ایـران عصر قاجار در دام افیونی بریتانیا

شرکت ساسون  یکی از عظیم‌ترین مجتمع‌های تجاری ـ صنعتی آسیا در نیمه دوم قرن نوزدهم بود که در اواخر این قرن به یکی از مهم‌ترین و معتبرترین شرکت‌های بریتانیا بدل شد. تأسیس این شرکت در سال 1832م./1248 هـ.ق؛ یعنی حدود شش سال پیش از نخستین جنگ ایران و انگلیس، رخ داد و از آن پس، ایران از مهم‌ترین عرصه‌های فعالیت آن بود. باوجود اهمیت ساسون‌ها، تاکنون پژوهش مستقلی در این زمینه انجام نگرفته است و محققان تاریخ قاجاریه، بی‌عنایتی عجیبی نسبت به آن نشان داده‌اند. آنچه به شرکت ساسون جایگاه ویژه می‌بخشد، چهار عامل است: نخست، پیوند ساسون‌ها به‌عنوان رهبران اُلگیارشی یهودی آسیا با امپراتوری مالی روچیلدها یعنی رهبران یهودیان اروپا؛ دوم،نقش ساسون‌ها به‌عنوان بزرگ‌ترین سرمایه‌داران تجاری و صنعتی هندوستان و خاور دور در حکومت انگلیسی هند و دولت بریتانیا؛ سوم، علایق اقتصادی و به تبع آن، سیاسی ساسون‌ها در ایران و چهارم، ارتباط ساسون‌ها با برخی چهره‌های سیاسی ایران در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی.
ساسون‌ها کیستند؟
دایرةالمعارف یهود، دودمان یهودی ساسون را منشأ تأثیرات عظیم در هندوستان و سپس، انگلیس و چین می‌داند و می‌نویسد که آنان به همین دلیل به «روچیلدهای شرق» و سلاطین تجارت مشرق زمین شهرت دارند. اصل خانواده ساسون از یهودیان بغداد است و نخستین چهره سرشناس آنان، ساسون بین صلاح (1750 ـ 1830)، قریب به چهل سال ریاست جامعه یهودی بغداد را به دست داشت و در دستگاه پاشاهای عثمانی، خزانه‌دار بود. در سال 1828 م./ 1244هـ.ق. ساسون به همراه جمعی از یهودیان، از بغداد گریخت و در بندر بوشهر اقامت گزید. علت این گریز جمعی روشن نیست. او پس از 2 سال در بوشهر درگذشت و ریاست این جمع به پسر بزرگ او، دیوید ساسون، رسید. دیوید ساسون (1864 ـ 1792) 2 سال دیگر در بوشهر ماند و سپس، در سال 1832م. / 1248 هـ.ق، به بمبئی رفت و در آنجا تجارتخانه‌ای تأسیس کرد که پس از چندی، به یکی از مهم‌ترین شرکت‌های هند و سراسر آسیا بدل شد. این‌که ساسون‌ها در دوران اقامت چهارساله خود در بوشهر، با چه کسانی از تجار و دولتمردان ایرانی معاشرت داشتند، بر ما پوشیده است. پس از مرگ دیوید ساسون، شرکت او توسط پسر بزرگش آلبرت ساسون (1896 ـ 1818) و با همکاری هفت پسر دیگر او، اداره می‌شد. در این زمان بود که آلبرت ساسون، به‌عنوان مهم‌ترین شخصیت مالی بمبئی، به صنعت روی آورد و یکی از بزرگ‌ترین کارخانه‌های نساجی هندوستان را در این شهر بنا و در دهه 1870، نخستین اسکله غربی هند، به نام «اسکله ساسون»، را ایجاد کرد. این ثروت هنگفت از کجا به وجود آمد؟ همان‌طور که اشاره خواهد شد، در این زمان، حدود بیست سال از انحصار کشت تریاک ایران توسط ساسون‌ها و صدور آن به چین و انگلیس می‌گذشت و بی‌تردید این تجارت سهم بزرگی در انباشت سرمایه ساسون‌ها داشت.
آغاز تریاک‌کاری در ایران


فریدون آدمیت می‌نویسد: «می‌دانیم که کشت خشخاش از قرون پیش در ایران وجود داشت و در عهد صفویان، محلولی از شراب و کوکنار می‌نوشیدند. اما نه خشخاش‌کاری زیاد بود و نه نوشیدن آن محلول متداول نزد مردم. تا نیمه سده گذشته نیز، کشت خشخاش رواجی نداشت و در نوشته‌های مؤلفان خارجی که در این زمان به ایران آمده‌اند، هیچ اشاره‌ای به تریاک کشیدن نیافتیم. حال آن‌که از عادت قلیان کشیدن و کشت تنباکو اغلب سخن گفته‌اند. اما در این سال‌هاست که می‌بینیم به کشت تریاک توجهی شده است. مثلاً در 1267، تریاک‌کاری در اطراف تهران به مرحله آزمایش درآمد که حاصل آن را بسنجند. نتیجه‌ای که می‌گیریم این است که مقدمه بسط تریاک‌کاری در این زمان آغاز شد و باید دانسته شود که پس از 10 سال، یعنی از حدود سال 1277 به بعد است که در آثار مؤلفان اروپایی، به عادت تریاک کشیدن [ایرانیان] اشاره شده است. ظاهراً از سال 1287هـ.ق/1870م تریاک ایران به‌ صورت ماده صادراتی بین‌المللی درآمد و کشاورزان رفته‌رفته، قسمتی از اراضی گندم‌خیز را به کشت خشخاش تخصیص دادند.» آدمیت تریاک‌کاری سال 1267 را ناچیز می‌شمرد و آن را تنها «مقدمه بسط تریاک‌کاری» و «آزمایشی» می‌خواند؛ ولی او، چند صفحه بعد، گفته پیشین را فراموش و روشن می‌کند که ابعاد مسئله، وسیع‌تر از این بوده و در این سال، کشت تریاک نه «آزمایشی» بلکه جنبه «صادراتی» داشته است. آدمیت تنها به ذکر مقصد این تجارت شوم (بمبئی و سپس چین) بسنده می‌کند و دو نکته اساسی را فرو می‌گذارد: نخست این‌که عامل ظهور این پدیده در اقتصاد ایران، شرکت ساسون مستقر در بمبئی بوده و دوم این‌که میرزا حسین‌خان مشیرالدوله (سپهسالار)، دلالی این معامله را به عهده داشته است.
ساسون‌ها و میرزا حسین‌خان سپهسالار
گفتیم که فریدون آدمیت، نقش میرزا حسین‌خان سپهسالار (1298 ـ 1243 ق.) را به‌عنوان آغازگر کشت تریاک در ایران، مسکوت می‌گذارد. اما این مسئله، امر مکتومی نیست و مهدی بامداد، در شرح حال رجال ایران، به  آن اشاره صریح دارد. بامداد می‌نویسد که میرزا حسین‌خان در سال‌های 1266هـ.ق/1849 ـ 1269هـ.ق/1852م. کارپرداز اول (سرکنسول) ایران در بمبئی بود. او در یکی از گزارش‌های خود، منافع زیاد کشت خشخاش در ایران را از نظر صادرات گوشزد کرد و دولت هم، بر اساس این گزارش، کشت خشخاش را گسترش داد و در سال 1267 هـ.ق بنای تریاک‌کاری در اطراف تهران گذاشته شد. می‌دانیم که میرزا حسین‌خان پس از 3 سال مأموریت بمبئی، با ثروت هنگفتی بالغ بر 150 هزار روپیه به ایران بازگشت و در توجیه آن، شهرت یافت که این مبلغ را با همکاری آقاخان محلاتی و در شرط‌بندی مسابقات اسب‌دوانی و خدمتی که انجام داده، دریافت کرده است. در وابستگی آقاخان اول به دستگاه استعماری بریتانیا در هند، تردیدی نیست، ولی آن «خدمتی» که میرزاحسین‌خان مشیرالدوله را در طول مأموریت 3 ‌ساله‌اش در بمبئی، سزاوار دریافت این مبلغ کلان کرد، چه بود؟ آیا این وجه توسط شرکت ساسون و بابت دلالی کشت تریاک در ایران پرداخت نشد؟! مأموریت سه‌ساله سپهسالار در بمبئی، هر چند نقطه عطفی در پیوندهای او با اُلگیارشی یهودی انگلیس و هندوستان است، ولی پایان راه نیست؛ سردنیس رایت نگرش سپهسالار و هم مسلکان او در دربار قاجاریه به استعمار انگلیس را چنین بیان می‌کند:«صدر اعظم جدید ایران(سپهسالار) یکی از سردمداران مکتب «انگلیس خواه»(انگوفیل) محسوب می‌شد و عقیده داشت که دوستی و حمایت انگلیس، برای حفظ استقلال ایران در برابر توسعه‌طلبی‌های روسیه ضروری است.» قضاوت درباره صحت و سقم این ادعای رایت و نویسندگان هم مسلک او، دال بر «وطن‌پرستانه» بودن عملکردهای سپهسالار و مکتب «انگلوفیلی» در میان دولتمردان ایران، چندان دشوار نیست. می‌دانیم که میرزاحسین خان سپهسالار، مشوّق سفرهای ناصرالدین‌شاه به انگلستان محسوب می‌شد و در همین سفرها بود که شاه قاجار، با لُرد روچیلد و برادرانش آشنا شد و در ملاقاتی، بر سبیل مزاح، طرح تأسیس یک دولت یهودی را به روچیلد پیشنهاد کرد. معاشران ناصرالدین‌شاه در سفرهای انگلیس، تنها روچیلدها نبودند. ساسون‌ها نیز به‌عنوان نزدیک‌ترین دوستان ولیعهد انگلیس، در این معرکه جایگاه خاص داشتند:«شاه به اتفاق ولیعهد انگلیس و همسرش و دیگر اعضای خانواده سلطنتی، به تماشاخانه امپیایر رفتند و برنامه سرگرم‌کننده بسیار مجللی را تماشا کردند. تئاتر را اختصاصاً برای این برنامه اجاره کرده بودند و هزینه نمایش را، سرآلبرت ساسون پرداخته بود که پس از اندوختن مال و مکنت فراوان در هندوستان و خاور دور، اینک در انگلیس اقامت گزیده بود و در کنار روچیلدها، از معاشران نزدیک ولیعهد به شمار می‌رفت. ساسون به زبان فارسی نیز صحبت می‌کرد و با علائق تجاری خود در ایران، خوشحال بود که هر چه از دستش برآید برای شاه انجام دهد و از او و همراهانش، در خانه ییلاقی‌اش، نزدیک برایتُن پذیرایی کند.»می‌دانیم که 8 ماه پس از آغاز صدارت سپهسالار (1288 هـ.ق / 1871م. - 1297هـ.ق/ 1880م.) بود که امتیازنامه معروف رویتر یهودی، که در واقع، به معنای فروش سرزمین ایران بود، منعقد شد.  کار در اینجا به پایان نرسید و آن‌گاه که امتیاز رویتر، به دلیل رقابت شرکت‌های اروپایی و روس‌ها و نیز به دلیل بی‌میلی دولت لیبرال گلادستون در ورود به این مخمصه، به شکست انجامید، با نقش مؤثر سپهسالار، این دعوای کهنه، در پوشش طرح «شرکت بین‌المللی راه‌آهن ایران» تجدید و این‌بار، دست لُرد روچیلد اول ـ به‌عنوان شریک اصلی این توطئه ـ نمایان و با وساطت لُرد اندولف چرچیل ـ وزیر وقت هندوستان و پدر سروینستون چرچیل ـ تلاش شد تا پای دولت آلمان، به‌عنوان حامی امتیاز، به این معرکه کشانده شود. مهدیقلی خان هدایت (حاج مخبرالسلطنه) می‌نویسد:«میرزا حسین‌خان سپهسالار، با رُتشیلد [روچیلد] قراردادی بسته بود که سیمنس برلنی به او گفت سرنمی‌گیرد، سنگ بزرگ است و نظر سیمنس به امتیاز، دور و دراز بوده است. از میرزاحسین‌خان بستن آن قرارداد محل تعجب است، اگر سرگرفته بود مملکت به اختیار شرکت می‌رفت.»
ساسون‌ها و «اقتصاد ملّی»
فریدون آدمیت در بیان اندیشه «اقتصاد ملّی» در «عصر سپهسالار» و اقداماتی که توسط او در این زمینه صورت گرفت، نمونه‌ای ذکر می‌کند که به عکس داوری آدمیت، بارزترین مصداق یورش سرمایه غارتگر امپریالیستی ـ آن‌هم از نوع یهودی آن ـ است. در این «تاریخ‌نگاری عینی»، ماجرای شرکت ساسون مسکوت گذاشته  و حادثه چنان تصویر می‌شود که گویی عده‌ای تاجر ایرانی با تشویق یک «روشنگر اندیشه ترقی»، یعنی آقامحمدمهدی ارباب اصفهانی، به تأسیس نخستین شرکت‌های ملی در ایران دست زدند: «آن افکار [افکار «اقتصاد ملی»] رواج گرفتند. از نخستین شرکت‌هایی که در ایران برپا شد، برای صدور تریاک و چین بود. مقرر گردید آقامحمد مهدی ارباب اصفهانی، جمعیتی از کبار تجار، به سِمَت شرکت تشکیل دهد تا ملاحظه لازمه به این متاع در تحت مراقبت آن اجماع قرار گیرد.» محصول کل تریاک ایران در 1293 [1876م.] به میزان 2060 صندوق ثبت شده است و از این مقدار، 1419 صندوق به چین صادر شد و 583 صندوق به انگلستان. در انگلستان، تریاک را «به جهت کشیدن مورفین شیره تریاک می‌خرند.» در پی «رواج افکار اقتصاد ملی» در دوران صدارت سپهسالار، نه تنها کشت تریاک «ترقی» بسیار کرد، بلکه، به تصریح آدمیت، اعتیاد نیز به‌عنوان یک پدیده شایع برای نخستین بار، چنان رواجی یافت که شرح فضیحت آن به سفرنامه‌های خارجیان کشید. به این ترتیب، شالوده «اقتصاد ملی» گذارده شد، ولی به چه بهایی؟ این آن نکته ظریفی است که مسکوت گذاشته شده است. کنسول انگلیس در بوشهر، در گزارش خود شرح می‌دهد که در نخستین سال‌های صدارت سپهسالار تریاک‌کاری چنان توسعه‌ای یافت که به بروز قحطی انجامید:«چند سال قبل، سود حاصل از [تجارت] تریاک، توجه ایرانیان را جلب کرد و تقریباً تمام اراضی موجود و مناسب در یزد، اصفهان و جاهای دیگر، به کشت خشخاش اختصاص یافت و کشت غلات و سایر محصولات پشت ‌گوش انداخته شد. [این مسئله] با خشکسالی و سایر عوامل تلفیق و منجر به قحطی سال 1871 ـ 1872 شد.»
آیا ماهیت این فعالیت تجاری، ملی بود؟
احمد اشرف، در زمره شرکت‌های خارجی که در دوران قاجار در ایران فعالیت داشته‌اند، از شرکت ساسون یاد می‌کند:«شرکت دیوید ساسون که به تجارت خارجی و واردات و صادرات میان بریتانیا و ایران و به‌خصوص صادرات تریاک اشتغال داشت و در شهرهای بوشهر و اصفهان دارای نمایندگان تجارتی بود.» در نوشته های اشراف، دو تن از عوامل ایرانی شرکت ساسون چنین معرفی می‌شوند: «حاجی میرزا محمود کازرونی، بزرگ‌ترین تاجر شیراز، عامل شرکت ساسون بود و حاجی آقامحمد صدر ملک‌التجار اصفهانی، ثروتمندترین و متنفذترین تاجر اصفهان، شریک و عامل شرکت دیوید ساسون بود.» به این ترتیب، نام سرشناس‌ترین دودمان‌های تجاری دوره قاجار، در زمره عوامل بومی شرکت ساسون برشمرده می شود و اما درباره آقامحمد مهدی ارباب اصفهانی که به گفته آدمیت، نخستین گام‌ها را برای تجمع تجار ایرانی و جلب آنان به تجارت تریاک برداشت؛ او پدر محمدحسین فروغی (ذکاءالملک) و جد محمدعلی و ابوالحسن فروغی است. محمدعلی فروغی در شرح زندگی او می‌نویسد:«در جوانی به هندوستان رفت و 15 سال در آن دیار توقف کرد و با انگلیس‌ها یا هندی‌هایی که به معارف جدید آشنا بودند، آمیزش داشت و از معلومات اروپایی و سیاست دنیا آگاه شد و برتری اوضاع مغرب را بر احوال مشرق زمین دریافت و یکی از اولین اشخاص بود که ایرانی‌ها را به این مسائل آشنا کرد.» محمدعلی فروغی، آغاز سفر محمدمهدی ارباب را سه سال پس از تولد پسرش، محمدحسین فروغی ذکر می‌کند. با این حساب، او در حدود سال 1258ق. / 1842م. یعنی ده سال پس از تأسیس شرکت ساسون در بمبئی، در 23 سالگی، عازم هندوستان شد و به احتمال قریب به یقین در بمبئی سکنا گزید و با الیگارشی یهودی و پارسی این شهر محشور شد. از اشتغال او در هندوستان اطلاعی نداریم؛ ولی می‌دانیم زمانی که وی به سال 1273هـ.ق/ 1856 م. به اصفهان بازگشت، در پی تجارت و کاسبی بود. محمدعلی فروغی می‌نویسد:«همین که ارباب از هندوستان مراجعت کرد، کار پدرم از جهت تحصیل به جای این‌که بهتر شود، بدتر شد؛ زیرا از عجایب امور این‌که ارباب با این‌که خود اهل فضل بود، پسر را از تحصیل علم منع کرد و اصرار داشت که به تجارت و کسب معاش مشغول شود.» توضیح آدمیت روشن می‌کند که این «تجارت و کاسبی»، که احتمالاً، بازگشت ارباب به ایران به خاطر آن صورت گرفت، چیزی نبود ‌جز به راه انداختن بساط تریاک کاری در ایران و ترغیب تجار و مالکان در این کار.
ثروت نامشروعی که انباشته شد
در پایان دوران صدارت سپهسالار، تولید محصول تریاک ایران 8 هزار جعبه بود که حدود 7 هزار و 700 جعبه صادر می‌شد. تریاک ایران در هنگ‌کنگ، جعبه‌ای 450 تا 520 دلار به فروش می‌رسید. با این حساب، اگر صادرات تریاک ایران را در دوران 10 ساله صدارت سپهسالار حداقل 7000 جعبه و بهای هر جعبه را 450 دلار حساب کنیم، ارزش تریاک صادراتی ایران، سالیانه 3 میلیون و 150 هزار دلار بوده است. ثمره همین «ترقی» بود که میرزاحسین‌خان سپهسالار، نوه یک پیشه‌ور بی‌چیز را، در پایان صدارتش، در زمره یکی از متمولان تراز اول کشور قرار داد.
منبع:پایگاه موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی