حق حیات

مساله آلودگي هواي تهران قصه‌اي تکراري است که هر سال در فصل پائيز و زمستان تکرار مي‌شود و اين روزهاي اخير شدت آلودگي هوا به حدي بوده که حَسَب گفته يکي از مسئولان مربوطه روزانه چندين نفر جان خود را به همين علت از دست مي‌دهند. سال‌هاست که در خصوص علت آلودگي هواي تهران کارشناسان نظرات مختلفي اعلام کرده‌اند و از جمله علت آلودگي هوا را وجود کارخانجات و کارگاه‌هاي صنعتي غيرمجاز و تردد بيش از حد اتومبيل‌هاي شخصي و بعضا ناخالصي بنزين‌ها و... و اين اواخر استفاده از سوخت مازوت در نيروگاه‌هاي برق برشمرده‌اند. به خاطر دارم سال‌ها پيش در چنين روزهايي در ميزگردي در يکي از خبرگزاري‌ها همراه استاد فقيد، پروفسور آخوندي موضوع آلودگي هواي تهران را از منظر حقوقي بررسي کرديم و در همان ميزگرد در پايان جمع‌بندي مباحث به اين نتيجه رسيديم از آنجايي که آلودگي هواي تهران با حقوق شهروندان در تضاد هست و يکي از وظايف دادستان‌ها دفاع از حقوق عامه مردم است، بايد به اين قضيه ورود پيدا کرده و عليه کساني که اين حق حياتي يعني حق نفس کشيدن و استفاده از هواي پاک را به نوعي مخدوش و تضييع مي‌کنند، اعلام جرم کنند. اصل 50 قانون اساسي در اين خصوص مي‌گويد: در جمهوري اسلامي حفاظت محيط زيست که نسل امروز و نسل‌هاي بعدي بايد در آن حيات اجتماعي رو به رشدي داشته باشند، وظيفه عمومي تلقي مي‌شود. از اين رو فعاليت‌هاي اقتصادي و غير آنکه به آلودگي محيط‌زيست يا تخريب غيرقابل جبران آن ملازمه پيدا مي‌کند، ممنوع است. در همين راستا، ماده 688 قانون مجازات اسلامي تصريح کرده است: هر اقدامي که تهديد عليه بهداشت عمومي شناخته شود، از قبيل آلوده کردن آب آشاميدني يا توزيع آب آشاميدني آلوده، دفع غيربهداشتي فضولات انساني و دامي و مواد زائد، ريختن مواد مسموم‌کننده در رودخانه‌ها، زباله در خيابان‌ها و کشتار غيرمجاز دام، استفاده غيرمجاز فاضلاب خام يا پساب تصفيه‌خانه‌هاي فاضلاب براي مصارف کشاورزي ممنوع مي‌باشد. مرتکبين چنانچه طبق قوانين خاص مشمول مجازات شديدتري نباشند، به حبس تا يکسال محکوم خواهند شد. در تبصره 2 همين ماده در تعريف آلودگي محيط زيست چنين آمده است: منظور از آلودگي محيط زيست عبارت است از پخش يا آميختن مواد خارجي به آب يا هوا يا خاک يا زمين به ميزاني که کيفيت فيزيکي، شيميايي يا بيولوژيک آن را به‌طوري که به حال انسان يا ساير موجودات زنده يا گياهان يا آثار يا ابنيه مضر باشد، تغيير دهد. بنابراين به نظر مي‌رسد تاکنون که اين معضل ادامه داشته است، عزم جدي مبني بر برخورد با آلايندگان هواي تهران بوجود نيامده و اقدام مثبتي نيز در اين رابطه به عمل نيامده است. چراکه از منظر فني، پيداکردن علت يا علل آلودگي هواي تهران از قبيل سوخت‌هاي غيرمجاز در نيروگاه‌ها و وجود صدها کارگاه صنعتي غيرمجاز و کوره‌هاي آجرپزي و ساير عوامل ذيمدخل در اين خصوص کار چندان دشواري به نظر نمي‌رسد و در جهت از بين بردن اين معضل ريشه‌دار، درواقع در کنار همکاري آحاد شهروندان به يک عزم جدي و مبارزه قاطع با دست‌اندرکاران و آلايندگان هوا نياز است. در پايان قطعا هر توجيه اقتصادي و يا ملاحظه‌کاري ديگري در اين خصوص مهم‌تر از جان شهروندان کلانشهرها از جمله شهروندان تهراني نيست. اي کاش مسئولان محترم قبل از ورود دادستان به ماجرا خود دست به کار عملي شده و براي رفع اين معضل فکري بکنند و منتظر بارش باران و وزيدن باد نباشند.