خوشبختی زیر سقف کووید 19

محمد معصومیان
گزارش نویس
کرونا از راه رسید و به سادگی خیلی از آرزوهایی را که سال‌های سال در همایش‌ها و برنامه‌های تلویزیونی از زبان کارشناسان می‌شنیدیم و در دورهمی‌ها صحبت می‌کردیم، عملی کرد. یکی از این آرزوها آسان گرفتن ازدواج برای جوانان بود؛ از ساده گرفتن مراسم تا پایین آوردن مهریه و جهیزیه. اما تمام این سال‌ها سیاست‌های اجتماعی و انواع فرهنگ سازی‌ها نتوانست مانند همه‌گیری کرونا سفره‌های عقد چند ده میلیونی را جمع کند و زوج‌های جوان را بدون انبوهی چک و قسط مراسم عقد و ازدواج راهی خانه بخت کند. سعید یکی از هزاران زوجی است که در میانه همه‌گیری کووید19 دست همسرش را گرفت و بدون چک و چانه راهی خانه شد. او با خنده می‌گوید: «شاید باورتان نشود اما هنوز من و همسرم، عمو و خاله و عمه یکدیگر را ندیده‌ایم آنقدر که با سرعت ازدواج کردیم و به بهانه کرونا همه مراسم‌ پر خرج را دور زدیم.»
آمارها نشان از ازدواج بیشتر جوانان به نسبت سال‌های گذشته دارد. علی مظفری رئیس کانون سردفترداران ازدواج و طلاق از رشد 20 درصدی ازدواج گفته و اعظم کریمی مدیرکل برنامه‌ریزی و توسعه اجتماعی جوانان وزارت ورزش و جوانان از رشد 3 دهم درصدی ازدواج نسبت به سال گذشته. گذاشتن این آمار در کنار شرایط بحرانی اقتصاد کشور چه چیزی را به ما نشان می‌دهد؟ سعید که 5 ماهی است با همسرش زیر یک سقف زندگی می‌کنند، توضیح می‌دهد که چطور او و همسرش از فرصت به‌دست آمده برای برگزار نکردن مراسم ازدواج استفاده کردند: «راستش از همه دوستانی که سال‌های پیش ازدواج کرده بودند شنیده بودیم که ازدواج چقدر خرج دارد و چطور تا سال‌ها بعد مشغول پرداخت قسط وام‌ بوده‌اند. بعد هم دیدیم چند نفری از آشنایان در دوران کرونا ازدواج کردند و من و همسرم با خودمان گفتیم این بهترین فرصت است تا به جای مخارج مراسم بتوانیم پول ذخیره کنیم و خانه بهتری اجاره کنیم.»


ملیحه همسر سعید که در یک شرکت پشتیبانی استارتاپی کار می‌کند و درآمد خوبی هم دارد از راضی کردن دو خانواده برای برگزار نکردن مراسم می‌گوید و اینکه چطور آنها را با خود همراه کردند تا زودتر به خانه بخت بروند: «در کشور ما این‌طور رسم است که خانواده‌ها مراسم نگرفتن را باعث سرشکستگی می‌دانند اما واقعاً بارها دیده‌ایم اینها ضمانت خوشبختی نیست و تا حدی گرفتاری و بدهی هم به بار می‌آورد که احساس بدی در شروع زندگی ایجاد می‌کند. حالا این سبکباری من و سعید باعث حسودی خیلی از دوستانمان شده که سال‌ها پیش عروسی کرده‌اند. مادر من اول می‌گفت حالا عقد بکنید بعد که کرونا تمام شد مراسم بگیرید و به خانه بروید، بعد آرام آرام وقتی گفتم با پول این مراسم می‌توانیم چه کارهایی بکنیم راضی شد که همه مراسم را در محضر بگیریم و تمام.»
شاید این اولین باری است که ازدواج در ایران بیشتر از همیشه به معنای واقعی خود نزدیک و از پوسته پر رنگ و لعابش فاصله می‌گیرد؛ مراسمی که آداب و رسوم زیادی در ایران حول آن شکل گرفته است. سال‌هاست که عروسی برای دعوت شدگان یعنی خوردن چای و شیرینی و شامی مفصل و برای عروس و داماد و خانواده‌های آنها یعنی قرض و بدهی و حرف‌های درگوشی این و آن درباره لباس عروس و کیفیت شام و...
آن‌طور که زهرا افکاری، خانواده درمانگر، می‌گوید کرونا توانسته مفروضه‌های ذهنی ازدواج را برای عده‌ای از بین ببرد. افکاری معتقد است تا قبل از کرونا مردم خود مراسم عروسی را به مثابه خوشبختی زوج قلمداد می‌کردند و طبعاً هر چقدر بریز و بپاش آن بیشتر بود نشانه خوشبختی بیشتر عروس و داماد قلمداد می شد: «قبل از کرونا مردم فکر می‌کردند باید مراسم  آنچنانی بگیرند و زیر بار هزینه بروند تا به بقیه نشان بدهند که زندگی پیش روی آنها زندگی خوبی است و همسری دارند که آنها را با هزینه کردن خوشبخت می‌کند. درحالی که بارها ما در اتاق مشاوره شاهد این بودیم که یک مراسم پر تجمل ضامن خوشبختی زوجین نبوده و زندگی در آستانه از هم پاشیدن است.»
او مهم‌ترین علت افزایش ازدواج در دوران کرونا را همین دوری از تجملات می‌داند که مزایای دیگر هم داشته است: «زوجین از این طریق از قید و بند کلامی اطرافیان و بازخوردهایشان رها ‌می‌شوند. دیگر به‌خاطر حرف دیگران زیر بار بعضی مسائل نمی‌روند و می‌توانند راحت‌تر، سبک زندگی خود را پیدا کنند. در واقع می‌توان گفت واقع بینانه‌تر با مسائل روبه‌رو می‌شوند و تمرکز خود را روی دوست داشتن و با یکدیگر بودن به معنای واقعی آن می‌گذارند نه به‌خاطر چشم و هم چشمی‌ها و نمایش‌ها و درگیر شدن با تصاویر ذهنی اطرافیان.»
علیرضا و همسرش با وامی که قرار بود بگیرند قصد داشتند بهار امسال مراسم عقد و ازدواج را یکجا بگیرند و به قول معروف کار را یکسره کنند، اما کرونا داستان را عوض کرد؛ بهار نه تالاری برای برگزاری مراسم باز بود نه ترس کرونا اجازه می‌داد افراد دورهم جمع شوند. علیرضا تعریف می‌کند که روزهای اول غمگین بودند اما هرچه گذشت به‌نظرشان این یک فرصت بود برای اینکه بدون دردسر سر زندگی مشترک بروند: «راستش همین که خرج ازدواج نکردیم کلی جلو افتادیم. روزهای اول پدر و مادرها سخت می‌پذیرفتند و آن روزها همه فکر می‌کردیم تا تابستان کرونا می‌رود اما وقتی دیدیم خبری از پایان این وضعیت نیست همه پذیرفتند که مراسم را در حیاط خانه و با کمترین میهمان برگزار کنیم.»
حالا او و همسرش ماهرخ توانسته‌اند با توفیق اجباری نگرفتن مراسم مجلل، خانه‌ای بهتر اجاره کنند و وسایل بهتری برای رفاه خود بخرند. علیرضا با خنده می‌گوید: «این رفاه بیشتر را مدیون کرونا هستیم. حالا هم بخشی از درآمدمان را که قرار بود خرج ازدواج شود جمع می‌کنیم تا روزی که کرونا تمام شد مسافرت مفصلی برویم.»
افکاری از آداب نادرستی می‌گوید که باعث می‌شد خانواده‌ها چندین سال با احساسی غلط ،دست به گریبان باشند. از افرادی که با قرض و قسط مراسمی مجلل برپا می‌کردند و همان قسط‌ها و تنگدستی‌ها باعث گسست خانواده و طلاق می‌شد: «متأسفانه خانواده‌های ایرانی هنوز هم ازدواج بدون مراسم مجلل را ننگ می‌دانند اما کرونا باعث شد تا حدودی این آداب غلط از بین برود. شاید بتوان گفت افراد با هیچ تلنگری به این درجه از آگاهی نمی‌رسیدند که قصد از ازدواج تکامل زیستن و پذیرفتن یکدیگر است و حالا این تلنگر زده شده است.» کرونا راهی کم خرج و بدون تجمل برای زوج‌های جوان بازکرد اما باید دید با پایان یافتن همه‌گیری هم این آسان گرفتن ازدواج پایدار خواهد ماند یا با سرعتی سرسام آور دوباره به همان روال گذشته برخواهیم گشت.
 آیا تنها دلیل اشتیاق به ازدواج در دوران کرونا کم خرج بودن مراسم آن است؟ این سؤالی است که از مصطفی یکی از کسانی که در دوره همه‌گیری ازدواج کرده است می‌پرسم. او که دانش آموخته فلسفه است پاسخی می‌دهد که شاید کمی متفاوت‌تر از دیگران باشد. او ازدواج در دوران همه‌گیری و بحران اقتصادی را نوعی امیدواری خودساخته و باز کردن دریچه‌ای در تاریکی به سوی روشنی می‌داند و می‌گوید: «شاید نتوان این حرف را به‌صورت علمی اثبات کرد یا افرادی که مانند من دست به ازدواج زدند نتوانند این فرضیه را آن طور که باید در انگیزه‌های خودآگاه خود ببینند، اما از نظر من ترس از پایان یافتن زندگی و تنها ماندن در میانه همه‌گیری که انسان‌ها را بیشتر از همیشه از یکدیگر دور کرده است یکی از دلایل گرایش به ازدواج و پیدا کردن همدمی برای روزهای سخت است. به نوعی تلاش برای ساختن آینده‌ای که در آن تنها بودن شاید به مثابه مرگ باشد.»