زیر پوست یک کودتای نافرجام

 آخرین کودتای نظامی در غرب آسیا که به طور رسمی اعلام و خنثی شد به سال 2016 و کودتای نافرجام ترکیه باز می گردد. در این کودتا مخالفان اردوغان برای سرکوب دولت مستقر با استفاده از واحدهای نظامی و نیروی هوایی اختیارات را برای چند ساعت به دست آوردند اما استفاده از شبکه های اجتماعی توسط اردوغان و پخش زنده چند شبکه ماهواره ای موجب نجات ترکیه از یک کودتای نظامی شد. پس از آن اردوغان مخالفان خود را متهم به حمایت از کودتاچیان کرد و موجی از دستگیری ها را تا امروز شاهد هستیم. اما روز یک شنبه با انتشار خنثی سازی توطئه  کودتاچیان در اردن ظرف مدت چند ساعت شاهد دستگیری های پیاپی در امان پایتخت اردن بودیم. دولت اردن کودتاچیان را به امارات و عربستان سعودی منتسب کرد و بعید نیست این اظهار نظر واقعیت داشته باشد. امارات در چند سال گذشته نقش مهمی در چند کودتای نظامی و اقدام امنیتی داشته است. آبان 98 بود که رسانه های قطری به نقل از منابع رسمی عراقی مدعی شدند واحد ضد اطلاعات ارتش عراق در یک عملیات مهم، تیمی از عناصر اماراتی را که قصد داشتند یک گروه مسلح را در ارتش عراق برای تصاحب بغداد تشکیل دهند، شناسایی و خنثی کرد. پیش از این نیز خبری از دخالت امارات برای سرنگونی حاکم پیشین عمان و احتمال کودتا در این کشور منتشر شد. دخالت امارات در سوریه، حمایت از شبه نظامیان در لیبی، استقرار نیروی نظامی در یمن برای جنگ با ارتش یمن و مشابه آن چند سالی است ساختار سیاسی امارات را متحول ساخته است. هنوز ساعتی از انتشار  خبر کودتا نگذشته بود که یدیعوت آحارونوت نوشت: دولت سعودی و یک کشور حاشیه خلیج فارس پشت این کودتا قرار دارد. حوادث اردن حائز سه نکته بسیار مهم است: 1- جایگزینی امارات به جای سعودی ها: در دولت اوباما دکترین نیکسون و بازسازی ژاندارم منطقه ای توسط پنتاگون با همکاری عربستان سعودی تا حدودی اجرایی شد. در این طرح ریاض جایگزین حکومت پهلوی و قرار بر این شد تا ریاض امور ژاندارمی منطقه را با هماهنگی پنتاگون برعهده بگیرد. پشتیبانی لجستیکی، حمایت حقوقی و اجازه جنگ و خرید تسلیحات نیز داده شد و ظرف مدت کوتاهی سعودی ها به سلاح های مهم و سامانه های هوایی و ضد هوایی مختلفی مجهز شدند. حمله به یمن، حمایت از تروریست های القاعده و واگذاری پرونده اتاق عملیاتی امان و حلب به سازمان اطلاعات عربستان در همین راستاست. شکست بن سلمان در جنگ یمن موجب شد تا این طرح دچار چالش های فراوانی شود. هرچند ساختار سیاسی آمریکا در زمان ترامپ اجرایی شدن دکترین نیکسون را تسریع بخشید اما آمادگی عربستان برای پذیرش صد درصدی ژاندارمی منطقه با چالش های مهمی مواجه شد. در دولت جدید بایدن جایگزینی ریاض در دستور کار قرار گرفته و گویا ریاض جای خود را به ابوظبی داده است؛ ساختار سیاسی که از یک سو چالش های افراطیون وهابی را ندارد و از سوی دیگر می تواند به طور مستقیم به منافع اقتصادی آمریکا گره بخورد. 2- کنسرسیوم سازمان های جاسوسی در امارات: از چند سال قبل امارات به مرکز هماهنگی و تبادل کارشناسان اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی سرویس های مختلف از جمله موساد، ام ای 6، سیا، DGSE فرانسه،BND آلمان و نهادهای مشابه تبدیل شد. تشکیل کنسرسیومی که امارات را به بهشت سازمان های اطلاعاتی تبدیل کرد و برای حذف، ترور و ربایش مخالفان به بهترین مکان تبدیل شد. با آغاز همکاری رسمی رژیم صهیونیستی با امارات و اعلام  مدیریت پرونده سازش توسط رئیس موساد، گمانه زنی ها درباره نقش امارات در اقدامات خرابکارانه افزایش یافت. خبر تلاش برای کودتا در عراق این موضوع را تایید کرد و حوادث اردن نشان داد امارات برای پرونده های منطقه ای نقشه های مهمی دارد. این نمایندگی و پذیرش مسئولیت هزینه های سیاسی و امنیتی احتمالی سرویس های اطلاعاتی مختلف را کاهش و به ابوظبی به عنوان نماینده کنسرسیوم های اطلاعاتی هویت جدید خواهد داد. 3- احتمال ثالث: احتمال دیگر نیز در این حادثه وجود دارد. شاه اردن چند روز قبل برای کسب مشروعیت سیاسی و مقبولیت عمومی پس از حادثه در یکی از بیمارستان های اردن با لباس نظامی حاضر شد و مسئولان مربوط را توبیخ کرد. حضور او جنجال زیادی در شبکه های اجتماعی برپا کرد. بسیاری از منتقدان با اشاره به فساد اقتصادی و خوش گذرانی خانواده سلطنتی این اقدام را فرافکنی و فرار رو به جلوی عبدا... دوم معرفی کردند. کارشناسان منتقد دولت اردن معتقدند، حادثه از آن چه مقامات رسمی مطرح می کنند ابعاد کوچک تری دارد و عبدا... دوم تنها برای حذف رقبا و تزریق آرامش نسبی به جامعه و سرکوب مخالفان، یک اعتراض داخلی را به چالش امنیت ملی تبدیل کرد تا با استفاده از سیاست تجربه شده در ترکیه، سرنوشت خود را برای چند سال آینده ترسیم کند. عبدا... دوم از سوی شهروندان اردنی تحت فشار بسیار زیاد است. فراموش نشود اردن منابع نفتی چندانی ندارد و نیازمند مشارکت های خارجی است. این مشارکت ها نیز عمدتا صرف تفریحات خاندان سلطنتی و خرید تسلیحات غیر کارآمد می شود. اعتراضات 2019 و 2020 امان هم موید این ادعاست.باید منتظر ماند و دید که این وقایع تا چه اندازه می تواند ساختار سیاسی اردن را تغییر دهد و سیاست منطقه ای اردن پس از این حادثه دستخوش چه تغییراتی خواهد شد. البته فراموش نشود که پادشاه اردن متولی بخش قابل توجهی از کرانه رود باختری است و نزدیک بودن انتخابات فلسطین نیز هزینه سنگینی به امان وارد ساخته است. درگیر سازی کشور به موضوع کودتا می تواند فشارهای مختلف را از دوش عبدا... دوم بردارد و کمکی به تل آویو برای حل پرونده انتخابات فلسطینی ها باشد.