روز معلم و ده‌ها پند و گلایه ناشنیده!

محمد زاهدی‌اصل استاد مددکاری اجتماعی در شرایطی امروز (12 اردیبهشت) مناسبت روز معلم گرامی داشته می‌شود که کشورمان گرفتار بحران‌های مختلفی است و استرس‌های ناشی از ویروس کرونا و تامین معیشت حداقلی ناشی از تورم لجام گسیخته‌، به آسیب‌پذیری بخش اعظم جمعیت کشورمان افزوده است. وضعیتی که ریشه اصلی آن در مدیریت‌های ناکارآمد‌، عدم پایبندی به عقلانیت و یافته‌های علمی توأم با بهره‌گیری بدون جناح‌ بندی‌های سیاسی از نخبگان و دانشگاهیان است‌، در حالی که قرار بود بر اساس سند چشم‌انداز ۲۰ ساله کشور‌، توسعه مبتنی بر دانایی در تمامی عرصه‌های اقتصادی‌، اجتماعی‌، فرهنگی و سیاسی تحقق پیدا کرده و کشورمان را در ردیف اول منطقه قرار دهد‌. کشورهای توسعه یافته‌، بیشترین توجه و سرمایه‌گذاری را به عرصه‌های تعلیم و تربیت اختصاص می‌دهند و نتیجه آن را نیز در توسعه هرچه بیشتر کشورشان تجربه می‌کنند. اما در کشور ما غالبا محروم از این ظرفیت و پتانسیل، نتیجه این بی‌توجهی‌ها وضعیتی است که در هر دو عرصه سلامت و معیشت شاهدیم. گسترش کمی آموزش عالی با انبوهی از واحدهای دانشگاهی با عناوین مختلف (که با کل اروپا برابری می‌کند) و خلق رشته‌های نوظهور بدون توجه به نیازهای واقعی جامعه و در اولویت قرار دادن معیارهای کمی در ارتقای علمی همراه با داستان غم‌انگیز سرقت علمی، مقاله و پایان‌نامه فروشی‌، سیستم آموزش عالی را دچار بحران کرده است که برخلاف بحران‌های عینی و ملموس‌، آثار آن در بستر زمان خودنمایی خواهد کرد. سوال مهمی که مطرح می‌شود این است که جایگاه دانشگاه و دانشگاهیان در عرصه‌های مختلف به خصوص در بحران‌های اقتصادی‌، اجتماعی و سیاسی کجاست‌ و نقش آنها چیست‌؟ آن‌هم در شرایطی که عملا به هشدارها‌، نظرها و نقدهای دلسوزانه اندیشمندان و نخبگان کشور عنایت لازم مبذول نمی‌شود، ضمن اینکه بخش قابل توجهی از دانشگاهیان‌، هجرت از وطن را به دلیل فشارهای مختلف‌، بر ماندن ترجیح داده که غالبا دلایل آن فراتر از معیشت و اقتصاد است. شأن نخبگان و اندیشمندان در مرجعیت آنها‌، به افکار عمومی در جامعه خلاصه نمی‌شود، بلکه اهمیت دادن مسئولان ارشد نظام به یافته‌های علمی و نظرات کارشناسانه آنها‌، نشانه توجه عملی به جایگاه دانشگاهیان خواهد بود. اگر به‌درستی از اندیشمندان دانشگاهی استفاده و به هشدارها و نظرات دلسوزانه آنها توجه می‌شد بسیاری از مشکلات مذکور قابل پیشگیری و کنترل بود . باید با صمیمیت، دست نخبگانی را که به‌رغم همه فشارها و محدودیت‌ها‌، در کشورشان ماندند و غصه‌های ناکارآمدی‌های حاصل از عدم دانایی بخشی از مدیران را به جان خریدند‌، بوسید. به خصوص در تداوم فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی در دوره سخت کرونایی که فشار مضاعف را بر آنها تحمیل کرده است که شاهد دیگری بر ایثار و مسئولیت پذیری این قشر فرهیخته است. امیدوارم و آرزومندم که: با درایت، تدبیر و رعایت کامل معیارهای علمی‌، ضمن جلوگیری از گسترش بی‌ضابطه آموزش عالی‌، مراکز و واحدهای آموزشی فاقد شرایط جمع‌آوری شوند و با عمل به شعار ارتقای کیفیت آموزش عالی، به ویژه با بازنگری در آئین نامه ارتقا با مشارکت نخبگان و استادان پیشکسوت و حذف ماده و بندهای غیر مرتبط با آموزش و تحقیقات‌، از  جایگاه دانشگاه و شأن اعضای هیات علمی، محافظت شود. همچنین ضرورت دارد که برای انسجام و یکپارچگی مجدد آموزش عالی کشور و اصلاح خطای استراتژیک دو شقه کردن دانشگاه‌ها به پزشکی و غیرپزشکی (اواخر دهه ۱۳۶۰ که درجهان بی نظیر است) که بسترساز بسیاری از دوگانگی‌ها‌، ضوابط و مقررات متفاوت و بعضا متناقض بوده است، عزمی در قانونگذاران و مدیران ارشد حوزه آموزش عالی به وجود آید. نکته آخر در عملیاتی کردن هرچه سریع‌تر قانون همسان‌سازی توسط وزارت عتف و هیات‌های امنا و رفع تبعیض چندین ساله بین استادان آموزش پزشکی و غیر پزشکی‌، بدون ایجاد محدودیت آن‌هم باتدوین آیین‌نامه‌های غیر اصولی و مغایر با ارتقای علمی و کاهش استرس‌های ناشی از تاخیر در اجرای قانون مذکور در میان همکاران.