توهم تدبير!

قضاوت در خصوص عملكرد فدراسيون فوتبال به عهده مردم و رسانه‌هاست. با وجود اين رئيس جديد فدراسيون گويي اين وظيفه را خود به عهده گرفته كه تأكيد دارد عملكرد ما در طول 70 روز اخير ستودني و مدبرانه بوده است!
همين جمله كوتاه كافیست تا ثابت كند رفت و آمدهاي واپسين روزهاي اسفند 99 كوچك‌ترين تغييري در روند و ديدگاه فدراسيون فوتبال ايجاد نكرده است.
جملاتي كه عزيزي‌خادم در توصيف عملكرد خود در فدراسيون فوتبال و روند حركتي اين مجموعه از اواخر اسفند 99 تا به امروز به كار مي‌برد، كاملاً آشناست. استفاده از این کلمات را براي اولين بار پيشتر نیز از ديگر رؤساي اين فدراسيون شنيده بوديم. همچنين تأكيد بر اين مهم كه تاريخ قضاوت مي‌كند، تاريخي كه پيشتر كفاشيان و تاج هم افكار عمومي و منتقدان خود را بدان حواله داده بودند و فوتبال ايران امروز آن را زندگي مي‌كند، با تاوان سنگيني كه بجا مانده از مديريت پرايراد قبلي‌هاست كه حالا راهش با افراد تازه‌وارد نيز پي گرفته شده است.
از عملكرد مدبرانه رئيسي كه يكي از شعارهاي انتخاباتي‌اش تدوين برنامه استراتژيك و بازاريابي مدون بود با مبلغي در حدود 10 ميليون يورو، مي‌توان به از دست رفتن ساختمان فدراسيون فوتبال، كميته فوتسال و همچنين سه‌دانگ ساختمان باشگاه پرسپوليس اشاره كرد. اين اما تنها مردودي كارنامه 70 روزه عزيزي‌خادم كه به آن مي‌نازد و تصميمات اتخاد شده آن را مدبرانه مي‌خواند، نيست. مديري كه پيش‌بيني درآمدزايي 300 ميلياردي كرده بود، اما خيلي زود دست نياز به سمت وزارت و كميته ملي المپيك دراز كرد براي پيشبرد تيم ملي براي حضور در مسير كسب سهميه جام جهاني.


عجيب و دور از ذهن نيست كه امروز عزيزي‌خادم تصميمات خود را يك به يك مدبرانه بخواند. اتفاقاً پيشتر از او تاج هم در خصوص تصميماتش چنين نطقي ايراد کرده بود، اما تاريخ ثابت كرد تصميماتي كه گرفته بود چطور كمر فوتبال ايران را شكست و حالا نوبت رئيس بعدي است كه به جاي سپردن قضاوت عملكردش به ديگران، خود به ستايش آنها بپردازد، آن هم در حالي كه از همان نخستين روزهاي حضورش بر مسند قدرت فدراسيون فوتبال تصميماتي كه اتخاذ كرده بود با انتقادات فراوانی مواجه شد. از انتخاب معاونين خود گرفته تا دست گذاشتن روي گزينه‌اي براي سرپرستي تيم ملي فوتبال كه كمتر كسي در فوتبال شناختي روي او داشت تا از دست دادن ساختمان فدراسيون، كميته فوتسال و باشگاه پرسپوليس. تصميماتي كه انتقادهاي بسياري را به دنبال داشت و شايد به همين دليل هم عزيزي‌خادم با وجود اينكه همواره تأكيد داشت آگاهانه و با افتخار قبول مسئوليت كرده و پاسخگو نيز خواهد بود گاهاً با اشاره به مشكلات فدراسيون كه بر كسي هم پوشيده نبود (حتي كانديداهايي كه براي به دست آوردن رياست فدراسوين تلاش مي‌كردند) سختي‌هاي مديريت فدراسيون فوتبال را برمي‌شمرد.
70 روز فرصت خوبي براي عزيزي‌خادم بود كه تأكيد داشت مشكلات فدراسيون را نه يك شبه، بلكه قدم به قدم حل و فصل مي‌كند و نگاه و اعتقادش توسعه است. اما او در امتحان‌هاي پيش‌رو تا به اينجاي كار برخلاف آنچه خودش ادعا مي‌كند مردود شده است و با وجود اینکه در خصوص زمانبر بودن توسعه حق كاملاً با رئيس تازه‌وارد است، اما آنچه مسلم است اینکه او در اين مدت نتوانسته با تصميم‌گيري‌هاي خود در مسير توسعه قدم بردارد يا اعتماد اذهان عمومي را براي ايجاد تغيير جلب كند و در مقابل اقداماتش انتقادهاي بسياري را به دنبال داشته است، اما تأكيد بر اين مسئله كه تصميمات فدراسيون در 70 روز اخير مدبرانه و ستودني بوده، مي‌تواند نشان از اين مهم داشته باشد كه عزيزي‌خادم گوش شنوايي براي شنيدن انتقادات وارده ندارد! شايد هم اين تصور براي رئيس فدراسيون ايجاد شده كه ديدار با برخي سردبيران ورزشي و دادن هديه ميليوني به آنها قدم خوبي براي بستن دهان منتقدان بوده تا برابر مدبرانه و ستودني خواندن تصميماتش در اين مدت سكوت اختيار كنند.
اما آنچه طي دو ماه اخير فدراسيون از سر گذرانده به خوبي ثابت مي‌كند كه آيا روند حركتي فدراسيون مدبرانه و ستودني بوده يا كمافي‌السابق پرايراد كه اگر تدبير اين باشد فوتبال ايران سال‌هاست كه كمرش زير بار اين تدبير ستودني خم شده و شكسته است.