روزنامه آفتاب یزد
1400/03/19
رئیس جمهور یا رفیق جمهور
آفتاب یزد – یوسف خاکیان: چند روز دیگر سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری آغاز میشود و کاندیداها منتظر میمانند تا مشخص شود مردم برنامههای کدامشان را بیشتر از بقیه پذیرفته و آنها را قابل اجرا دانستهاند تا پس از رایگیری و انتخاب فرد اصلح به عنوان رئیس جمهور دولت سیزدهم، فرد منتخب با معرفی اعضای کابینه خود به مجلس و گرفتن رای اعتماد از آنها، کار خود را به عنوان دولت جدید آغاز کند. این اتفاق تاکنون چندین و چند بار رخ داده و هر چهار سال یا هر هشت سال یکبار یک فرد سیاستمدار با رای مردم بر روی صندلی ریاست جمهوری تکیه زده و سرنوشت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میلیونها انسان را به دست گرفته است. جدا از سرنوشت افراد، این فرد سیاستمدار سرنوشت خاک این سرزمین را در مجامع بینالمللی نیزعهده دار میشود و این یعنی در طول 4 سال یا 8 سال ریاست جمهوری، فردی که مردم او را برای رتق و فتق امور زندگی و سرزمینی خود برگزیدهاند باید بسیار بکوشد تا شرایط از آنچه مردم در حال گذراندن آن هستند بهتر شود، اگرنه چه نیازی به انتخابات ریاست جمهوری است و چه نیازی به انتخاب فرد اصلح به عنوان رئیس دولت جدید؟ اگر قرار باشد یک فرد که خود را سیاستمدار میداند و در دورهای از انتخابات ریاست جمهوری با سر دادن شعارهای زیبا و مردم پسند در راس کار قرار بگیرد و در مدتی که این پست مهم را اشغال کرده مدام لبخند بزند و مدام بگوید «من نمیدانم»، «من نمیدانستم»، «من هم تازه فهمیدم»، «من بلد نیستم»، «اگر شما بهتر انجام میدهید بفرمایید»، «ثم ماذا؟» و... که واقعا چه نیازی به انتخابات رئیس جمهوری است و چه نیازی به انتخاب رئیس دولت؟ مردم رئیس دولت برمی گزینند تا شرایطی که در حال حاضر در آن قرار دارند چهار سال بعد بهتر شود، زندگی شان از کیفیت بهتری برخوردار شود، وضعیت مالی و اقتصادی شان در شرایط بهتری قرار بگیرد، اوضاع سرزمینشان در مجامع بینالمللی بهتر شود، وضعیت صادرات و واردات کالاهای اساسی و مهم در کشورشان بهبود یابد، فقر و بیکاری و بیپولی و بیماری و همه چیزهایی که ابتدای واژه هایشان با حروف «بی» آغاز میشود از حال و روز مساعدتری برخوردار شود تا اینگونه آنها بدانند رایی که چهار سال یا 8 سال پیش در صندوقها انداختهاند باعث شده تا امروز اوضاع زندگی شان بهبود یابد. اگر چنین اتفاقی بیفتد مردم به تصمیمی که در فلان تاریخ برای برگزیدن فرد اصلح به عنوان رئیس دولت جدید گرفته اند، افتخار خواهند کرد و به قول معروف «از کرده خویش پشیمان نخواهند بود».
حال بیایید بررسی کنیم تا دریابیم اساسا در طول این سالهای متمادی که مردم تجربه رفتن به پای صندوقهای رای برای انتخاب رئیس جمهور خود را داشتهاند پس از گذشت چهار یا هشت سال به رای خود افتخار کردهاند یا از انتخاب خویش پشیمان شده اند. به گذشته که نگاه میکنیم با دورههای متفاوتی از انتخابات مواجه میشویم که افرادی آمده اند، کاندیدا شده اند، رای آوردهاند و رئیس جمهور هم شدهاند اما پس از پایان دوره کاری شان نه تنها هیچ تغییری در شرایط زیستی مردم و بینالمللی خاک سرزمین ایران حاصل نشده، بلکه اوضاع بدتر هم شده است. برای اثبات این ادعا دو استدلال ارائه میکنیم.
اول نقدهایی که در طول چهارسال ریاست جمهوری یک رئیس جمهور از سوی مردم به او وارد میشود و دوم انتقادهایی که کاندیداهای جدید به وضعیتی که در طول چهارسال کار یک دولت ایجاد شده، مطرح میکنند. همین برنامههای صداوسیما موید همه چیز است. خوب که نگاه کنید سریالها و برنامههایی که از شبکههای رسانه ملی پخش میشوند گاه و بیگاه در دیالوگ هایشان انتقادهای خود را با زبان طنز به عملکرد دولت بیان میکنند، جدا از این، مردمی که در سطح شهر تردد میکنند هم بخشی از منتقدان سرسخت عملکرد دولتی هستند که هشت سال سرنوشت خودشان را به دستش سپردند. صحبتهایی که کاندیداهای محترم در مناظرههای تلویزیونی چه در گذشته و چه در زمان حال نسبت به عملکرد دولت بیان میکنند که دیگر هیچ. مشخص است وقتی یک کاندیدا مقابل دوربین تلویزیون از وضعیت نابسامان بورس سخن میگوید، از تورم و گرانی حرف میزند، از کوچک شدن سفره مردم گلایه میکند و هزار حرف و حدیث دیگر، یعنی دولتی که مردم آن را برای بهبود شرایط زندگی خود برگزیدهاند تا کنون موفق عمل نکرده و عجبا که این موفق عمل نکردن در میان مسئولان دولتی این سرزمین مسبوق به سابقه هم بوده است، یعنی چهار سال پیش و هشت سال پیش و دوازده سال پیش و شانزده سال پیش و بیست سال پیش و... هم کاندایداهای جدید آمدند و به عملکردی که دولتها در پیش گرفته بودند انتقاد نموده و بیان کردند که اگر من جای رئیس دولت بودم چنین میکردم و چنان. جالب اینکه از میان کاندیداهایی که این انتقادها را به دولتهای قبلی وارد میدانستند بالاخره یکی انتخاب شده و چهار سال یا هشت سال بعد مردم میدیدند شرایطشان بهتر نشد که هیچ، حتی بدتر هم شد. در پایان کار دولتِ کاندیدایی که آنهمه شعار تبلیغاتی میداد تا رای بیاورد هم کاندیدای جدید آمد و بیان کرد که من «ال» میکنم و «بل».
حال شما مردم خودتان را جای خودتان بگذارید و قضاوت کنید. وقتی میبینید که هر کاندیدایی که هزاران وعیده و وعید داده که اگر رئیس جمهور شوم کاری میکنم کارستان و بهترین وضعیت را برای مردم فراهم میکنم، پس از آنکه در راس کار قرار میگیرد به همان شیوه رئیس جمهور قبلی و شاید حتی بدتر از آن، زمام امور را به دست میگیرد و هنوز روی صندلی ریاست جمهوری نشسته قیمت گوشت و برنج و مرغ و سبزی و میوه و بنزین و کرایه اتوبوس و کرایه تاکسی و قیمت خانه و ماشین و یخچال و تلویزیون و ضبط و ماشین لباسشویی و فرش و.... ناگهان به طرز وحشتآوری افزایش مییابد چه میکنید؟ شما میخواهید در سرنوشت خودتان و سرزمینتان نقش داشته باشید اما هر کسی را که انتخاب میکنید چهار سال بعدش با خودتان میگویید: «ای کاش چهار سال پیش بود و من فرد دیگری را به عنوان رئیس جمهور منتخب خودم برمی گزیدم»، جالب اینجاست که بقیه مردم هم همین را میگویند و جالبتر اینجاست که چهار سال پیشترش هم همین را میگفتند و عجبا که قرار است چهار سال بعد هم همین را بگویند. وقتی این «ای کاش»ها در طول اینهمه سال از زبان اینهمه مردم بیان میشود یعنی سیاست در کنار اقتصاد، اجتماع و فرهنگ قرار نگرفته بلکه در مقابلشان قرار گرفته و به جای اینکه با آنها تبادل داشته باشد، تقابل دارد. به نظر شما چرا چنین اتفاقی رخ میدهد؟ اجازه دهید پاسخ این پرسش را با چند پرسش دیگر بدهیم.
سوال: افراد برای چه خود را کاندیدای ریاست جمهوری میکنند؟
جواب: برای اینکه مشکلات را حل کنند.
سوال: پس چرا مشکلات حل نمیشوند؟
جواب: به این دلیل که دغدغهای برای حل مشکلات وجود ندارد.
سوال: پس افراد برای چه خود را کاندیدای ریاست جمهوری میکنند؟
جواب:...
تو خود بخوان حدیث مفصل از این سه نقطه. سه نقطهای که اگر واژههای جایگزینشان هویدا شوند غوغا به پا میکنند، تنها به ذکر این موضوع بسنده میکنیم که گفتیم: «دغدغهای برای حل مشکلات وجود ندارد» که اگر وجود داشت اینهمه رئیس جمهور آمده و رفته اند، اینهمه وزیر آمده و
رفته اند، اینهمه معاون، مدیرکل و رئیس در بخشهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آمده و رفتهاند اما مشکلات حل که نشده هیچ، بلکه شرایط بغرنجتر هم شده است. نمیشود که گفت هیچکدامشان کار بلد نبوده اند، حتی نمیتوان این قضاوت را انجام داد که این بیدغدغه گی برای حل مشکلات در ذهن و روح و دل همه آنها بوده، بالاخره برخی واقعا برای کار کردن و رتق و فتق امور آمدهاند و انصافا کارهایی را هم انجام دادهاند اما به این دلیل که بیدغدغه گی اساس رفتار مسئولان را شکل میداده، امروز حتی با وجود برخی افراد دلسوز شاهد هستیم که شرایط تغییر که نکرده هیچ، حتی بدتر هم شده است.
در آغاز این گزارش از ریاست جمهوری گفتیم و از کاندیداهایی که هر چهار سال یا هر هشت سال یکبار میآیند در مقابل دوربینهای تلویزیون روبروی یکدیگر مینشینند و ضمن رد کردن و اعلام عملی نبودن شعارهای یکدیگر سعی میکنند به همه مردم بفهمانند که آنکس در میان این کاندیداها به درد ریاست جمهوری میخورد، خود منم، سخن به میان آوردیم. در بخش پیشین هم از دو واژه «بی دغدغه گی» و «دلسوزی» گفتیم که تقریبا متضاد یکدیگرند یعنی اگر بیدغدغه گی باشد، دلسوزی وجود ندارد و اگر بیدغدغه گی نباشد، دلسوزی وجود دارد.
نتیجهای که میتوان از این دو موضوع به دست آورد این است که وقتی از دلسوزی حرف میزنیم از احساس علقه و علاقه سخن میگوییم و از وجود حسی که شرایط را تاب نمیآورد و دوست دارد هر کاری انجام دهد تا اوضاع حتی به اندازه سر سوزنی هم که شده، بهتر شود. وقتی این دلسوزی و این دغدغه مندی را در کنار عدم حل مشکلات توسط روسای جمهور مختلف میگذاریم در مییابیم که این دلسوزی و دغدغه مندی در میان این افراد وجود ندارد یا اگر هم هست مقدارش به اندازهای نیست که بتوان برای حل مشکلات رویش حساب کرد. در اینجا لازم است یک پرسش مهم را مطرح کنیم، به عقیده شما یک فرد چه ویژگی منحصر
به فردی باید داشته باشد تا برای مردم دلسوزی کند و دغدغه حل مشکلاتشان را داشته باشد؟ پاسخ بسیار ساده است، این شخص باید «رفیق» مردم باشد تا حل مشکلاتشان برایش در اولویت قرار داشته باشد اگر شخصی چنین ویژگی داشت مردم میتوانند با درصد بالایی از اطمینان خاطرجمع باشند که مشکلاتشان حل خواهد شد.
آنچه این گزارش در پی بیان آن بود این است که مردم سرزمین ایران برای حل مشکلاتشان، برای بهتر شدن شرایطشان و برای اینکه بتوانند نفس راحتی بکشند و کمی آسانتر ادامه روزهای زندگی خود را سپری کنند به «رفیق جمهور» محبوب نیاز دارند نه «رئیس جمهور» بعضا نامحبوب. رفیق جمهوری که حتی اگر یک شعار داد تمام تلاشش را بکند که به آن یک شعار جامه عمل بپوشاند نه اینکه در پایان دوره کاری ریاست جمهوریاش در برابر همه شعارهایی که داده، بیان کند که «اگر ما نبودیم
قحطی میآمد»
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
پیامرسانها فیلتر میشوند؟
فوتبالیستها جور مسئولان را کشیدند
سیاستِ مهارِ «چین» در «جنگ زرگری» روسیه و آمریکا!
مناظره آرام
آیا شعارهای کاندیداها در مورد زنان قابل اجرا و باور است؟
واکنش غریب آبادی به اظهارات و گزارش مدیرکل آژانس
ان شاءالله؛ واکسن...
چالشها و فرصتهای زنان؛ حلقه مفقود مناظرات انتخابات
رد نظریه حق یا وظیفهعدم احراز صلاحیت داوطلبان ریاست جمهوری برای شورای نگهبان
رئیس جمهور یا رفیق جمهور