جریان اطلاعاتی که آزاد نیست

در رسانه‌های غربی، حوزه اخلاق متوجه جریانات ضد صهیونیستی است و حوزه پیروزی یا شکست متعلق به صهیونیست‌هاست و هیچ‌گاه در جنگ‌های ۲۲ روزه، ۳۳ روزه و همین جنگ ۱۱ روزه در رسانه‌های اصلی غربی اصلاً کار‌های رژیم صهیونیستی یا حمایت امریکا از آن مورد پرسش قرار نمی‌گیرد که خوب بوده یا بد. سؤال از اخلاقیات و باید‌ها و نباید‌ها صرفاً متوجه جریانات مقابل است. البته نباید از نظر دور داشت که این رویه در رسانه‌های رسمی دنبال می‌شود و به معنی این نیست که در فضای مجازی هم اینگونه عمل می‌شود.
اتفاقاً در رسانه‌های رسمی اگر هم نسبت به یک عملیات یا عملکرد نقدی می‌شود، نه به خاطر چرایی آن، بلکه ایراد می‌گیرند که چرا پیروز نشدید؟ آیا به هدف رسیدید یا خیر؟ سؤال‌ها نوعاً در این حوزه‌ها دنبال می‌شود. بنابراین، این یک مرزبندی رسانه‌ای است که مسائل اخلاقی در حوزه جریان مقابل غرب تعریف می‌شود و خوب و بد و ارزشگذاری متوجه جریان مقابل است؛ اما مسائل آن‌ها تنها در حوزه شکست یا پیروزی تعریف می‌شود. معنای این رویکرد و نگرش آن است که آن‌ها این پیش فرض را برای خود مسلم می‌دانند که هرکاری که می‌کنند خوب است و قابل نقد و ارزشگذاری اخلاقی نیست.
این نگاه اکنون در مسئله هسته ای، حمله هفته پیش امریکایی‌ها به نیرو‌های حشدالشعبی و همچنین عملیات‌های متعدد آن‌ها در افغانستان و دیگر نقاط مختلف به عنوان یک استراتژی، جاری است.
واکاوی بیانیه‌های اتحادیه اروپا خطاب به ایران درمسئله هسته‌ای و مذاکرات وین نگاه یکسویه و مرکز – پیرامونی آن‌ها به مسائل را به خوبی ترسیم می‌کند. «از ایران می‌خواهیم»، «انتظار ما از ایران این است» و ادبیاتی شبیه به آن، پای ثابت بیانیه‌های آن‌ها در موضوعات مختلف سیاسی، هسته‌ای و حقوق بشری است.


درباره انتخابات هم رویکرد غربی‌ها همواره مداخله جویانه و طلبکارانه است. گاهی از گرفتاری‌های مردم می‌گویند و به دروغ می‌خواهند تریبون خواسته‌های مردم باشند، اما هیچ‌گاه از نقش تحریم‌ها در ایجاد مشکلاتی که زندگی مردم را به زحمت انداخته یا از آثار و تبعات خروج ترامپ از برجام بر اقتصاد و معیشت مردم، سخنی به میان نمی‌آورند. در رسانه‌های غربی هرگز از باید و نباید‌هایی که متوجه دولتمردان غربی برای کاهش آلام تحمیلی به کشور‌های جهان سوم و در حال توسعه باشد، دیده نمی‌شود.
در ۹۹ درصد مقالات رسانه‌های غربی، اگر راجع به گذشته باشد، هیچ اشاره‌ای به خروج ترامپ از برجام و آثار تحریم‌ها بر ایران نمی‌کنند. اکنون هم در مذاکرات وین ادعا می‌کنند که ایران زیر بار نمی‌رود و به نوعی ایران متهم به کارشکنی می‌شود، اما اینکه امریکا در مذاکرات چه کرده، تحریم‌ها را بر می‌دارد یا به صورت موقتی لغو می‌کند، هرگز مورد اشاره آن‌ها نیست. این خط و استراتژی تقریباً در همه رسانه‌های رسمی اروپایی و امریکایی دنبال می‌شود. مسئله‌ای که باید در رسانه‌های داخلی و برون مرزی تبیین و این سیاست یکسویه رسانه‌های غربی که برخلاف اصل گردش آزاد اطلاعات است، افشا شود. سیاستی که درباره بستن دامنه ۳۲ سایت جبهه مقاومت هم کاملاً دیده شد. مفاهیمی مانند آزادی بیان و تروریسم خاص جهان سومی هاست. اما آنجا که به خود آن‌ها ارتباط پیدا می‌کند، نه کسی در مقام محکومیت آن بر می‌آید و نه پرسشی راجع به آن مطرح می‌شود.
ویژگی دیگری که در رفتار رسانه‌های غربی دیده می‌شود، اینکه علت‌یابی از عملکرد دولت‌های غربی در رسانه‌های آن‌ها دیده نمی‌شود. مثلاً گفته می‌شود بایدن تصمیم گرفت به عراق و حشدالشعبی حمله کند، ترامپ از برجام خارج شد. کسی یا رسانه‌ای دنبال چرایی این تصمیم نیست، اگر هم نکته‌ای گفته شود نه برای پرسش از چرایی این تصمیم که برای توجیه آن صورت می‌گیرد. اما اینکه آیا اساساً این کار خوب بوده یا بد، مجوزی برای آن بوده یا نه، مطلقاَ مورد پرسش رسانه‌ها قرار نمی‌گیرد. این رسانه‌ها به عکس درباره ایران، هر مشکل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و مواردی از این قبیل را با نگاه خود پوشش می‌دهند، بی آنکه اذعان کنند که آن‌ها و دولت‌های متبوع آن‌ها یک سوی این ماجرا‌ها هستند و دخالت‌های پیدا و پنهان آن‌ها به‌وجود آورنده بخشی از این مشکلات در قالب تحریم‌های ظالمانه علیه ملت‌ایران هستند.