از طلا گشتن پشیمان گشته‌ایم!

پیمان مولوی- جناب دکتر جلیلی در متنی از جهش بزرگ ایران نوشته بودند، به شخصه وقتی کلمه جهش را می شنوم می ترسم، شاید بگویید جهش که کلمه ای با بار مثبت است و باید امیدوار بود اما می خواهم چند نکته را پیرامون این جهش عرض کنم.
اقتصاد ایران این روزها وضعیتش اظهر و من الشمس است و تقریبا بر دوست و دشمن شرایطمان روشن شده است،۳ سال رشد اقتصادی منفی ۲۰ درصدی است این یعنی همین امروز بخواهیم به اعداد ارقام سال ۱۳۹۱ در اقتصاد برسی از نظر تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه باید ۶ سال رشد ۸ درصدی داشته باشیم! که تقریبا در ۴ دهه اقتصاد ایران تکرار نشده است.
موضوع بعدی که کلمه جهش را بیشتر از جذاب بودن ترسناک می کند غیر قابل سنجش بودن استفاده از این کلمات در سالهای متمادی بوده است و این غیر سنجش بودن به سیاستگذار و کلیت اقتصاد دیدی نمی دهد تا بتواند بر اساس آن برنامه ریزی نماید.
نکته بعد موضوع تحریم‌هاست، اشاره نشده است که چگونه کشوری با تحریم ها قرار است جهش کند و آیا اگر می شد با تحریم ها جهش کرد چرا وضعیت امروز بدین سان آشفته است.


و در آخر آیا این جهش از روشی جدید در این عالم روی خواهد داد یا با روشهای جواب گرفته کشورهایی نظیر چین، برزیل، اندونزی، مالزی و …؟
چین در سال ۱۹۷۶ تصمیم خود را گرفت با چرخش به سمت بازار آزاد و مکانیزم بازار با راهبری حزب کمونیست توانست بعد از یک دهه تجربه بازار مسیر درست را ادامه دهد و میلیونها نفر را از فقر خارج کند، این امر در چین نه با اقتصاد دستوری بلکه با مکانیزم بازار محقق شد.
آنها اقتصاد را دوباره اختراع نکردند چون اختراع مجدد اقتصاد توسط مائو میلیون‌ها نفر را بر اثر قحطی از بین برد، آنها با رجوع به علم مدرن اقتصاد توانستند جلو بروند و البته آنها در اوایل نام این امر را جهش نهادند اما در فراخور نام جهش بزرگ اقدام کردند.
اقتصاد چین در آن برهه درک فرصتهای جهانی را کرد، درک اهمیت سرمایه گذاری خارجی را در توسعه دانش و استفاده بهینه از تمام سرمایه ها و امروز نتیجه اش را می بیند.
سوال اساسی این است که آیا ما مجددا به سمت تجربه تجربه های شکست خورده جهش خواهیم رفت یا با واقعیت ها روبرو خواهیم بود!
واقعیت اقتصاد امروز ایران اقتصاد ذی‌نفعانه است که هر گونه برنامه توسعه را محدود میکند و این امر فقط با حرکت به سمت اقتصاد بازار و رقابتی کردن اقتصاد بهبود خواهد یافت.