تحریم‌کنندگان، بازندگان اصلی انتخابات

سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در حالی با حضور ارزشمند مردم ایران برگزار شد که پروژه تحریم آن از مدت‌ها قبل و حتی قبل از ثبت‌نام نامزد‌ها و اعلام نظر شورای نگهبان در مورد صلاحیت آن‌ها توسط گردانندگان نظام سلطه و پادو‌های داخلی آن‌ها رقم خورده و در این میان تمامی ظرفیت‌های ممکن برای تحریم انتخابات و کم رونق کردن حضور مردم در پای صندوق‌های رأی با استفاده از تمام رسانه‌های در اختیار نظام سلطه و فضای مجازی به کار گرفته‌شده بود. در عرصه میدانی نیز با راه‌اندازی کمپین‌های متعدد و حتی تهدید شرکت‌کنندگان که نمونه فیزیکی آن در خارج از کشور و مصادیق عملیات روانی و رسانه‌ای آن که روح و روان مردم ایران را به‌کرات هدف گرفته بود، تلاش کردند که پای صندوق‌های رأی را خالی کنند و متأسفانه در این میان افرادی نظیر احمدی‌نژاد و میرحسین موسوی با مریم رجوی، رضا پهلوی و عبدالله مهتدی گرداننده گروهک تروریستی کومله در یک جبهه قرارگرفته وهم‌صدا و همراه با جنگ رسانه‌ای قدرت‌های سلطه برتنور تحریم انتخابات می‌دمیدند.
اما حضور قابل‌تحسین مردم ایران در پای صندوق‌های رأی به‌رغم این جنگ رسانه‌ای و روانی و تشدید تحریم‌ها و مشکلات اقتصادی و معیشتی و نگرانی از همه‌گیری بیماری کرونا و... در یک انتخاباتی آرام و بدون چالش، سبب گردید که قدرت‌های سلطه و پادو‌های داخلی آن‌ها یک‌بار دیگر شکست از مردم ایران را تجربه کرده و البته این بار نه‌تن‌ها غربی‌ها، بلکه امثال میرحسین موسوی و احمدی‌نژاد هم که در سال‌های اخیر به‌تدریج از مردم و آرمان‌های نظام فاصله گرفته‌اند تجربه کردند و این در حالی است که اگر عوامل مورداشاره و ناکارآمدی برخی از مسئولان و ناامیدی مردم از حل مشکلاتشان نبود، به‌رغم این جنگ روانی دشمن بیرونی و بازیگران داخلی آن، درصد مشارکت مردم هم‌تراز انتخابات گذشته ریاست جمهوری بود.
در میان اهداف تحریم‌کنندگان، ناامید‌سازی مردم مهم‌ترین هدف بود چراکه ناامیدی می‌تواند نقطه آغازی برای هر اقدام و عمل میدانی نظیر اعتراض و آشوب و اغتشاش باشد. آنان به‌خوبی می‌دانند که بزرگ‌ترین قدرت نظام جمهوری اسلامی همین مستظهربودن به حمایت ملت است، لذا همواره تلاش کرده و می‌کنند تا با القای یأس و ناامیدی و بی‌اعتمادی، مانع از حضور گسترده مردم در عرصه‌های حساس نظام و به‌ویژه پای صندوق‌های رأی شوند و راهبرد نظام برای تحقق مشارکت حداکثری را ناکام بگذارند؛ لذا برای دشمن خط تحریم در شرایطی که پیشبرد اهدافش از طریق یکی از نامزد‌ها امکانپذیر نباشد، سناریوی اصلی است. دیگر اهداف آنان در تحریم انتخابات عبارت بود از:
۱-کارشکنی در فرآیند تحقق انتخابات مطلوب اسلامی.


۲-ناامن‌سازی انتخابات و تبدیل آن به چالشی امنیتی.
۳- زیر سؤال بردن سلامت انتخابات و ارائه تصویری غیررقابتی از انتخابات و تضعیف نهاد‌های حافظ اسلامیت نظام همچون شورای نگهبان.
۴-تبدیل انتخابات به فرصتی برای استحاله انقلاب از طریق طرح شعار‌های ساختار شکنانه و ترویج سکولاریسم که تضعیف‌کننده اسلامیت نظام اسلامی است.
۵- تبدیل انتخابات به رفراندومی علیه نظام جمهوری اسلامی.
۶- ممانعت از تشکیل دولت انقلابی:غرب به‌خوبی می‌دانست که با پیروزی یکی از نامزد‌های جریان گفتمان انقلاب، حرکت استقلال‌طلبانه و کاستن از وابستگی به غرب شدت خواهد گرفت و مسیر کاستن از آثار تحریم‌های ظالمانه هموار خواهد شد؛ و در این حالت تنها ابزار غرب برای فشار حداکثری نیز مهار و بی‌اعتبار خواهد شد. به همین دلیل یکی از سناریو‌های کاخ سفید، تلاش برای تشکیل دولتی غرب‌گرا در ایران است که بتواند ناتوانی در فشار حداکثری را از طریق میز مذاکره به‌پیش برده و ضمن تداوم برجام، برجام‌های بعدی را نیز تحمیل نماید.
۷-ممانعت از گسترش فرهنگ مقاومت:رشد جریان‌های مقاومت به کابوسی برای قدرت‌های غربی و متحدان منطقه‌ای‌اش تبدیل‌شده است و طبعاً پیروزی نامزد جریان انقلابی، سبب خواهد شد که منطق مقاومت و میدان باقدرت بیشتر و با هماهنگی همه دستگاه‌های کشور دنبال شود.
اما پاسخ مردم ایران در روز ۲۸ خرداد بسیار صریح و روشن بود. اگرچه برای کاهش مشارکت و آرای باطله به دلایل و مستندات فراوانی می‌توان اشاره کرد که در این مقال مجال پرداخت به آن نیست، اما ویژگی‌های منحصربه‌فرد این انتخابات که در انتخابات اخیر کم‌سابقه بوده نظیر رأی آگاهانه مردم، کاهش هیجانات احساسی و قومی و مذهبی به هنگام رأی دادن، به حداقل رسانیدن توهین و تخریب‌ها توسط نامزد‌ها علیه یکدیگر، کاهش نقش سلبریتی‌های ناهمگون باارزش‌های انقلاب در هدایت آرای مردم، پاسخ بی‌سابقه مردم به حامیان تفکر غرب‌گرایی و غرب‌گرایان، کارنامه روشن نامزد منتخب و... از ویژگی‌های متفاوت این انتخابات است.
به همین دلیل رهبر معظم انقلاب اسلامی که همواره بهترین شناخت را از مردم ایران دارند، در پیامشان در فردای برگزاری انتخابات، ملت ایران را پیروز اصلی این میدان دانسته و یادآور شدند‌: حضور حماسی و شورانگیز در انتخابات ۲۸ خرداد، صفحه درخشان دیگری بر افتخارات شما افزود. در میانه عواملی که هریک به‌گونه‌ای می‌توانست مشارکت در انتخابات را کم‌رنگ کند، مناظر چشم‌نوازِ اجتماعات شما در مراکز رأی‌گیری در سراسر کشور، نشانه آشکاری از عزم راسخ و دلِ امیدوار و دیده بیدار بود. پیروز بزرگ انتخابات دیروز، ملت ایران است که یک‌بار دیگر در برابر تبلیغات رسانه‌های مزدور دشمن و وسوسه خام‌اندیشان و بدخواهان، قد برافراشت و حضور خود در قلب میدان سیاسی کشور را نشان داد. نه گلایه از دشواری معیشت طبقات ضعیف، نه دل‌تنگی از تهدید بیماریِ فراگیر، نه مخالف‌خوانی‌هایی که باانگیزه دلسرد کردن مردم از ماه‌ها پیش آغازشده بود، و نه حتی برخی اختلالات در جریان رأی‌گیری در ساعاتی از روزِ انتخاب، هیچ‌یک نتوانست بر عزم ملت ایران فائق آید و انتخابات مهم ریاست‌جمهوری و شورا‌های شهر و روستا را دچار مشکل سازد.
اما روسیاهی این انتخابات برای تحریم‌کنندگان آن باقی ماند:
طیف اول مزدوران ضدانقلاب خارجه نشین بودند که تلاش کردند ذیل حمایت قدرت‌های مدعی دمکراسی غربی، انتقام خود را با برخورد فیزیکی از ایرانیان خارج از کشور در جریان حضور در پای صندوق‌های رأی بگیرند که البته رسوایی همیشگی را برای آنان نه‌تن‌ها اذهان مردم ایران بلکه برای جهانیان برجای گذاشت.
طیف دوم رسانه‌های بیگانه هستند که پس از مواجه‌شدن با نتیجه انتخابات، برای توجیه شکست خود از مردم ایران، با استمرار جنگ روانی و با نادیده انگاشتن حضور ۲۹ میلیون نفر از مردم ایران که به جنگ روانی آن‌ها نه گفته و بدون نگرانی از بیماری کرونا و به‌رغم تحمل سختی‌ها و مشکلات و... پای صندوق‌های رأی حاضرشده بودند، ضمن تضعیف آرای مردم و بزرگنمایی آرای باطله و ادعای مهندسی انتخابات و فراتر از همه با تخریب آیت‌الله رئیسی تلاش کرده و می‌کنند رفتار گذشته خود را توجیه کنند.
اما طیف سوم میرحسین موسوی و احمدی‌نژاد و دیگر تحریم‌کنندگان رسمی و غیررسمی انتخابات در داخل ایران هستند که این عمل آن‌ها را تنها می‌توان به‌تعجیل برای پایان دادن به عمر سیاسی خود قلمداد کرد. انتخابات ۲۸ خرداد را باید نقطه عزیمتی درروند آرایش سیاسی جریان‌های مؤثر در کشور دانست. همان‌گونه که انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ به طیف‌بندی سال‌های آغازین انقلاب در قالب چپ و راست پایان داد و از دل آن دو جریان اصلاح‌طلب و اصولگرا متولد شدند، انتخابات ۱۴۰۰ نیز پایانی براین تقسیم‌بندی دوگانه و آغاز الگویی جدید برای آرایش جریان‌های سیاسی کشور برم بنای مبانی بنیادین انقلاب است که پرداخت به آن مجالی دیگر را می‌طلبد.