طالبان و تاكتيك‌هاي جديد

اگر بخواهم در مورد طالبان و يورش اخير آنها به شهرهاي افغانستان نظري تخصصي بدهم بايد از جهات عقيدتي و ميزان مشابهت عقايد گروه طالبان با باورهاي راستين اسلامي سخن برانم. گروه طالبان تاكنون عقايد اصلي و راهبرد‌هاي خويش را پنهان كرده است!! اما تا آنجا كه اين گروه جسته و گريخته افكار خويش را برملا و در شعارها و عملكردش مي‌توان تمركز كرد، اين گروه ساخته و تربيت شده دست قدرت‌هاي غربي و همدستان منطقه‌اي آنها از جمله وهابيت است. طالبان گروهي منحرف است كه با افكار و عملكردش چهره‌اي خشن و بي‌منطق و ضد بشري از اسلام را معرفي كرده است. پس از طالبان، داعش ظهور كرد كه آنها بسيار خشن‌تر از طالبانند و در فكر و عمل منحرف‌ترند و ساخته دست قدرت‌ها هستند. هر دو ماموريت‌شان اين است كه چهره اسلام را در جهان كنوني مشوه جلوه دهند و مردم جهان را از اسلام هراسان كنند. مهم‌ترين ماموريت داعش و طالبان اسلام‌هراسي است. افكار آنها هيچ نسبتي با عقايد ناب اسلامي ندارد. قرائت طالبان از اسلام مانند داعش قرائتي ارتجاعي و خشن است. آنها پوسته‌اي از اسلام كه همان ظواهر اسلام است را گرفته‌اند و اصل و اساس اسلام را كه اسلام رحماني است، رها كرده‌اند. اسلام ديني رحماني است و براي تربيت و اصلاح و هدايت بشر آمده است. اساسا اسلام طالبان، اسلامي مناسكي است و با حقيقت اسلام هيچ نسبتي ندارد. اسلامي است كه مي‌خواهد با زور همه را به بهشت ببرد و با زور و قوه قهريه مردم را به سعادت برساند!!! در حالي كه اسلام واقعي به قدرت اختيار بشر و حقوق طبيعي او در انتخاب راه و شيوه زندگي توجه كرده و با ابلاغ وحي و انذار و تبشير راه درست را بر انسان‌ها مي‌گشايد و با لااكراه في الدين به قدرت تشخيص و انتخاب انسان احترام گذاشته است. 
طالبان عقايدي قرون وسطايي و عقب‌مانده و ارتجاعي دارد.  به نظر مي‌رسد حضور مجدد طالبان بر اثر نوعي معامله و توافق بين قدرت‌هاي جهاني ميسر شده است و پشت پرده اين توافق در آينده روشن‌تر خواهد شد.مطمئنا توافق مذكور به نفع ملت افغانستان و خاورميانه و ايران نخواهد بود. افغانستان همواره باتلاقي براي قدرت‌هاي جهاني بوده، سال‌ها شوروي سابق و بعدها امريكا در اين باتلاق شكست خورده‌اند و متحمل هزينه‌هاي گزاف شده‌اند. هرگونه حضور ايران در افغانستان فرو شدن در همان باتلاق است و بايد از آن اجتناب كرد.  از طرفي هرچند حكومت فعلي افغانستان در مسائل مختلف در مورد ايران ناسپاسي كرده و رفتارها و مواضع نادرستي درباره جمهوري اسلامي داشته است و در بزنگاه‌هاي تاريخي با ترامپ عليه ملت ما همراهي كرده،  طالبان اگر مدعي تجديدنظر در رفتارهاي خويش است اين فقط يك حركت تاكتيكي براي تصرف افغانستان با شعار‌ها و مواضع فريبنده است و نبايد به شعارهاي عامه‌پسند آنها اعتماد كرد اما ممكن است سوال شود چه بايد كرد و بهترين حالتي كه مي‌تواند در همسايگي ما اتفاق بيفتد، چيست؟؟؟  بهترين حالت براي ايران و جهان آن است كه طالبان و حكومت فعلي افغانستان به نوعي تفاهم سياسي برسند و با انتخابات و حضور مردم افغانستان، آينده‌اي مشترك براي كشور خود رقم بزنند در آن صورت افغانستان تا حدودي مي‌تواند به آرامش برسد. آرامش افغانستان در درجه اول براي مردمش و سپس براي همه خاورميانه از جمله ايران مطلوب و مناسب است. وگرنه جنگ داخلي در افغانستان و قتل و برادركشي و ناامني و هجوم ميليون‌ها آواره افغاني به ايران و پاكستان و فقر و بدبختي ملت مظلوم افغانستان امري محتوم و متصور است . طالبان هيچ‌گاه با افكار منحرفش نمي‌تواند حكمراني درستي براي افغانستان به ارمغان آورد و نمي‌تواند براي مردم افغانستان سعادت و صلح و آرامش و توسعه فراهم كند و هيچ‌گاه نمي‌تواند همسايه مطمئني براي كشورهاي ديگر از جمله ايران باشد لذا اميدوارم مسوولان كشور به هيچ‌وجه به آنها اعتماد نكرده و براي خود در همسايگي ايران، يك جريان خطرناك را ساخته و پرداخته نكنند .طالبان هم ضد سنت است و هم ضد مدرنيته، زيرا با تحريف اسلام و با روش‌هاي من‌درآوردي وحشيانه به اسم اسلام به سنن الهي و سنت‌هاي ديني و ملي جهان اسلام ضربه مي‌زند و هم ضد هرگونه پيشرفت و تكنولوژي و توسعه سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و... است و با نقض حقوق طبيعي و حقوق اجتماعي مردم، كشور افغانستان را به يك زندان بزرگ براي شهروندانش تبديل خواهد كرد.