‌انتخابات آمریکا و حواشی آن

‌انتخابات آمریکا و حواشی آن مصطفی فیروزان انتخابات آمریکا حواشی متعدد و متنوعی داشت و تحلیل‌ها، آسیب‌شناسی‌ها و پیش‌بینی‌های گوناگون درباره آن منتشر شد. اندیشمندان، سیاست‌مداران، اقتصاددانان و حتی مردم عادی درباره آن سخن گفتند. نویسنده، اهل سیاست و اقتصاد نیست و بیشتر از منظر فرهنگ به آن می‌نگرد؛ از نظر فرهنگی، چند حادثه مهم در پیوند با انتخابات مذکور شایان تأمل است:
1- اخبار انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در سال 2020 را تقریبا همه جهان پیگیری کردند و نسبت به آن حساسیت بالایی داشتند. حساسیت جهان درباره نتایج انتخابات اخیر، نشانه و گواه حضور، تأثیر و دخالت‌های مستقیم آمریکا در تمامی کشورهای جهان است. واکنش و نگرانی جهانی از نتایج انتخابات ممکن است به مذاق پویولیست‌ها خوش آید، اما عقلای آمریکا را نگران می‌کند و دموکرات‌ها را به فکر می‌اندازد؛ نه آنکه از دخالت و حضور آمریکا کم کنند، بلکه مصمم می‌شوند دخالت‌های خود را در پرده و مخفی‌کاری ادامه دهند. ماجرای فروش تسلیحات به عربستان و بازیگری علنی ترامپ برای جوش‌دادن معامله 50‌میلیارد‌دلاری و پخش گسترده آن در رسانه‌ها و احساس غرور و افتخار رئیس‌جمهور آمریکا از این معامله و بدتر از همه تحقیر و به‌مسخره‌گرفتن سلطان و کشور عربستان، نمونه بارز بازی روی صحنه است.
2- مردم آمریکا در رقابتی تنگاتنگ، جو بایدن را که نماینده عقلانیت آمریکایی است، بر ترامپ که نماینده پوپولیسم و بازیگری روی صحنه –‌مانند تئاترهای لاله‌زاری قدیم‌– بود، ترجیح دادند؛ با درصد کمی تفاوت. تفاوت اندک آرا نشانه دوقطبی‌شدن آمریکاست و حوادث بعد از آن، درگیری‌های خیابانی طرفداران این و آن و آخرین آن اشغال کنگره، باز هم بخش عقلانیت آمریکا را نگران‌تر کرده است و به نظر می‌رسد بایدن با رویکردی داخلی برای هم‌گرایی جامعه خود و تنش‌زدایی، اما با تغییر و تفاوت مشهود در جوهر و ماهیت سیاست‌های خارجی آمریکایی ظاهر شود؛ از تحقیر اروپا به‌عنوان هم‌پیمان قدیمی آمریکا جلوگیری کند، جنگ سرد با چین را فرو‌ کاهد، رنجش آمریکایی‌های ناسیونالیست را از قربانی‌شدن منافع ملی آمریکا به سود اسرائیل التیام دهد، تبعیض نژادی علیه رنگین‌پوستان را جبران کند، از سیاست قلدرمآبانه تحریم‌های دنباله‌دار دست بردارد، سازمان‌ها و تصمیمات جهانی را به سخره نگیرد و به ترمیم آنچه ترامپ خراب کرده است، بپردازد.
3- دنیا در زمان ترامپ رکود، تشنج، ناامنی، درگیری‌های داخلی، هراس از آینده و ناامیدی بیشتری را تجربه کرد. دخالت‌های خشونت‌بار آمریکا در دنیا و فشارهای سیاسی که به تخریب ارکان اقتصادی کشورها منجر شد و حاصلی جز تنش‌‌های داخلی در کشورها و دوقطبی‌شدن‌های خطرناک و خون‌بار کشورهای گوناگون نداشت، امروز به برکت شبکه‌های اجتماعی در داخل جامعه آمریکایی وارد شده است. جامعه آمریکا امروز متناظر و آینه همه دخالت‌های تشنج‌آفرین آمریکا در دیگر کشورهای جهان شده است. دامنه اختلاف‌افکنی‌ها و خشونت‌هایی که آمریکا در کشورهای جهان ایجاده کرده، امروز دامن خود آمریکا را گرفته است. آتشی که آمریکا در جهان روشن کرده تا سود آن را ببرد، امروز خانه‌های آمریکایی را به آتش کشیده است.
سرایت آتش دوقطبی‌سازی آمریکایی به داخل آمریکا که از ماجرای قتل جورج فلوید سیاه‌پوست به دست پلیس نمود و بروز یافت، تا امروز به بهانه‌های مختلف از‌جمله نتایج انتخابات، در ایالت‌های گوناگون شعله‌ورتر شده است. آمریکا توفانی را که در جهان کاشته دارد، در داخل خانه‌ها و شهروندان خود درو می‌کند. این آتش نهان و پنهان عقلای آمریکا را نیز نگران‌تر کرده است. جامعه ساده‌انگار آمریکایی نه‌تنها از شر سیاست‌های دوقطبی‌سازی و فراگرایی ثمره پوپولیسم ترامپ در امان نمانده، بلکه حتی کشورهای هم‌پیمان آمریکا نیز گرفتار واگرایی و قطب‌بندی‌های خشونت‌آمیز شده‌اند. حتی ایران ما که با سیاست‌های آمریکا مقابله می‌کند و قلدری و دخالت آن را برنمی‌تابد نیز دوقطبی‌شدن را تجربه می‌کند.
4- پوپولیسم در جهان امتحان خود را پس داد و ثابت کرد شعار و سیاست‌های شعارزده، مشکل اقتصاد و طبقات محروم را حل نمی‌کند. به علاوه ثابت کرد که پیوستگی جهان آن‌قدر سیستماتیک شده که قدرتمندترین کشورها هم به تنهایی و بدون همکاری و هم‌گرایی با دیگر کشورها نمی‌توانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند‌. عصر ارتباطات، مرز‌ها را برداشته و جنگ در همسایگی به ناامنیتی همسایه‌های دیگر و نیز گرسنگی، ناامنی و خشونت در این قاره به مهاجرت میلیونی گرسنگان به قاره‌ای دیگر می‌انجامد و ناامنی می‌آفریند. هیچ کشوری دیگر نمی‌تواند از مسئولیت جهانی خود شانه خالی کند. 


گمانم بر آن است که مسئولیت جهانی دولت‌ها، امروزه بیشتر از مسئولیت ملی آنها شده است؛ چراکه بدون حضور در چالش‌ها و مجمع جهانی، توان حل مشکلات داخلی را نخواهند داشت. دنیای جدید از آنِ کشوری است که بتواند بیشتر از دیگران در تصمیم‌سازی جهانی حضور داشته باشد.
یادم می‌آید در شورای معاونان صداوسیما صحبت از آمدن ماهواره‌ها بود و هر‌کسی رویکردی را باور داشت‌. اعتقاد نویسنده مقاله آن بود که «ماهواره‌ها می‌آیند؛ چه بخواهیم و چه نخواهیم»؛ اما کار درست تجاهل، قهر و دوری نسبت به ماهواره به امید آینده‌ای امن و بی‌خطر نبود، بلکه باید در بازار جهانی ارتباطات و اطلاعات حضور و مغازه‌ای چهارنبش می‌داشتیم. امروز هم توصیه نویسنده حضور هر‌چه بیشتر و سریع‌تر در چهار‌راه تعاملات جهانی است، در غیر این صورت دو اتفاق قطعی را باید انتظار کشید؛ انزوا یا انفعال؛ انزوا که حاصل عدم تعامل با حوادث متغیر جهانی است و انفعال که حاصل تسلیم‌شدن در برابر حوادث متغییر جهانی است.
‌۶- اظهار ناخشنودی علنی رهبران اروپا از تحریکات ترامپ برای اشغال کنگره و محکوم‌کردن آن، دقیقا انتقام‌‌جویی آنها از ادبیات و سیاست‌های تحقیرآمیز، رعب‌آور و انحصار‌طلبی کاخ سفید دوران ترامپ است.
برخی اظهارات آنها آن‌قدر انتقادآمیز و طعنه‌زننده بود که در ادبیات سیاسی ما معنای دخالت در امور داخلی کشور دیگر را دارد. دولت‌ها و مردم اروپا امروز بیشتر از ما از رفتن ترامپ شادمان هستند و نسبت به بهبود اوضاع معیشتی خود بسیار امیدوارند.
اینک جهان مجروح از سیاست‌های ترامپ، به نوعی همدلی و اشتراک نظر رسیده که گوش‌هایش برای شنیدن حرف‌های ایران باز است و ایران با هوشمندی می‌تواند درهای بسته از ترس اروپاییان را برای دیالوگ به نفع منافع ملی خود باز کند؛ البته اگر دوقطبی و رقابت سیاسی امروز ایران به توافق برسند.
۷- صحبت از متغییرهای جهانی شد. توسعه امری موهوم و دست‌نیافتنی نیست؛ کما‌اینکه در صنایع نظامی استراتژیک، ایران به ظرفیت بالایی دست یافته است. بااین‌حال، توسعه معنای تامی دارد که همانا سرعت، قدرت و ظرفیت ایجاد تغییر در برابر متغیرهای جهانی است؛ جهانی که کشورها تار‌و‌پود در‌هم‌پیچیده و ناگسستنی آن هستند. برای ایجاد تغییر در برابر متغیرهای جهانی، باید قدرت و ظرفیت گمانه‌زنی نسبت به حوادث آینده را ایجاد کرد و هر‌چه گمانه‌زنی کشورها درست‌تر باشد، آنها توسعه‌یافته‌تر هستند. پس فرایند توسعه از گمانه‌زنی درست نسبت به متغیرهای آینده جهان آغاز می‌شود و تا قدرت، ظرفیت و سرعت تغییر درست در برابر متغیرهای جهانی ادامه می‌یابد. اوضاع امروز هر جامعه یا هر خانواده‌ای حاصل پیش‌فرض‌های دیروز آن است‌. پیش‌فرض‌ها، منظومه‌ای از ایده‌های گوناگون هستند که در هم ترکیب شده و نقشه راه آینده را ساخته‌اند.
پیش‌فرض‌ها تصویر آینده را ترسیم می‌کنند. جامعه موجودی زنده، پویا و در حال تغییر است. اینکه باید با ابتکار عمل و ارادی سراغ تغییر رفت، امری قطعی است؛ والا تغییر خود را تحمیل می‌کند. فرصت تغییر در سیاست‌ها، نگرش‌ها، رویکردها و حتی ادبیات ما به سبب انتخابات آینده ایران فراهم آمده؛ به‌‌ویژه با تأملاتی که درباره تغییرات سیاست‌های آمریکایی در این نوشتار پیش‌بینی شده، فرصت مناسبی به دست آمده که پیش‌فرض‌های خود را مروری سخاوتمندانه کنیم و در این مرور به گسترش تعاملات و همکاری بین‌المللی و حضور جهانی در مساحت‌های فرهنگی، اقتصادی، تمدنی و دیجیتالی بهای بیشتری دهیم. اگر زمان حضور این فناوری‌های تک و فناوری متوسط جهان از دست رفته باشد، هنوز زمان حضور فعال جوانان ایرانی با شناسنامه ایرانی در بازار فناوری دیجیتالی و آی‌تی و آی‌سی‌تی از دست نرفته است. ایران می‌تواند در این بازار نقش‌آفرین و تعیین‌کننده باشد؛ البته سیاست‌مداران باید در پیش‌فرض‌های خود این حضور را به رسمیت بشناسند.