پویش آرزوهای تهران و تلاش برای حکمروایی شهری

پویش آرزوهای تهران و تلاش برای حکمروایی شهری زهرا نژادبهرام* شهر موجودی زنده است که تحولات آن وابسته به انسان است، هرچند کالبد ساختاری از شهر را تعریف می‌کند اما آنچه به شهر معنا می‌دهد و نام شهر را بامفهوم می‌کند انسان است. انسان شهری زمانی می‌تواند شهر را از آن خود کند که در تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری سهمی داشته باشد. حضور انسان شهری در تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری مهم‌ترین رکن تحقق حکمروایی شهری است که می‌تواند دیگر عوامل این حکمروایی را مانند پاسخ‌گویی، شفافیت، مسئولیت‌‌پذیری و عدالت‌جویی روی خود ساختار‌بندی کند. در واقع نگاه حکمروایی شهری با تمرکز بر مشارکت در جهت همراه‌کردن این موجود زنده با ساختار مدیریتی است. در این میان راهکارهای جست‌وجوی مشارکت نخستین وظیفه برای تحقق‌بخشیدن به این مدل مدیریت شهری است که امروز از مؤثر‌ترین و موفق‌ترین مدل‌های مدیریت محسوب می‌شود. مشارکت در مدیریت شهری به نام‌های گوناگون مورد استفاده قرار گرفته است که شاید تاکنون بیشترین مورد استفاده‌شده در حوزه‌های اقتصادی و ساخت‌وساز بوده است؛ اما این مشارکت از جنسی دیگر است، این مشارکت در راستای دریافت دیدگاه‌ها و نظرات و خواسته‌هاست تا بتواند بر مبنای ظرفیت‌های مدیریت شهری گام‌های حکمروایی شهری را طی کند. در این راستا مقاومت در برابر این مدل مدیریتی نیز امری پذیرفته‌شده است؛ اما چگونگی تعامل با آن و کاهش مقاومت شاید جزء نخستین رویکردها برای نهادینه‌‌کردن مشارکت است. اصولا مقاومت در برابر هرگونه تغییر از اصلی‌ترین ویژگی‌ها یا بهتر بگوییم آفت‌های ساختارهای تثبیت‌شده در سراسر دنیاست.
 
ساختار شهرداری تهران به‌عنوان مهم‌ترین نهاد خدمات‌رسان در سطح پایتخت نیز از گذشته تاکنون بنا بر دلایل متعدد و متکثری که در جای خود قابل بحث و بررسی است، با چنین مسئله‌ای روبه‌رو است. نمونه بارز تجلی این حقیقت را می‌توان در مانع‌تراشی‌های مختلف در زمینه هرگونه اصلاح ساختاری یا گام‌برداشتن در مسیری متفاوت در حوزه‌هایی مانند بازنگری طرح تفصیلی مبتنی بر توسعه حمل‌و‌نقل همگانی (TOD)، تغییر رویکرد در قبال نحوه ساخت‌وساز در باغات و تغییر بنیان‌های محاسبه عوارض شهرسازی مشاهده کرد. مواردی که عمدتا با مخالفت‌های جدی از جانبه کلیتی تحت عنوان شهرداری تهران مواجه شده و نهایتا نیز آن‌چنان که مورد نظر طراحان و ایده‌پردازان موضوعات بوده به مرجله اجرا نرسیده است؛ اما علت اصلی این قبیل مقاومت‌ها را باید در عدم توجه به شاخص‌های حکمروایی شهری در مقیاس مدیریتی پایتخت جست؛ شاخص‌هایی مانند پاسخ‌گویی، قانونمندی، کارآمدی و اثربخشی، شفافیت و از همه مهم‌تر جلب مشارکت ذی‌نفعان اصلی شهر و حصول توافق و دستیابی به اجماع برای هرگونه تصمیم‌گیری در مقیاس‌های مختلف؛ از مقیاس فراشهری تا مقیاس محله‌ای بستر ورود به حکمروایی شهری است. در دوره فعالیت شورای پنجم تلاش‌های قابل توجهی به‌منظور ارتقای شفافیت عملکردی-نهادی شهرداری تهران صورت گرفت. این تصمیم‌ها نیز با مقاومت‌های متعددی روبه‌رو شده است، از متهم‌شدن به اقدامات نمایشی تا کنایه‌شنیدن مبنی بر نداشتن درک درست از اصول صحیح مدیریتی در سال‌های گذشته به انحای مختلف توسط گروه‌ها و افراد مختلف که در رسانه‌ها و فضای مجازی و تریبون‌های مختلف بارها دیده و شنیده شده است. افرادی که اثربخشی و کارآمدی سیستم را در عملکرد گذشته و انتشار قطره‌چکانی اطلاعات می‌دانستند، این روزها به طرق مختلف بر ناآشنا‌بودن شورا با مبانی مدیریت شهری تأکید می‌کنند. حال آنکه شیوه غلط مدیریتی مبتنی بر عدم مشارکت‌دهی شهروندان و تعامل یک سویه و از بالا به پایین حکومت محلی، شکافی عمیق بین مدیریت شهری و مردم ایجاد کرده است، به‌گونه‌ای که در سال‌های گذشته شهرداری تهران همواره در میان نهادهای دارای مشکل ارتباطی در میان نهادهای کشور از نظر شاخص ارتباط نهادی و اعتماد شهروندان قرار گرفته است. به‌منظور حل این مسئله، تلاش شد با بهره‌گیری از ایده‌های نو مانند راه‌اندازی کمپین آرزوهای تهران، گامی در مسیر حل مسئله برداشته شود. کمپین آرزوهای تهران از دی سال 1397 با هدف ایجاد بستر تعامل دوسویه با شهروندان تهرانی و با هدف تبدیل حکمرانی رایج در تهران به الگوی حکمروایی، ایده‌پردازی شد. در جریان جلسات متعددی که درباره پیاده‌سازی کمپین با بهره‌گیری از توان و ظرفیت شهرداری تهران و با کمترین هزینه ممکن برگزار شد، اصل موضوع تبدیل مسائل شهر به دغدغه عمومی و اهمیت جلب مشارکت شهروندان مورد وفاق قرار داشت؛ اما به‌منظور جلوگیری از اتلاف زمان و منابع و با هدف شناخت دقیق نقاط ضعف و قوت ایده، به‌صورت موقت در دو محله یوسف‌آباد و امیرآباد پیاده‌سازی شد. پس از حصول نتایج پیاده‌سازی ایده در دو محله ذکرشده، تصمیم مدیریت شهری مبنی بر تعمیم موضوع کمپین آرزوهای تهران به کل شهر اتخاذ شد. امری که در چند روز گذشته با حاشیه‌های متفاوتی روبه‌رو شد. بخش قابل توجهی از مخالفت‌ها به‌دلیل نگرانی‌های انباشت‌شده شهروندان از قبال مسئولان و مدیران شهری است. در این چارچوب فارغ از محتوا، ایده‌ها و گفته‌های مدیران کمتر شنیده شده و بیشتر نقد می‌شود! نشنیدن صدای شهروندان در سال‌های متمادی طیفی از نگرانی را برای ناظران و شهروندان ایجاد کرده که عبور از آن دشوار است. امری که اتفاقا کمپین آرزوهای تهران، درصدد شکستن دیوارهای آن است. بخش دیگری از مخالفت‌ها نیز به موضوع مقاومت در برابر هرگونه تغییر و ایده نو بازمی‌گردد. این ویژگی همان‌گونه که پیش‌تر عنوان شد تا حد زیادی در بدنه نهادهای حاکمیتی وجود دارد و شهرداری تهران نیز از این قاعده مستثنا نیست. عصاره و چکیده کمپین، تحقق عینی و عملی مشارکت شهروندان در مدیریت شهر و ایجاد وفاق در انجام پروژه‌ها و اقدامات جدید است؛ امری که مستقیم می‌تواند شاخص‌های حکمروایی شهری را تحت تأثیر قرار دهد و در درازمدت آفت خطرناک عدم اعتماد شهروندان به‌مثابه ذی‌نفعان اساسی شهر به مدیریت شهری را از بین ببرد. این مهم در قالب پروژه‌های خرد محلات که در دستور کار مدیریت شهری از سال گذشته قرار گرفته، تصویری از نماد توسعه در عمق محلات است. تاکنون شهروندان بیش از آنکه توسعه شهری را در عمق محلات تجربه کنند، در خارج از آن دیده‌اند، اکنون با دستور کار جدید مدیریت شهری مبنی بر اجرای پروژه‌های خرد محلی توسعه به محلات راه باز کرده است. بهبود کیفیت زندگی شهروندان در محلات با اجرای پروژه‌های خرد برگرفته از کانون‌های متعدد ارتباط با شهروندان، بستری است که یکی از ظرفیت‌های آن کمپین آرزوهاست.
مدیریت شهری با باور مشارکت و تأکید بر ضرورت حکمروایی شهری و تعهد به شهروندان برای شنیدن صدای آنها از همه ظرفیت‌ها بهره می‌گیرد. نهاد پرتوان شورایاری در کنار دفاتر توسعه به‌همراه کانال‌هایی مانند 137 یا 1888 فرصت‌هایی است برای شهر که بستر تازه‌ای را در کنار خود یافته‌اند و آن کمپین آرزوهاست.
اکنون که در آستانه تدارک بودجه 1400 هستیم، این ظرفیت می‌تواند در آماده‌سازی پروژه‌های خرد محلات با مشارکت شهروندان بستری مؤثر را مهیا کند.