رنجنامه ظريف و تكرار تاريخ

گزارش مفصل آقاي ظريف پيرامون برجام و آخرين تحولات مربوط به مذاكرات وين مستحق ثبت و ضبط و تامل و موشكافي براي همه ايران‌دوستان حال و آينده است. گزارشي كه البته در بيانش ناچار به رعايت انواع ملاحظات داخلي و خارجي است ولي نكات كليدي و تاريخي فراوان و مهم دارد.
از فحواي اين گزارش كاملا مشهود است كه رفع تحريم‌ها به عمر دولت كنوني قد نمي‌دهد و مردم ايران همچنان بايد زير تيغ تحريم‌هاي ظالمانه امريكا در بدترين شرايط كرونايي صبر پيشه كنند. البته در اين گزارش توضيح داده نشده است كه علت و عامل اين تاخير چيست؟ ولي دليل تعويق مذاكرات وين هرچه باشد اطاله رنج مردم را در بر دارد و اي ‌كاش هيچ عاملي در اين تاخير دخالت داده نمي‌شد چرا كه لغو تحريم‌ها اگر همين ساعت صورت بگيرد بهتر از ساعت ديگر و اگر امروز انجام شود بهتر است تا به فردا موكول شود.
اما اين گزارش دقيق را بايد كلي‌تر و فراتر از مناسبات موجود و انواع مضايق و محدوديت‌ها و مشكلات و شرايط زمانه ديد. اگر نيك بنگريم اين گزارش به نكات بسيار مهمي اشاره دارد كه فقط مربوط به برجام و تنها ناظر به معايب و محاسن كنوني ما نيست. اگر قدري دقيق‌تر و كلي‌تر نظر كنيم كشور ما طي دو، سه قرن اخير دست به گريبان همين نقاط ضعف و قوت بوده است و گويي كه ما سال‌هاي متمادي است كه از برخي بيماري‌هاي مزمن رنج مي‌بريم و هيچ‌گاه نخواسته‌ايم يا نتوانسته‌ايم آنها را برطرف كنيم. خودخواهي‌ها و ترجيح منافع فردي و گروهي و حتي اميال شخصي بر منافع ملي و درازمدت رجحان داشته است و در بزنگاه‌هاي مهم تاريخي كار دست‌مان داده است ولي مرتبا به تكرار آن پرداخته‌ايم. به سرانجام رسيدن برجام يك ضرورت جدي و (به تعبير برخي از ناظران) حياتي براي كشور است و اين معناي پيچيده‌اي هم نيست ولي ديديم كه هنگام تصويب آن  عده‌اي عزا گرفتند و تا توانستند حتي به صورت عملي در ناكامي‌اش كوشيدند. ما دستاورد بزرگي حاصل كرديم ولي با آن بازي كرديم و در اوج زمان ناشناسي از منافعش سود نبرديم. بعد از تصويب برجام كه سيل مقامات و روساي كشورها به ايران سرازير شدند و هريك با خود هيات‌هاي تجاري و اقتصادي پرتعداد آوردند برخي كم مانده بود كه به آنها فحش دهند و واقعا هم در عمل فهماندند كه به قول معروف اين بوي كباب نيست اينجا خر داغ مي‌كنند! آنقدر تعلل كرديم تا ترامپ از راه رسيد و اتفاقا براي برهم زدن ماجرا راه را باز ديد و به امضايي همه‌چيز برچيده شد! از آن سو آقاي ظريف منصفانه اشاره دارد كه گويا ما چنان مشعوف حضور غرب شديم كه شرقيان را رنجانديم و در نهايت هم چوب را خورديم و هم پياز را!!! راستي اين چه دردي است كه ما داريم؟ چرا با يك غوره دچار سردي مي‌شويم با يك مويز از گرما‌ گر مي‌گيريم؟! گاهي از سوراخ يك سوزن رد مي‌شويم و زمان ديگر از در دروازه هم عبور نمي‌كنيم! عده‌اي برجام را به عرش اعلا بردند و فتح‌الفتوح خواندند و عده ديگر آن را جسد متعفن نام نهادند! همان‌طوركه آقاي ظريف تصريح مي‌كند با اجماع ملي مي‌شد از فوايد آن بهره ببريم و شايد اگر موقع‌شناس بوديم براي امريكا امكان بازگشت آن هم به سادگي وجود نداشت. اين حكايت تلخ و دردآور و رنج‌آفرين را مي‌توان بارها حداقل طي 200 سال گذشته ديد. در جنگ‌هاي ايران و روس آنچه ما را شكست داد بي‌دانشي و ناآگاهي و تشتت و پراكندگي در داخل بود، جايي كه بايد محكم مي‌ايستاديم عقب نشستيم و جايي كه اصلا نياز به ادامه جنگ نبود درگير شديم و دشمن بيشترين بهره‌برداري را كرد. جالب است كه در يك موقعيت وقتي روسيه با فرانسه متخاصم شدند و ما در جبهه‌ها دست غالب را داشتيم و حتي امكان بازپس‌گيري سرزمين‌هاي از دست رفته وجود داشت ناشيانه صلح كرديم و خيال روسيه از جانب ما راحت شد! اين‌گونه مواجهه با مشكلات بزرگ گويي در كشور ما به يك رسم مبدل شده است و به تكرارش عادت كرده‌ايم و هيچ‌گاه به اجماع ملي براي احتياط، تامل، دقت، موقع‌شناسي، تعادل و پختگي دست نيافته‌ايم. اگر ما براي خود اشتغالات بزرگ و بعضا غيرضرور درست نمي‌كرديم با همه ناكارآمدي‌ها و اختلاس‌ها و اختلافات سياسي و جناحي قطعا هم‌اكنون از تمام رقباي منطقه‌اي در بعد اقتصادي جلوتر بوديم. ما مرتبا شعار مي‌دهيم و بر خود مي‌باليم و به تاريخ هزاران ساله خود تمسك مي‌كنيم و اتفاقا همين‌ها سبب درجا زدن‌مان شده است. چه اشكال دارد گاهي بپذيريم كه نمي‌دانيم، نمي‌توانيم، يك ملت معمولي هستيم؟ چرا بايد 7 واكسن داخلي بسازيم در حالي كه بسياري از كشورهاي ثروتمند اين كار را نكردند؟ چرا بايد در مبارزه با كرونا تحير دنيا را جلب كنيم ولي در واكسيناسيون از بسياري كشورها عقب بمانيم؟! به نظر مي‌رسد اگر روزي در يك اجماع ملي همه بپذيريم كه ما يك ملت مثل همه ملت‌ها هستيم و نقاط ضعف و قدرت زياد داريم و تاروپود زندگي‌مان از شعار خالي شود و تصميم بگيريم كه با صبر و تلاش و تواضع به كار و زندگي بپردازيم موفق مي‌شويم. گزارش آقاي ظريف يك رنجنامه تاريخي از عادات و رفتار و صفات و ميزان هوش و دانش و درايت ماست و جا دارد كه از جنجال‌هاي معمول سياسي خارج شود و مورد موشكافي تاريخي قرار گيرد.