جلسه‌ای که برگزار نشد

روایت موسوی‌لاری از علت بررسی‌نشدن مجدد صلاحیت‌ نامزدها از‌سوی شورای نگهبان جلسه‌ای که برگزار نشد عبدالواحد موسوی‌لاری در تحلیل آنچه در انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 گذشت، گفت: «شرایط بعد از انتخابات نمی‌تواند بدون ارتباط با شرایط قبل از انتخابات باشد. اگر بخواهیم شرایط قبل از انتخابات را یک‌بار دیگر ترسیم کنیم، شورای نگهبان با آن کاری که انجام داد که عده زیادی از چهره‌ها را ردصلاحیت کرد و حتی بعد از اینکه رهبری وارد ماجرا شد باز هم گوش نکرد، همه فکر می‌کردند مستندات شورای نگهبان کافی نبوده است؛ حتی سخنگوی شورای نگهبان بعد از فرمایشات رهبری با وجود اینکه گفتند ما جلسه می‌گذاریم و بررسی می‌کنیم، کاری نکردند».
به گزارش «خبرآنلاین»، موسوی‌لاری درباره موضع شورای نگهبان پس از سخنان مهم مقام معظم رهبری پیش از انتخابات مبنی‌بر آنکه در روند بررسی صلاحیت‌ها به برخی شخصیت‌ها ظلم شد، بیان کرد: «حتی من شنیدم فراخوانی داده بودند که بعد‌از‌ظهر همان روزی که رسانه‌ها سخنرانی رهبری را پخش کردند، اعضا بیایند و در ارتباط با افرادی که احراز نشدند، یک‌بار دیگر جلسه بگذارند؛ اما اتفاقی که معلوم نیست از کجا و چگونه رخ داده، باعث شد این جلسه تشکیل نشود و حتی آن مطلبی که رهبری گفته بودند (جبران شود) زمین ماند و اعضای شورای نگهبان به‌صراحت نظر رهبری را در مورد این مسئله نادیده گرفتند که اینها شرایط قبل از انتخابات بود. ‎یک احتمال وجود دارد و آن این است که بالاخره آنهایی که پشت صحنه هستند، هدفی را مشخص و تنظیم کرده بودند و آن این بود که آقای رئیسی رئیس‌جمهور شود. اگر به این جمله رهبری عمل می‌کردند، یک یا دو نفر از کاندیداهایی که احراز صلاحیت نشدند، به‌خصوص آقای لاریجانی که ریشه در جریان اصولگرا دارد، به صحنه رقابت انتخاباتی باز‌می‌گشت و در نهایت تنظیمات آنها به هم می‌خورد».
او درباره میزان مشارکت عمومی در انتخابات نیز اظهار کرد: «من فکر می‌کنم آن چیزی که بعد از انتخابات اتفاق افتاد، ثمره، نتیجه و ماحصل همان چیزی بود که قبل از انتخابات اتفاق افتاد و آن، انزوای عامه مردم از جریان انتخابات بود. ۵۲ درصد که رسما شرکت نکردند، هفت، هشت درصد هم که آرای باطله بود و هفت، هشت درصد هم آرای آقای همتی و آقای رضایی بود. گذشته از این مسائل، می‌خواهم بگویم اکثریت مردم انتخابات را کارساز نمی‌دانستند، نه اینکه با نظام مشکل داشته باشند، مردم می‌گویند رأی ما در یک محدوده خاص خلاصه شده است؛ یعنی اراده مردم بعد از اراده اعضای شورای نگهبان و بعد از اراده آنهایی است که انتخابات را تنظیم کردند. به همین دلیل مردم بدون رودربایستی نیامدند؛ یعنی مردم بی‌انگیزه بودند».
این فعال سیاسی اصلاح‌طلب همچنین درخصوص روی‌کار‌آمدن سید‌ابراهیم رئیسی تصریح کرد: «خدا کند آقای رئیسی که روی کار می‌آید، این مسائل را مورد توجه قرار دهد که نمی‌توانید تمام این مردم را نادیده بگیرید. صحبت از ۶۰ درصد جامعه است و نمی‌توان این ۶۰ درصد را نادیده گرفت. آقای رئیسی از کل واجدین شرایط چیزی حدود ۳۳ تا ۳۴ درصد رأی آورده است؛ یعنی ۶۵ درصد از واجدین شرایط به این رئیس‌جمهور رأی ندادند. حالا شما می‌گویید از آنهایی که شرکت کردند ۶۰ درصد به آقای رئیسی رأی دادند، واضح است این جمعیتی که آمدند هم دو گروه هستند؛ گروهی که به‌صورت سنتی طرفدار خط‌مشی اصولگرایانه هستند و تا حدودی بر اساس تکلیف شرعی پای صندوق رأی می‌آیند و گروهی که این خط‌مشی را قبول ندارند ولی با علاقه‌ای که به جمهوری اسلامی دارند، تکلیف شرعی و ملی خود را در مشارکت در انتخابات و عدم رأی به آقای رئیسی می‌دیدند. برداشت من این است که حکومت باید بعد از انتخابات مسیر التیام مردم را در پیش بگیرد که تا این لحظه اتفاقی نیفتاده است». موسوی‌لاری درباره سرنوشت اصلاح‌طلبی نیز گفت: «من می‌گویم اصلاح‌طلبی ضرورت امروز جامعه ماست و نمی‌تواند بمیرد. هر وقت اصلاح‌طلبی مُرد، یعنی جامعه مرده است. نباید در‌این‌باره تردید کرد. نگاه اصلاح‌طلبانه برای یک جامعه پویا، ضروری است؛ مثل اینکه اکسیژن هوا را از انسان‌ها بگیرند. در واقع اگر اکسیژن هوا را از انسانی بگیرید، می‌میرد. اگر جامعه‌ای راکد شد، یا براندازها موفق می‌شوند و جایگزین می‌شوند یا از درون اضمحلال پیدا می‌کند. تنها راه نجات کشور اصلاح‌طلبی است. این شوخی است که کسی بگوید اصلاح‌طلبی مرده است؛ اصلاح‌طلبی نمی‌میرد چون مردم نمی‌میرند. من معتقدم مردم خواهان اصلاح هستند. اگر این حرف من درست باشد که درست است، تا زمانی که مردم هستند، اصلاح‌طلبی هم هست. ما معتقدیم جابه‌جایی قدرت باید از طریق صندوق‌های رأی صورت گیرد ولی نه به هر قیمتی و در هر شرایطی. به نظر من کارگزاران نیز الان به این نتیجه رسیده‌اند که بالاخره باید یک جایی بایستند و دیگران هم باید با آنها همراه شوند و در آسمان‌ها زندگی نکنند و درد مردم و مطالبه مردم را واقعی‌تر ببینند. اگر مردم به دنبال معیشت هستند، ما روی بحث حضور مردم در ورزشگاه تکیه نکنیم. البته اینکه خانم‌ها آزاد باشند و بتوانند هرکجا که می‌خواهند با حفظ شأن و جایگاهشان بروند، حرف درستی است و اصلاح‌طلبان از آن حمایت می‌کنند، اما وقتی طرف در زباله‌ها می‌گردد تا غذایی برای بچه‌اش پیدا کند، این مسئله مهم‌تر است... مشکل ما که می‌گوییم باید حرف دل مردم را بفهمیم، این است. مردم در بسیاری از جاها حرف اصلاح‌طلبانه را می‌پسندند ولی می‌گویند الان خانه ما آتش گرفته و شما دنبال این هستید که مثلا فلان‌جا چه کار کنید؟ ما باید با اولویت‌بندی و درک واقعیت‌های زندگی مردم با آنها همراه شویم».