‌تقواي سياسي

‌تقواي سياسي مهرداد پشنگ‌پور- ‌کارشناس حقوق بین‌الملل ‌تقوای سیاسی؛ این عبارت از شارل مونتسكیو در كتاب روح‌القوانین در عصر روشنگری(قرن هجدهم) است. منظور او كه مبتكر یكی از مهم‌ترین و برجسته‌ترین اصول حكمرانی (تفكیك قوا) است، تقوای مذهبی و دینی نیست او تقوای سیاسی را «حب وطن و حب مساوات می‌داند». مونتسکیو در ادامه به «شرافت» ورود و منظورش را از شرافت این‌گونه بیان می‌كند؛ «شرافت در نظام سیاسی حكومت مشروطه آبرومندی شخصی و انفرادی افراد به این معنا كه نزد افراد دیگر دارای آبرو هستند نیست، به این اعتبار كه یك فرد برخوردار از اعتبار مادی یا معنوی و حیثیتی نزد دیگران باشد بلكه منظور شرافت عمومی و ملی مورد نظر است.چنین شرافتی در واقع همان تقوا در جمهوریت هست». جناب مونتسكیو همچنین مقصود خود از شخص نیكوكار و «نیكوكاری» در یك نظام سیاسی را فرد دارای سجایای اخلاقی نمی‌داند‌ بلكه او باور دارد نیكوكاری سیاسی با نیكوكاری اخلاقی و مذهبی متفاوت است. نیكوكاری سیاسی به باور وی همان تقوای سیاسی است.
این‌گونه می‌توان مبنای بسیاری از نزاع و جاروجنجال‌های سیاسی را در عرصه داخلی كشورها و نیز قلمرو بین‌الملل مشخص كرد و به ریشه آن پی برد. فقدان تقوای سیاسی كه موجب می‌شود جریان حاكم یا عامل سیاست‌مدار منافع كشور را مورد ملاحظه و مداقه كافی قرار ندهد و از این‌رو به دلیل عدم پایبندی خود به شرافت سیاسی عامل نیكوكاری برای مردم و كشورش نباشد؛ به بیان ساده نبودن احساس وطن‌پرستی! در جامعه‌هایی مانند ایران و نظام سیاسی حاكم كه تابع اصول شرع انور اسلام هستند، این مفاهیم ارزش و برجستگی بیشتری پیدا می‌كند؛ زیرا تعهد از جمله وجوه ارزشمند در پذیرش مسئولیت‌هاست. تعهد از نگاه شرع و آیین و تقوای سیاسی و شرافت از دیدگاه یك دانشمند جلوه و نمای بیرونی دارد و صرفا یك تئوری و دكترین واجد مبانی نظری نیست. این ویژگی به شرط رعایت و التزام عملی دولتمردان و عاملان رتق‌و‌فتق امور مردم در پهنه ملی و بین‌المللی صلاح و مصلحت مردم را فراهم می‌آورد. مصداق بارز این تحلیل را می‌توان در رابطه بین ایالات متحده آمریكا و جمهوری اسلامی ایران حداقل در محدوده موضوع هسته‌ای به‌خوبی ملاحظه كرد.
تقوای سیاسی حاكمان ایالات متحده آمریكا
مسئله‌ای كه تقریبا برای عموم اهل دنیا حداقل بعد از دوران ریاست‌جمهوری آقای دونالد ترامپ هویدا شد، این است كه به سختی می‌توان تقوای سیاسی را در حاكمان این كشور دست‌کم در ارتباط یا تعامل با مردم، ملل و سایر دولت‌ها فهمید. درست است كه تقوای سیاسی مبتنی بر وطن‌دوستی است اما پس از گذشت چند قرن و پیدایش اندیشه جهان‌وطنی و دهكده جهانی كه تأسیس اتحادیه‌هایی مانند اتحادیه اروپا جلوه‌های عملی بسیاری در جهان كنونی به آن داده‌، نمی‌توان‌ و نمی‌شود‌ تقوای سیاسی را فقط در حدود مسائل ملی و حب وطن خلاصه كرد؛ هرچند‌ این وجه غالب باشد. جهان، امروز برتری منافع بین‌المللی بر ملی را پذیرفته است؛ اگر‌چه در موقع اجرا بی‌قیدوشرط به آن پایبند نیست ولی در نظر و عقیده، این موضوع ارجحیت دارد. همان‌طور كه قواعد حقوق بین‌الملل بر حقوق داخلی اشراف دارد و دولت‌ها باید تقنین و سایر امور خود را با اصول حقوق بین‌الملل منطبق کنند. بنا‌براین لشکر‌كشی‌های گاه‌و‌بیگاه كه نه مستمر و همواره به این سو‌ و آن سوی دنیا، دخالت در امور داخلی كشورها، بلوكه‌كردن اموال مردم و دولت‌ها، به كارگیری تحریم و راه‌اندازی جنگ‌های اقتصادی، خروج یک‌جانبه از معاهدات بین‌المللی و ترك تعهد در یك توافق بین‌المللی و مشروط‌كردن قطع تخلف به ایفای تعهد عضو متعهد، همگی نشانه‌ای عالی از فقدان شرافت و تقوای سیاسی است.
تقوای سیاسی و جمهوری اسلامی ایران
سیاست و اساس حكمرانی در جمهوری اسلامی ایران همان‌گونه كه در مقدمه قانون اساسی و اصول آن مندرج شده، مبتنی بر ایمان به خدای یكتا و وحی الهی(اصل دوم) و شیوه حكومت‌ اسلامی است كه در تمام شئون حاكمیت تجلی و حضور باید داشته باشد. به‌این‌ترتیب تقوای سیاسی، شرافت و نیكوكاری در چنین سیستم سیاسی‌ای واجد ویژگی‌های خاص اسلامی و دینی هم هست. وطن‌دوستی به‌عنوان مظهر تقوای سیاسی از منظر اسلام امری مبتنی بر سرشت و از جمله طبیعت انسان است. آیه‌های هشت و 9 سوره ممتحنه نیز بیرون رانده‌شدن از وطن را یك ضد ارزش می‌داند و بنابراین وطن ذاتا در نظام اسلامی یك ارزش محسوب می‌شود. مجادلات سیاسی، دعاوی حزبی، ایراد اتهام به افراد برای مقاصد سیاسی خاص كه با اتكا و رجوع و مقایسه با مبانی صحیح و اصول ناصح و قواعد و اصول اخلاقی، فاقد هرگونه مبنای درست، صحیح و موجه هستند، دلیل غیر‌قابل‌انكاری‌ بر این نکته هستند كه متأسفانه جریاناتی كه فاقد تقوای سیاسی لازم‌اند، منافع مردم را قربانی مطامع و اهداف خود كرده و می‌كنند. تقوای سیاسی وقتی با اصول مندرج در قانون اساسی آمیخته شود، می‌توان در محملی عاری از بغض و گعده‌ای فارغ از نفرت و مناظره‌ای سازنده و مباحثه‌ای روشنگر، استدلال كرد و فهمید كه عزت در سیاست خارجی، حكمت در حكمرانی و مصلحت ملك و ملت چگونه و در چیست.