مهاجرانی از وزارت محبوب تا توبه مغضوب

سرویس سیاست جوان آنلاین: از خیلی پیش از این‌ها هم روشن بود که اصلاح‌طلبان سرانجام با عطاء‌الله مهاجرانی، فعال سیاسی لندن‌نشین خود به مشکل خواهند خورد. او تغییر کرده است و اصلاح‌طلبان تا جایی که پایش به دم آن‌ها نرسیده بود، سعی کردند کج‌دار و مریز با او کنار بیایند و تغییراتش را در مسیر حمایت از نظام و رهبری و سپاه بدون واکنش بگذرانند که هر واکنشی می‌توانست به ضدیت اصلاح‌طلبان با حاکمیت و نهاد‌های انقلابی تعبیر شود. اما در موضع‌گیری اخیر مهاجرانی، این اصلاح‌طلبان بودند که مورد سرزنش و شماتت قرار می‌گرفتند و این سطح از «تغییر» برای اصلاح‌طلبان قابل‌تحمل نبود، بنابراین توپخانه رسانه‌ای اصلاحات شلیک‌هایش را به سوی مهاجرانی آغاز کرد تا وزیر اسبق، محبوبیتش هم اسبق شود!
مهاجرانی شنبه ۱۱ بهمن‌ماه جاری در توییتر نوشت: «به نظرم اندک‌اندک جمع مستان می‌رسند! و شاهد موج سوم اصلاح‌طلبان رادیکال هستیم. موج اول: مطبوعات رادیکال بود که فرمان هدایت آن در وزارت ارشاد نبود، مرحوم احمد بورقانی هم با من هماهنگ نبود، به همین دلیل وقتی اختیار وزیر را که در اعطای مجوز به ایشان داده بودم، پس گرفتم، استعفاء داد. موج اول اصلاح‌طلبان رادیکال با طرح اصلاح قانون مطبوعات در مجلس به اوج خود رسید. من با طرح مخالف بودم و می‌دانستم به سرانجام نمی‌رسد. نرسید. موج دوم: تخریب عمیق و گسترده آیت‌الله هاشمی رفسنجانی بود. گفتند هاشمی مرده سیاسی است. موج سوم: تخریب سپاه و طرح دولت نظامی است. حکایت همچنان.» او چندی پیش از آن هم در واکنش به اظهارات سعید حجاریان علیه آنچه «دولت نظامی» می‌نامید، نوشته بود: «دولت نظامی؟! اگر سردار شهید‌قاسم سلیمانی حضور داشت و در انتخابات ریاست‌جمهوری ١٤٠٠ نامزد می‌شد، آیا کسی در صلاحیت کامل ایشان برای ریاست جمهوری تردید داشت؟! این معادله که رئیس‌جمهور نظامی باشد یا نباشد یک مغلطه است. اگر فردی نظامی نامزد شود، باید به دانش، تجربه و صلاحیت او نگریست.»
همین‌ها باعث شد تا اصلاح‌طلبان لازم ببینند بغض پنهان‌شان را از تغییرات مهاجرانی آشکار کنند و برای همه روشن شود که او برای اصلاح‌طلبان دیگر آن وزیر فرهنگ محبوب دولت اصلاحات نیست. مهاجرانی در توییت‌هایش اولاً اصلاح‌طلبان را به رادیکالیسم متهم کرد و ثانیاً خود را مخالف این تندروی دانست و مرزی میان خود و آن‌ها نهاد.
مهاجرانی محبوب


دوران وزارت عطاءالله مهاجرانی بر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اوج محبوبیت او در میان اصلاح‌طلبان بود. انتقادات و اعتراضات منتقدین اصلاحات به وزارت فرهنگ خاتمی زیاد بود و، چون مهاجرانی با بی‌اعتنایی این انتقادات را می‌گذراند و در هر حال «کار خودش را می‌کرد» و در خط مقدم حملات اصلاح‌طلبان به منتقدین قرار داشت، همه اصلاح‌طلبان حمایت از او را حمایت از دولت اصلاحات تلقی کرده و تمام‌قد به دفاع از او برمی‌خاستند.
مسعود بهنود سال ۸۳ در بی‌بی‌سی می‌نویسد: «پر سروصدا‌ترین و ماندگار‌ترین اثر سیاسی زندگی عطاءالله مهاجرانی، نقشی است که در وزارت ارشاد، همراه با معاون مشهورش، احمد بورقانی ایفا کرد و با دادن نزدیک ۲۰۰ امتیاز نشریه به اصلاح‌طلبان و دگراندیشان، زمینه جنبشی را فراهم آورد که تنها با حذف او از وزارت و به بهای بستن ۱۰۰ نشریه و تبدیل شدن ایران به بزرگ‌ترین زندان روزنامه‌نگاران در سال ۲۰۰۰ مهار شد. بسیاری، حاصل کار عطاءالله مهاجرانی در وزارت ارشاد و یک سال وزارت عبدالله نوری در وزارت کشور را مهم‌ترین دستاورد‌های اصلاح‌طلبان در دوران حکومت خود دانسته‌اند.»
او مقابل استیضاح‌کنندگان مجلس پنجم هم توانست مقاومت کند و با استفاده از قدرت کلامی خود، بر استیضاح چیره شود و هم وزیر باقی بماند و هم محبوبیتش را میان اصلاح‌طلبان افزایش دهد.
در سال ۸۸ نیز او که پس از مشکل قضایی به دلیل یک مسئله خانوادگی، ایران را ترک کرده و مقیم لندن شده و با تحسین‌های مبالغه‌آمیز از لندن، حتی تلویحاً آنجا را وطن نامیده بود، عضو اتاق فکر پنج نفر جنبش سبز شد و تلاش کرد فتنه انتخاباتی ۸۸ را به جنبشی فراگیر تبدیل کند که البته نتوانست و حتی پس از شکست ایده «اسب تروا»‌ی او برای راهپیمایی ۲۲ بهمن ۸۸ به شدت با مضحکه براندازان در فضای مجازی مواجه شد. پیشنهاد آن بود که حامیان جنبش سبز با پوشش مردم انقلابی در راهپیمایی ۲۲ بهمن و دور میدان آزادی جمع شوند و وقتی رئیس‌جمهور برای سخنرانی آمد، با شعار و پرچم سبز، فضا را به نفع خود تغییر دهند. در عمل، اما اهالی فتنه در موج عظیم مردم گم شدند و وقتی به خانه برگشتند، عصبانیت خود را با فحاشی به مهاجرانی در فضای مجازی تخلیه کردند.
مهاجرانی مغضوب
مهاجرانی در هفته اخیر از سوی اصلاح‌طلبان متهم به دروغگویی و رفتار ریاکارانه برای فراهم کردن فرصت بازگشت به کشور شده است. مصطفی فقیهی، صاحب‌امتیاز وب‌سایت خبری انتخاب، در حساب کاربری خود نوشت: «جناب مهاجرانی! سال ۸۸ در نامه‌ای مملو از ناسزا به رهبری نوشتید «ماه عسل وزارت ارشادم وقتی تمام شد که... روزنامه‌ها را تعطیل کنم و من کناره‌گیری را ترجیح دادم.» آن موقع، جهش باد می‌گفت آن اقدامات کار شما بوده و حالا می‌گوید کار مرحوم بورقانی! شرم بر مکر و خدعه! به ایران بازگردید!» در پی انتشار این توییت، مهاجرانی امکان دسترسی مصطفی فقیهی به حساب توییترش را مسدود کرد.
عباس عبدی، فعال اصلاح‌طلب نیز در توییتی با کنایه به سخنان اخیر مهاجرانی و مواضع او در سال ۸۸ اشاره کرد و نوشت: «فعلاً به امواج سه‌گانه جناب مهاجرانی نمی‌پردازم، ولی وسط این سه موج کوچک و متوسط، یک سونامی ۹ ریشتری در سال ۸۸ آمد؛ بهتر بود آن را تحلیل می‌کردند.»
علی نظری، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس ششم در‌این‌باره نوشت: «دروغگو کم‌حافظه است، اما کم‌حافظگی عطاءالله مهاجرانی در حد لالیگاست. من عضو کمیسیون فرهنگی مجلس ششم بودم. در زمان بررسی طرح قانون مطبوعات چهار بار به کمیسیون آمد و از طرح قانون مطبوعات حمایت کرد. گفته که مخالف این طرح بوده، انتشار مشروح مذاکرات کمیسیون فرهنگی در تابستان ۷۹ سند رسوایی این دروغگو است.»
سهام‌الدین بورقانی، فرزند مرحوم احمد بورقانی نیز با انتقاد از مهاجرانی نوشت: «بماند که حتی مفهوم واژه‌ها را هم قلب می‌کنید، اما بورقانی اگر قرار بود با شما هماهنگ و به شما شبیه شود که نماد شرافت نمی‌شد.»
احمد پورنجاتی، از نمایندگان مجلس ششم هم تأکید می‌کند که مهاجرانی از اصلاح قانون مطبوعات حمایت هم می‌کرد: «من، در مورد اول که خودم به‌عنوان رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس ششم در جریان بوده‌ام، به ایشان می‌گویم: دست کم این فقره را می‌گذاشتی برای جلد دوم خاطراتت که پس از ۱۲۰سالگی که به ملکوت اعلا پیوستی، منتشر شود. تا من و اعضای کمیسیونی که شاهد حضور مدافعانه شما از این طرح در جلسات کمیسیون بودیم، دچار آلزایمر شده باشیم یا به رعایت اخلاق، نتوانیم گاف شما را غلاف کنیم. چرا روز روشن، خلاف واقع می‌بافید؟! از دو حال خارج نیست؛ یا دفاع آن روز‌های شما، ریاکارانه و از جنس نان به‌نرخ‌روز خوردن بوده یا حاشا و انکار امروزتان، به قصد قربت... است. البته در مورد دوم هم مغالطه کرده‌اید. وارد بحث نمی‌شوم. مورد سوم هم که برای آمرزش گناهان‌تان، فاتحه مع. حکایت تحریف تاریخ، همچنان.»
ناصر قوامی، نماینده مجلس ششم هم در روزنامه شرق به مشکل خانوادگی مهاجرانی و شکایت زنی که در عقد موقت او بود اشاره می‌کند: «من نمی‌خواهم بگویم که آقای مهاجرانی در دوران وزارت خود چه مشکلاتی داشت که منجر به کناره‌گیری‌اش شد، زیرا به زندگی شخصی‌اش بازمی‌گردد و به ما هم ربطی ندارد، اما به هر حال حالا که سال‌ها از دوران وزارتش می‌گذرد، دوست دارم به او بگویم، آقای مهاجرانی شما که در آن روزگار متوجه نبودی که نباید وقتی در مقام وزارت قرار داری، به دنبال مسائل حاشیه‌ساز بروی و مانند یک جوان ۱۸ ساله عمل کنی، حالا در مقام انتقاد از پیامد‌های منفی رادیکالیسم برآمده‌ای؟» و بعد می‌گوید: «او تصور می‌کند اگر علیه اصلاح‌طلبان سخن بگوید و توییت بزند، مجرایی برایش باز می‌شود تا به ایران برگردد و احتمالاً به جایگاهی برسد. مثلاً بیاید و نماینده مجلس بشود. من به او می‌گویم و نصیحت می‌کنم که برادر من این خبر‌ها نیست و برای امر محال حرفی نزن که آبرویت لکه‌دار شود.»
مهاجرانی مانده در میانه راه
جایی کسی درباره او می‌نویسد: «آنچه خواهید خواند، دو برش از زندگی سیاسی عطاءالله مهاجرانی است. دو سند مطبوعاتی که به فاصله ۱۹ سال از یکدیگر ایستاده‌اند، اما در بازخوردی انتزاعی، در نمایی نزدیک، با یکدیگر سخن می‌گویند. در نمای نخست، نشریه مهجوری را می‌بینید به نام والفجر که در شماره ۲۹ آن (دوشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۶۱)، مهاجرانی در نوشته تندی، حملات شدیدی را متوجه صادق قطب‌زاده، مهندس مهدی بازرگان و نهضت آزادی می‌سازد. نشریه‌ای که تیتر اصلی آن چنین است: «مرگ بر بازرگان و قطب‌زاده» و مهاجرانی یادداشت اصلی این نشریه را نوشته است؛ و پرده دوم: بیست و هفت دی ماه ۱۳۸۰، حسینیه ارشاد، سالگرد درگذشت مهدی بازرگان و مهاجرانی که در ردیف اول نشسته است و هنگامی که در پشت تریبون سخنرانی قرار می‌گیرد، با ستایش‌آمیز‌ترین جملات، به مهدی بازرگان ادای احترام می‌کند و او را فراتر از زمانه خود می‌خواند.»
حالا مهاجرانی صرف‌نظر از هر تصمیمی که بگیرد، شاید حداقل کمی دریابد که وقتی توپخانه تخریب آن رسانه‌هایی که مجوز می‌داد، روشن می‌شد، چه حجمی از آتش کینه را بر سر افراد و جریانات آوار می‌کردند؛ حالا که خود سیبل این حملات قرار گرفته است و می‌بیند که حتی مسائل خصوصی او را هم بیان کردند و از طعنه با موضوعات خصوصی هم نگذشتند.