طرحی بدون چشم‌انداز

طرحی بدون چشم‌انداز طیبه سیاوشی‌شاه‌عنایتی- نماینده سابق مجلس در حالی طرح جوانی جمعیت و حمایت از خانواده در مجلس شورای اسلامی تصویب شد که چند روزی بیشتر به پایان سال 1399 باقی نمانده بود. این طرح با یک مقدمه توجیهی و 52 ماده قانونی هم‌اکنون در دسترس قرار گرفته و البته هنوز به‌عنوان قانون به تأیید شورای نگهبان نرسیده است. اگر بخواهیم کلیات طرح را ارزیابی کنیم، خواهیم دریافت که با عبارت‌پردازی‌های کلی و البته نه‌چندان کافی نگاشته‌ شده که حتی در توجیه طرح قابل قبول به نظر نمی‌رسد؛ برای مثال، اینکه 40 درصد از مردم ایران تمایلی به داشتن حداقل چهار فرزند دارند در کدام پژوهش میدانی عنوان شده و بر چه داده‌های پژوهشی استوار است؟ همان‌طورکه تا 20 سال آینده ایران جزء پیرترین کشورهای جهان خواهد بود و این ادعا به‌شدت محل تردید است. البته همان‌طورکه در مقدمه طرح آمده است، دلایل اقتصادی قابل توجه در دهه‌های پی‌درپی بر کاهش جمعیت اثر مستقیم گذاشته است. رکود تورمی، عدم اتخاذ سیاست‌های مناسب در حوزه فقرزدایی، عدم تدوین اسنادی مرتبط با فقر، بالارفتن نرخ حاشیه‌نشینی، افزایش بزهکاری و پایین‌آمدن سن بزهکاری در اطفال و نوجوانان، بررسی شاخص فلاکت و تعداد کودکان و نوجوانان بازمانده از تحصیل، مصرف‌گرایی، تغییرات اجتماعی در سطح جهانی و ملی... .
 میل به زندگی‌کردن فرزندان در فضای اجتماعی و فرهنگی آزاد و پویا، میل به تجرد، افزایش سن ازدواج، تغییر در روابط اجتماعی بین غیرهم‌جنس‌ها، بحران مسکن و سرپناه و نبود فضای مناسب برای پرورش و رشد فرزندان به ما می‌گوید که شاید بایستی طرح جوانی جمعیت و حمایت از خانواده که فی‌نفسه ارزشمند است و جای تأمل دارد، چند گام به عقب بگذارد و غفلت‌های پیشینی این امر را مورد مداقه قرار دهد و اصطلاحا معلول‌درمانی نکنیم. در علم سناریونویسی، نوشتن چشم‌انداز علاوه‌بر چرایی و چگونگی باید ترسیم آینده را در بر داشته باشد. این طرح که گویا قرار است پس از تصویب به مدت هفت سال اجرا شود، فاقد چشم‌انداز روشن است. این طرح با تکالیفی که بر نهادهای دولتی متعددی بار کرده است، به‌لحاظ ترسیم چشم‌انداز در بودجه‌نویسی در حوزه جمعیت و شکل و سبک زندگی و همچنین درآمدهای دولت در جریان فشار حداکثری و تحریم‌های ظالمانه و با نگاه بعضا استثنانگری به نهاد خانواده‌های ایرانی نوشته شده است. مضافا که این طرح موارد قابل توجهی به‌لحاظ ترسیم شرایط نسبت به زنان و خانواده دارد، اما آماری از چشم‌انداز این طرح به چشم نمی‌خورد؛ برای مثال نمی‌توان فهمید که در هفت سال آینده اجرای این قانون، بالقوه چند درصد از جمیعت کشور را به تفکیک شهری و روستایی افزایش خواهد داد و چه خانواده‌هایی و با چه مختصاتی فرزندان بیشتری خواهند داشت. آیا این طرح در چشم‌انداز خود بحث مهم حاشیه‌نشینی و مهاجرت روستاییان به شهرها، کمبود منابع طبیعی، کمبود آب آشامیدنی سالم، کودکان بازمانده از تحصیل، آموزش‌و‌پروش اجباری و رایگان تا سرحد پایان تحصیلات متوسطه، کمبود منابع خاک و نهایتا آینده‌پژوهشی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی‌ای را در بردارد؟ آنچه مشخص است این است که این موضوع در توجیهات مقدماتی طرح مذکور، مورد توجه قرار نگرفته است.