روزنامه آفتاب یزد
1396/03/10
شورای شهر یا شورای دعوا؟!
آفتاب یزد- پریسا هاشمی: مردم در 29 اردیبهشت ماه، روز انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری و پنجمین دوره شوراهای شهر، حماسهای دیگر آفریدند و این بار هم لیست اصلاحطلبان بود که بر صدر ایستاد و اجازه عرض اندام به دیگر کاندیداها و لیستها نداد. اما بعد از گذشت دو هفته و در چهارمین جلسه بعد از انتخابات هنوز شورای شهر چهارم به روال عادی برنگشته و سایه نتایج انتخابات از سر این شورا کم نشده است. به نظر میرسد که هنوز بعضی اعضای شورای شهر «نه» تهرانیها را نشنیدهاند یا باور ندارند که مردم از پشت دیوارهای طلایی شورا به آنها «نه» گفتهاند. بعد از 29 اردیبهشت ماه، 75 روز تا اتمام فعالیت اعضای شورای شهر باقی مانده بود، اما بعضی از اعضا بیشتر از آن که دنبال رفع مشکلات و مسائل شهری باشند به دنبال سیاسیکاری و اعتراض به نتایج هستند. دیگر در این شکی نیست که این پسلرزههای انتخاب پایتختنشینان است که آرامش را از شورای شهر گرفته و آن را به تنش و جنجال کشانده است. سیصد و چهل و نهمین جلسه علنی شورای اسلامی شهر تهران که روز سهشنبه 9 خرداد (دیروز) برگزار شد هم با حواشی بسیاری روبرو بود و نشان داد که شورای شهر تهران کشش سه تنش بین اعضای خود را دارد.---
ما مقصر مشکلات نیستیم
دیروز (سهشنبه) قرعه نطق پیش از دستور شورای شهر به نام سالاری افتاده بود. عضو شورای شهری که منتخب شورای پنجم هم هست. او بعد از صحبت از انتخابات و تشکر از زحمات اعضای شورای چهارم در بخشی از نطقش در مورد مشکلات شهرداری میگوید: «همه ما میدانیم که مدیریت شهری آینده روزها و هفتهها و ماهها و سالهای بسیار سختی را پیش رو دارد چرا که شهر تهران علاوه بر دارا بودن چالشهای اساسی و بنیادی همانند مشکلات زیست محیطی، آلودگی هوا، چالشهای ترافیکی، ناایمنی، عدم رعایت کامل مقررات ملی ساختمان و مقررات شهرسازی و معماری، از بین رفتن باغات، افزایش میزان آسیبهای اجتماعی، گستردگی وحشتناک بافت فرسوده و ناپایدار، نا ایمنی شبکههای توزیع نیرو، کمبود جدی سرانههای زندگی در برخی محلات و مناطق، بارگذاری گسترده و جمعیتپذیری بیش از حد، امروزه یک نگرانی بسیار جدیتر هم به مجموعه چالشها اضافه شده و آنهم نگرانی در خصوص نحوه تامین درآمدهای و اعتبارات لازم برای اداره شهر تهران است. مجموعه بدهی به پیمانکاران و بانکها و اعتبارات مورد نیاز برای اتمام پروژههای نیمه تمام در کنار اشباع ظرفیت بارگذاری طرح تفصیلی شهر تهران اعم از بارگذاری مسکونی و تجاری وخدماتی و مالها و مگامالها از یکسو و مجموعه نگرانی از قبیل هولوگرامهای صادر شده طی سالهای گذشته که اساساً هیچگونه آماری در شورای چهارم نداریم و مجموعه تعهداتی که شهرداری به اشخاص حقیقی و حقوقی دارد و آنان در محاکم و مراجع قضایی به دنبال پیگیری اخذ احکام قضایی جهت وصول مطالبات شان هستند و شائبههای جدی که درخصوص میزان قابل توجه و بعضاً وحشتناک در حوزه تعهدات مربوط به LCهایی که در خارج از کشور از سوی شورای شهر تهران انجام شده از سویی دیگر و فروش سرمایه ارزشمند املاک و اراضی شهر تهران در فرآیند اجرای برخی پروژههای بزرگ مقیاس و اتوبانهای درون شهری و حجم گسترده نیروی انسانی شهرداری تهران که بنا بر گزارشها به بیش از 60 هزار نفر می رسد و اعتبارات نقدی قابل توجه مورد نیاز در هر ماه برای پرداخت حقوق و هزینه نگهداشت شهر تهران و مجموعه گسترده ای از سایر شواهد و قراین که در این مجال فرصت بیان آنها نیست، چشم انداز بسیار نگران کننده ای را ترسیم می نماید.»
مجتبی شاکری دوبار نطق سالاری را قطع کرد تا بگوید: «چرا استیضاح نکردید؟ عرضه نداشتید که استیضاح کنید. چرا حالا که آخر کار است نطقتان باز شده؟ چرا قبلا راجع به این مشکلات حرفی نزدید؟»
سالاری به نطق خود ادامه میدهد و در بخش دیگری میگوید: «تغییرات عمومی مبتنی بر تصمیمات دموکراسی و مردم سالاری دینی و مسئولیتپذیری اجتماعی از وظایف ذاتی انسانهاست لذا این همه سراسیمگی جای نگرانی دارد.»
چمران پس از نطق سالاری میگوید: «سراسیمگی در مورد انتخابات گفتید که خوشبختانه ما سراسیمگی نداشتیم و در کمال متانت و آرامش کار قانونی را دنبال کردیم. خواستم این را بگویم که اگر خواستید در متن اصلاح کنید، چون سراسیمگی معنی دیگری دارد. همه اعضا خدا را شاکریم که در این 4 سال و قبل آن تا آنجا که توانستیم اعضا برای خدا و برای ملت کار کردیم و زحمات هیچ کس را نمیتوان ضایع کرد از کسی هم توقعی نداریم. بدین طریق پاداش ما دست خداست. اگر برای خدا کار کرده باشیم که خدا بهترین پاداشها را خواهد داد. اگر هم برای چیزهای دیگر و خودمان کار کردیم و درآمدهای خودمان که پاداش آن را گرفتهایم یا مردم میدهند. اگر کسی روزی رای نیاورد هیچگاه مبنی بر بدی او نیست. ما با دیدگاههای مختلفی سر و کار داریم و تخطئه کردن دیگران کار سادهای نیست. من نمیخواستم این را بگویم ما در دوره دوم که آمدیم خیلی خوب میتوانستیم شورای اول را تخطئه کنیم ولی این کار را نکردیم. اگر گاهی هم گزارش دادیم، به آن به چشم عبرت نگاه کردیم. حتی تعهدات مالی که باقی مانده بود و اعتبار نداشتند ر با ارقام بالا پرداخت کردیم، چون آنها هم شورا بودند.» بنابراین به عنوان شورا و اعضای شورای شهر باید به همه احترام بگذارید و خواهش میکنم مشکلات و مسائلی که هست، نباید در فضاسازیهای عمومی مطرح شود. اگر این را به حساب و کتاب بیاورند ما هم خواهش کردیم که شهرداری بیاید و توضیح دهد که مسائل مالی چگونه است.»
تقیپور اما تاب نمیآورد و بلند میشود و فریاد میزند: «باید به خاطر توهینی که به اعضای شورا کردند عذرخواهی کنند. توضیح حال خودشان بود. سراسیمه کسی است که در سال 88 مسجد آتش زد. اگر کسی میخواهد حق خودش را بگیرد اسمش سراسیمگی نیست. ایشان جلو خبرنگاران باید از همکارانشان عذرخواهی کند اگر نکند تبعاتش پای خودشان است. ما از این کارها نخواهیم کرد ما مسجد آتش نمیزنیم و مردم را نمیکشیم. ما حقمان را میخواهیم و آن را میگیریم.»
چمران میگوید: «ایشان منظورشان همکارانشان نبود و آقای تقیپور ما و همکارانمان همه نشان دادیم که مصالح جامعه را فدای هیچ چیز نمیکنیم.»
اما این نطق به حرفهای چمران و تقیپور ختم نشد و ناصر امانی وقتی پشت تریبون میایستد میگوید: «من هم مسائلی دارم که به خاطر مصالح شورا و این که از آقای قالیباف اجازه ندارم آن را نمیگویم. خود شما هم میدانید. شما اگر نگران اداره شهر تهران هستید چرا فرار رو به جلو میکنید. معلوم است که اداره شهر تهران کار بسیار مشکلی است. اداره کردن شهر تهران یعنی اداره کردن یک کشور. کسی شهر تهران را بدون مشکل مدیریت کرده حالا شما میخواهید مشکلات آینده را بر سر او بریزید.»
از سخنان چمران برمیآید که همه نگران گزارش شورای پنجم و شهردار بعدی هستند. قرار است آنها اعلام کنند چه شهری را تحویل گرفتهاند.
---
کریخوانی از جنس ضد و خورد
تنش اول در جلسه سیصد و چهل و ششم شورای شهر که به صورت غیرعلنی برگزار شد اتفاق افتاد. جلسهای که جدل لفظی جای خود را به جدال فیزیکی داد و زد و خورد دو ورزشکار شورای شهر تهران نقل محافل فضای مجازی شده بود. چمران این دعوا را کُریخوانی ورزشکاران با یکدیگر میداند اما سیلی که به صورت علیرضا دبیر کوبیده شد و مشتی که به قول معروف بادمجانی زیر چشم عباس جدیدی کاشت نمیتواند یک کری باشد.
بنا بر شنیدهها عباس جدیدی قبل از انتخابات علیرضا دبیر را تهدید کرده و گفته بود: «شلیک میکنم و میکشمت.» اما دبیر این تهدید را جدی نگرفت. تا بعد از انتخابات و جلسه شورای شهر ضرب شصت جدیدی را چشید.
در آن جلسه اعضای اصولگرای شورای شهر اولین اعتراض خود را به نتایج اعلام شده بیان کردند. جدیدی هم در این میان فرصت را مغتنم میشمارد برای آن که اعضای منتخب شورای پنجمین را به باد انتقاد بگیرد. دبیر به او میگوید که ساکت باشد چون او آبروی ورزشکاران شورای شهر را برده است. جدیدی سر میز دبیر میآید و درگیری لفظیشان آنقدر بالا میگیرد که عباس جدیدی عصبانی میشود و سیلی به صورت علیرضا دبیر میزند او هم یک مشت زیر چشم جدیدی میکوبد و این ساعی دیگر ورزشکار شورای شهر است که ماجرا را تمام میکند و این دو را به کمک حبیب کاشانی از یکدیگر سوا میکند.
--
اصولگرایان در حسرت نماندند
بالاخره بعد از ممانعتهای بسیار رئیس شورای شهر «طرح صیانت از باغات تهران» در دستور کار قرار گرفت. اما هیچ کس فکر نمیکرد این دستور میتواند دو تنش را در پی داشته باشد؛ اولین تنش بین دو اصلاحطلب شورای شهر بود و رسانههای اصولگرا را در حسرت نگذاشت و بالاخره آنها هم توانستند بنویسند «اصلاحطلبان شورای شهر به جان هم افتادند.»
قبل از این جدال دوستی با طرح صیانت از باغات تهران انتقاد کرد و آن را غیرعلمی خواند و گفت: « این چه تبصرهای است، هیچ کس حاضر نیست در طبقات فوقانی پارکینگ بسازد. وقتی مردم میتوانند در محدوده سطح اشغالشان پارکینگ بسازند چرا مردم را مجبور میکنید که در طبقات بالایی پارکینگ بسازند؟ ملکی که پارکینگش در طبقات آن ساخته میشود، ارزش ندارد. با این تبصره مالکان برج باغها باید هلیکوپتر بخرد و با هلیبرد وارد خانههایشان بشوند.»
حقانی قرار بود یکی از تبصرههای این طرح را بخواند اما او حرفش را با انتقاد به تاخ و تاز اعضای اصولگرا به انتخابات، اعضای منتخب و دولت شروع کرد. چمران نگذاشت که حرفش را کامل بزند و گفت که باید تبصره طرح را بخواند. حقانی تبصره را خواند و به اسماعیل دوستی گفت: «خوشحالم که شما استاندار نشدید وگرنه همه جنگلها را هم خشک میکردید. هر جا حرف از درخت میآید این آقا (با اشاره به دوستی) مخالف است.»
دوستی پاسخ میدهد: «هی میگویند باغات، باغات... باغی گذاشتید بماند؟ حداقل صد تا صورتجلسه دارم...»
دنیا مالی که خود را به دوستی رسانده و سعی میکند او را آرام کند دستش را روی دهان او میگیرد تا بقیه حرفش را نزند اما این تلاش دنیامالی بیثمر است و دوستی ادامه میدهد: «صد تا امضا دارم که شما تخریب باغات را امضا کردید.»
حقانی میگوید: «یکی از این امضاها را بیاورید من از شورای شهر که هیچ از دنیا استعفا میدهم.»
چمران انگار از این جدال بین دو اصلاحطلب زیاد هم ناراضی نیست و با خنده میگوید: «حالا همدیگر را لو ندهید.»
حقانی دوباره ادامه میدهد: «مرد حسابی حرف از حفظ باغات است.»
حقانی که به تازگی به دلیل بیماری قلبی از بیمارستان مرخص شده، حرص میخورد. آقای چمران از آقای مسجدجامعی میخواهد که او را آرام کند و میگوید: «آرام باش! آقای حقانی تازه بیمارستان بودی. مجبوری میشویم دوباره ببریمت بیمارستان.»
دوستی از سر جایش بلند میشود و میگوید: «این مصوبات ضد باغات است.» حقانی در پاسخ میگوید: «نه... فقط آن طرح آسمان آبی زمین پاک که شما آوردید خوب بود.»
چمران میگوید: «بگذارید من توضیح دهم. اگر شما دندانتان درد میکند که دکتر نباید چشم شما را کور کند تا دندانتان را بکشد.»
دوستی با همان عصبانیت و فریاد میگوید: «چشم که چه عرض کنم اینها پدرشان را هم درآوردند.»
دکتر حافظی میخواهد جو را آرام کند، میگوید: «این طرح برای حفظ باغات است.»
دوستی با تندی جواب میدهد: «ول کن آقای حافظی حفظ باغات؟ شما فقط توهم دارید.»
حقانی میگوید: «به احترام آقای مسجدجامعی که کنارم نشسته چیزی نمیگویم.»
دوستی به مسجد جامعی رو میکند و میگوید: «بلند شو... بلندشو آقای مسجد جامعی ببینم میخواهد چه کار کند؟»
چمران با خنده میگوید: «آقای مسجد جامعی شما را به خدا همانجا بنشین.»
دوستی با همان لحن تند ادامه میدهد: «شورا را این آدم خراب کرد و رفت گفت این شورا اینجور است و این شورا آن جور است.»
حقانی جواب میدهد: «بله رفتم گفتم. چون تمام قد داری از شهرداری حمایت میکنی.» دوستی و حقانی نفسی تازه کردند دنیا مالی از همان یک لحظه استفاده کرد و با ختم صلوات این دعوا را ختم به خیر کرد تا دعوای بعدی شروع شود.
--
بالاخره بعد از ممانعتهای بسیار رئیس شورای شهر «طرح صیانت از باغات تهران» در دستور کار قرار گرفت. اما هیچ کس فکر نمیکرد این دستور میتواند دو تنش را در پی داشته باشد؛ اولین تنش بین دو اصلاحطلب شورای شهر بود و رسانههای اصولگرا را در حسرت نگذاشت و بالاخره آنها هم توانستند بنویسند «اصلاحطلبان شورای شهر به جان هم افتادند.»
قبل از این جدال دوستی با طرح صیانت از باغات تهران انتقاد کرد و آن را غیرعلمی خواند و گفت: « این چه تبصرهای است، هیچ کس حاضر نیست در طبقات فوقانی پارکینگ بسازد. وقتی مردم میتوانند در محدوده سطح اشغالشان پارکینگ بسازند چرا مردم را مجبور میکنید که در طبقات بالایی پارکینگ بسازند؟ ملکی که پارکینگش در طبقات آن ساخته میشود، ارزش ندارد. با این تبصره مالکان برج باغها باید هلیکوپتر بخرد و با هلیبرد وارد خانههایشان بشوند.»
حقانی قرار بود یکی از تبصرههای این طرح را بخواند اما او حرفش را با انتقاد به تاخ و تاز اعضای اصولگرا به انتخابات، اعضای منتخب و دولت شروع کرد. چمران نگذاشت که حرفش را کامل بزند و گفت که باید تبصره طرح را بخواند. حقانی تبصره را خواند و به اسماعیل دوستی گفت: «خوشحالم که شما استاندار نشدید وگرنه همه جنگلها را هم خشک میکردید. هر جا حرف از درخت میآید این آقا (با اشاره به دوستی) مخالف است.»
دوستی پاسخ میدهد: «هی میگویند باغات، باغات... باغی گذاشتید بماند؟ حداقل صد تا صورتجلسه دارم...»
دنیا مالی که خود را به دوستی رسانده و سعی میکند او را آرام کند دستش را روی دهان او میگیرد تا بقیه حرفش را نزند اما این تلاش دنیامالی بیثمر است و دوستی ادامه میدهد: «صد تا امضا دارم که شما تخریب باغات را امضا کردید.»
حقانی میگوید: «یکی از این امضاها را بیاورید من از شورای شهر که هیچ از دنیا استعفا میدهم.»
چمران انگار از این جدال بین دو اصلاحطلب زیاد هم ناراضی نیست و با خنده میگوید: «حالا همدیگر را لو ندهید.»
حقانی دوباره ادامه میدهد: «مرد حسابی حرف از حفظ باغات است.»
حقانی که به تازگی به دلیل بیماری قلبی از بیمارستان مرخص شده، حرص میخورد. آقای چمران از آقای مسجدجامعی میخواهد که او را آرام کند و میگوید: «آرام باش! آقای حقانی تازه بیمارستان بودی. مجبوری میشویم دوباره ببریمت بیمارستان.»
دوستی از سر جایش بلند میشود و میگوید: «این مصوبات ضد باغات است.» حقانی در پاسخ میگوید: «نه... فقط آن طرح آسمان آبی زمین پاک که شما آوردید خوب بود.»
چمران میگوید: «بگذارید من توضیح دهم. اگر شما دندانتان درد میکند که دکتر نباید چشم شما را کور کند تا دندانتان را بکشد.»
دوستی با همان عصبانیت و فریاد میگوید: «چشم که چه عرض کنم اینها پدرشان را هم درآوردند.»
دکتر حافظی میخواهد جو را آرام کند، میگوید: «این طرح برای حفظ باغات است.»
دوستی با تندی جواب میدهد: «ول کن آقای حافظی حفظ باغات؟ شما فقط توهم دارید.»
حقانی میگوید: «به احترام آقای مسجدجامعی که کنارم نشسته چیزی نمیگویم.»
دوستی به مسجد جامعی رو میکند و میگوید: «بلند شو... بلندشو آقای مسجد جامعی ببینم میخواهد چه کار کند؟»
چمران با خنده میگوید: «آقای مسجد جامعی شما را به خدا همانجا بنشین.»
دوستی با همان لحن تند ادامه میدهد: «شورا را این آدم خراب کرد و رفت گفت این شورا اینجور است و این شورا آن جور است.»
حقانی جواب میدهد: «بله رفتم گفتم. چون تمام قد داری از شهرداری حمایت میکنی.» دوستی و حقانی نفسی تازه کردند دنیا مالی از همان یک لحظه استفاده کرد و با ختم صلوات این دعوا را ختم به خیر کرد تا دعوای بعدی شروع شود.
--
استعفای شفاهی آقای رئیس
بعد از جنجال بین دوستی و حقانی تریبون را چمران به دست میگیرد تا فضای شورا را آرام کند. او میگوید: «اصل بحث ما در این طرح حفظ باغات است ولی یک مسئله هم داریم. مردم میخواهند ساختمان هم بسازند و در آن زندگی کنند.»
حافظی میگوید: «در باغ که نمیشود ساخت و ساز کرد.»
چمران که انگار دل پری از افشاگریهای حافظی دارد که بیتاثیر در رای نیاوردن خود و لیستش بوده، جواب میدهد: «شما آتش بیار معرکه نشوید. من دارم توضیح میدهم.»
حافظی میگوید: «باغها دارد از بین میرود.»
چمران با عصبانیت پاسخ میدهد: «عزیز من بگذار من توضیح دهم. اصلا میدانی من میخواهم چه بگویم؟»
حافظی میگوید: «شما 4 هزار هکتار باغ را تخریب کردید.»
چمران صدایش را بلندتر از قبل میکند و اجازه نمیدهد که حافظی حرف بزند. چمران میگوید: «دروغ نگو بیخود شلوغش نکن. ساکت باش. ساکت باش. بین این دو را هم شما به هم زدید. ما میگوییم باغ باید حفظ شود و در این بحثی نیست. مردم هم باید زندگی کنند. خب شما میگویید 4 طبقه بساز. یک طبقه هم پارکینگ باشد خب مردم کجا زندگی کنند؟ من اشتباه میگویم آقای حافظی؟»
حافظی پاسخ میدهد: «مصوبات شما درباره ساخت برجهای 15 طبقه باغات را نابود کرد و از بین برد.»
چمران میگوید: «آن 15 طبقهها را فراموش کنید. به نظر من آن مصوبه بد نبود. آقا شعار بیجا نده. خبرنگارها عقل دارند و حرفهای پوپولیستی شما را میدانند. مردم فریبی و عوامفریبی شما را میدانند. ما این مجوز را ندادیم. سال 78 اجازه بلندمرتبهسازی هرمی دادند برای همین 15 طبقه شد به باغ ربطی ندارد. برج باغ نیست. برج از 12 طبقه به بالا است، گفتند 4 طبقهها دوبرابر تراکم خود را بسازند و یک طبقه هم تشویقی دادند. آن یک طبقه دیگر را هم دوستان خوب شما دادند که در شهرداری تقلب میکنند. بنابراین بحث ما این است که هم باغ را حفظ کنیم و هم آدمها بتوانند در آنجا زندگی کنند، نه این که فقط باغ را نگه داریم. در عین حال یک درخت هم قطع نشود. گفتم این کار سختی است. ما 14 سال است دنبال راه حل هستیم و میخواهیم این مسئله را حل کنیم. دیگر این پریدن به هم، مسائل، بد و بیراه گفتنها چیست؟ این در شورای عالی معماری هم پذیرفته شده است. اگر بد است بیایید درستش کنیم. هی در سر بنده زدن که شما این کار را کردید و آن کار را، چیست؟ والا من دیگر نمیخواهم به شورا بیایم. دیگر تمام شد. نمیخواهد و نیازی نیست که من را بکوبید. دیگر چه میخواهید به دست بیاورید؟ این حرفها زائد و از یک دکتر بعید است. به ما میخندند. اینجا شوراست.»
حافظی میگوید: «خوب پیشنهاد و طرح بدهید تا مشکل حل شود.»
لحن چمران هنوز هم تند است و در جواب حرف حافظی میگوید: «داریم همین کار را میکنیم. چرا فحش میدهی؟ درست نیست عزیز من!»
همه حاضرین متعجب هستند. حافظی میگوید: «من کی فحش دادم؟»
و سرش را پایین میاندازد. بعد از سکوتی چند دقیقهای و ختم صلواتی دیگر. شورا در لحظات آخر آرامش نسبی به خود میبیند.
سایر اخبار این روزنامه
پیوند ولایتی و کیهان!
نمایندگان به خواست مردم احترام بگذارند
ترزا می با ترامپ علیه اروپا همدست است
قالیباف ، منصوریان و کپی ناقص
پاسخ جالب قطر به امارات و عربستان
طلاق توافقی در روستاها افزایش یافته است
تحقیر 23 میلیون نفر به واسطه 16میلیون رای!
اصولگرایان تا ۴۰ سال دیگر به قدرت بر نمیگردند
هیرکان مُرده است!
منتظر قانونی شمردن قانون و اجرای آن هستم
شورای شهر یا شورای دعوا؟!