عزت گمشده محرومان در سینمای ایران

چیزی که من درباره طبقه محروم و مستضعف جامعه ایرانی می‌بینم این است که این طبقه با وجود همه ناملایمتی‌ها و کم‌لطفی مسئولان همچنان عزت دارد و با فاصله زیاد باشرافت‌ترین طبقه است، اگرچه در زندگی کم دارد، اما حقیر نیست....
اما آنچه برخی فیلم‌های حاضر در جشنواره فجر از این طبقه ارائه می‌دهند غیرواقعی و ناجوانمردانه است. تنها جنبه حقیقی که این فیلم‌ها از این طبقه نشان می‌دهند فقر مادی است ولی این آثار عجیب مایلند طبقه محروم را در وضعیت فقر شدید فرهنگی ترسیم کنند که همین باعث می‌شود این آثار غیرصادقانه و توهین‌آمیز از کار دربیایند.
هویت اصلی و حقیقی طبقه مستضعف ایرانی را باید در آثار فیلمسازانی، چون مجید مجیدی (بچه‌های آسمان) و عباس کیارستمی مشاهده کرد. معنای این البته تکریم و تقدیس فقر نیست، فقر برای این طبقه قطعاً زینت نیست، اما طنز تلخ ماجرا این است که همان جریان که مسبب این فقر است برای این طبقه اشک تمساح می‌ریزد و با ژست دلسوزی به دنبال تحقیر آن است.
نگاه قرآن به مستضعفان اتفاقاً مقابل این نگاه تحقیرآمیز است. وعده‌ای که خداوند به مستضعفان برای به ارث بردن زمین می‌دهد، ناشی از قابلیتی است که در این طبقه وجود دارد؛ طبقه‌ای که به رغم داشتن استعداد‌ها و ظرفیت‌های بسیار ضعیف نگه داشته شده‌اند.


اتفاقاً و برخلاف آنچه موزیانه در فیلم‌های ایرانی ترسیم می‌شود، پاک‌ترین و سالم‌ترین هستند، یعنی فقر مادی اجازه نداده که عزت خود را حفظ نکنند. نظام و ساختار حاکم بر جهان که اغلب به دست دولتمردان لیبرال است، همواره کوشیده در عین عقب نگه داشتن این طبقه از آن تصویری شوم مخابره کند، گویی که فقر این طبقه مسئله‌ای ذاتی است و ربطی به معادلات ناعادلانه ندارد. همین نگاه سبب می‌شود این جریان در آثارشان به تحقیر این طبقه دست بزند.
سازمان سینمایی وزارت ارشاد موظف است به نحوی شایسته نسبت به این رویکرد توهین‌آمیز واکنش نشان دهد و خدایی نکرده اگر به تشویق و تقدیر این آثار بپردازد، خود را در کنار این آثار قرار خواهد داد.