کارنامه احزاب در انتخابات

کارشناسان و پژوهشگران حوزه حکمرانی، یکی از عناصر توسعه یافتگی را مشارکت احزاب در ساختار قدرت و نقش فعال آنان در افزایش مشارکت می دانند. به گفته مقامات مسئول در کشور، بیش از 110 حزب ملی و بومی و جبهه ثبت شده رسمی در کمیسیون ماده 10 احزاب داریم، آماری که بسیار قابل تامل است. حکمرانی احزاب در چند سرفصل «مشارکت، معرفی نامزد همسو، اقناع سازی از گفتمان در سطح افکار عمومی، رابط حکمرانان با مردم و از همه مهم تر افزایش توان مطالبه گری اجتماعی» قابل ارزیابی است. کارکرد احزاب در ایران متاسفانه در سال های اخیر به سبب نامشخص بودن وزن احزاب و سازمان رای عملا غیر قابل بررسی و واقع نمایی است. در انتخابات مختلف در سه دهه گذشته، عمدتا سه جریان «اصولگرایی، اصلاح طلبان و مستقلین» از میان این 110 حزب بیرون آمده و بازیگری انتخابات را برعهده دارند. در کنار آن نامزدها با نزدیک سازی گفتمان خود به یکی از این سه جریان، سازمان رای خود را بر می انگیزند و بر آن هستند تا از میان رهبران این احزاب، کابینه خود را سازمان دهند.آن چه در ساختار احزاب قدرتمند شاهد هستیم شکل گیری بازوی حزب پس از به قدرت رسیدن افراد سرشناس و تصدی پست ریاست جمهوری است به طوری که کارگزاران سازندگی در دوره ریاست مرحوم هاشمی، مشارکت و بازسازی مجاهدین انقلاب اسلامی در دوره اصلاحات، بهار در دوره احمدی نژاد و اعتدالیون(در قالب حزب  اعتدال و توسعه) در دوره دولت روحانی شکل گرفت.با این حال در انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری بر خلاف گذشته، ائتلاف اصلاح طلبان عملا از نامزدی حمایت نکردند، این در حالی است که دو نامزد حاضر در انتخابات خود را به گفتمان اصلاح طلبان نزدیک می دانند و مدعی هستند از درون این گفتمان فکری برخاسته اند. هرچند برخی تحلیل گران اعلام حمایت دقیقه نودی نهاد اجماع ساز احزاب اصلاح طلب از یکی از دو نامزد  اصلاح طلب انتخابات را بعید نمی دانند چرا که  هم اکنون برخی احزاب همچون کارگزاران از یکی از این نامزدها حمایت می کنند.  سکوت اصلاح طلبان دو نتیجه را به دنبال دارد؛ عبور از شعار احزاب و کارکرد آن در فرایند انتخابات و خروج انگیزه اجتماعی هدایت سازمان رای.در واقع اصلاح طلبان با حمایت نکردن از نامزدی، از هدف اصلی شکل گیری احزاب مبنی بر مشارکت در انتخابات و معرفی شخص به افکار عمومی عبور و به یک گروه سیاسی و میتینگ ایدئولوژیک – سیاسی تقلیل پیدا کردند و به نوعی  خود را از ساحت حکمرانی آینده مجزا ساختند.البته باید اشاره کرد، انتخابات دوره های دوازدهم و سیزدهم یک نکته بسیار مهم را نشان داد؛ خلأ جدی احزاب و کارکردهای آن. ظهر روز سه شنبه، وزیر کشور در مصاحبه مطبوعاتی مرتبط با انتخابات با اشاره به معرفی نشدن روسای ستادهای استانی نامزدهای دور سیزدهم اذعان کرد، برگزار نشدن میتینگ های تبلیغاتی به سبب نبود ستادهای استانی است! این همان دال اصلی کارکردهای احزاب در درون ساختار قدرت است. تشکیل احزاب خانوادگی و بسته در کشور کار را به جایی رسانده که 110 حزب جور واجور در کشور وجود دارد اما نامزدهای ریاست جمهوری بدون استفاده از این ظرفیت در بعضی از استان ها حتی ستاد ارتباط با افراد مختلف اجتماع را ندارند. این ارتباط وقتی معنای جدی تری می گیرد که همین رای دهندگان می توانند بعدا در قبال عملکرد نامزد پیروز این احزاب  از آن ها بازخواست کنند تا رابطه ای پایدار تر میان احزاب و رای دهندگان برقرار شود.درباره عملکرد ضعیف احزاب دلایل بسیار و مقصران دیگری را هم می توان برشمرد اما از باب نقش انتخاباتی احزاب  در کنار موارد فوق، فضای بسته انتخاباتی در احزاب و فرایند غیرشفاف ساختار قدرت در این کلنی های سیاسی، احزاب را از جایگاه اصلی خود دور ساختند. سپهر سیاسی جریان های فعال در ایران می بایست با بازنگری در قبال این کارکرد نقش خود را در مشارکت، افزایش سازمان رای و نتایج عملکردی کاندیدای معرفی شده بپذیرند. در چنین شرایطی توجه به دو نکته اهمیت دارد: 1- انتخابات دور سیزدهم برای اولین بار خلأ جدی احزاب و سازمان رای آن هارا آشکار کرد. کرونا فرصت خوبی بود تا احزاب فضای سازمان رای خود را در بستر مجازی یا سایر بسترهای موجود به کار گیرند و مواردی چون مطالبه از نامزدها، گفت و گو و انتقال ایده های مختلف را در دستور کار قرار دهند که متاسفانه به این امر توجهی نشد و فرصت تقویت احزاب از دست رفت. 2- کارکرد احزاب افزایش مشارکت و نمایش قدرت اجتماعی است. معرفی نشدن نامزد یا موارد مشابه در حقیقت به معنای خروج احزاب از هدف اصلی شکل گیری است. ای کاش وزارت کشور و نهادهای نظارتی انتخاباتی بررسی مجزایی درخصوص فعالیت احزاب در سال 1400 داشته باشند. احزابی که به طور عمده تنها یک لیست و پروانه تاسیس هستند و عملا در انتخابات و پاسخگویی بعد از انتخابات درباره نامزد مورد حمایتشان  نمود خارجی ندارند.