روش علمی پژوهش و تصمیم‌گیری و اقدام صورت می‌پذیرد. دشوارتر اینکه برخی افراد مؤثر، در اساس، اموری مانند امور اقتصادی را علمی تلقی نمی‌کنند و اگر هنگام مراجعه به پزشکان، خود را متعهد به اجرای تمام دستورها و تجویزهای پزشکی می‌دانند، درباره امور اقتصادی و اجتماعی به این باور نرسیده و در تصمیم‌گیری‌ و اقدام‌های این حوزه، صدای بلندتر را شاخص قوت عمل خود قلمداد می‌کنند، نه بررسی کارشناسی را. این مشکل دردناک،‌ در آن ‌سوی تصمیم و اقدام، یعنی در میان برخی شهروندان، به‌ویژه شمار مهمی از جوانان نیز مصداق دارد. داوری و اظهارنظر در مواردی مانند توسعه‌یافتگی کشور، موفقیت‌های نظام در چهار دهه اخیر، میزان نقاط ضعف و قوت عملکردها و نظایر آن، گاهی به‌دلیل عدم بررسی، تأمل و مداقه، از بیشترین خطا به‌ویژه در رسانه‌های رسمی و غیررسمی و شبکه‌های مجازی برخوردارند که یا به بدبینی و نومیدی منجر می‌شوند یا به خوش‌بینی مفرط.
نام‌گذاری هفته جاری به‌عنوان هفته پژوهش و تقارن آن با روز وحدت حوزه و دانشگاه، فرصتی را پیش می‌آورد تا تأملی دوباره در باب اهمیت و برکات پژوهش علمی و نقش تعیین‌کننده آن در توسعه و پیشرفت کشور و در نتیجه، افزایش رفاه اجتماعی و ارتقای سطح معیشت مردم سرافراز ایران بزرگ صورت پذیرد. در میان تمام روش‌های رسیدن به جایگاه بلند اجتماعی و انسانی، آدمی، از صبح‌دم آفرینش تاکنون، روش پژوهش و تصمیم‌گیری و اقدام علمی را با تمام کاستی‌هایش، کارآمدترین روش یافته است و جا دارد با تکیه بر نقش مهم دانشگاه‌ها در ارتقای علم و روش علمی، به‌ویژه علم مدرن و مسائل اثباتی و نقش بی‌بدیل حوزه‌های علمیه در نظریه‌پردازی علمی و مسائل هنجاری و معنوی و تحقق مفهوم گران‌سنگ معنی‌دار زیستن، زمینه‌های جهش علمی، فنی و معنوی کشور بیشتر فراهم شده و رهایی از برخی محدودیت‌ها و مشکل‌های آزاردهنده و استخوان‌سوز آسان‌تر شود و سرعت گیرد. حکیم طوس، شاهنامه را با نام خداوندی آغاز می‌کند که پروردگار جان و خرد است، خردی که ابزار توانمندی است و در پایان نیز با ستایش هوش و رأی و دین، کتاب خود را می‌بندد تا پایان شاهنامه همیشه خوش باشد. این‌چنین‌تر باد.