رسوب ناکارآمدی‌ها در مشکلات خوزستان

این روز‌ها وسیع‌ترین جلگه ایران، شدید‌ترین خشکسالی ده‌های اخیر را تجربه می‌کند و این خشکسالی حجم مشکلات مردم غیور این خطه مردخیز کشور را تحمل‌ناپذیر ساخته است. مشکلات خوزستان چند وجهی بوده و منحصر در آب و فاضلاب نیست و نه‌تنها معلول چند سال اخیر نیست بلکه علل و عوامل به‌وجودآورنده آن نیز متعدد و متکثر است. کم آبی خوزستان بیش از آنکه محصول خشکسالی استثنایی سال جاری باشد نتیجه و محصول عواملی نظیر «بی برنامگی»، «فقدان نگاه راهبردی»، «سوءمدیریت»، «غفلت از مردم به‌عنوان، ولی نعمت»، «تصمیمات سلیقه‌ای و کارشناسی نشده»، «ترک فعل و غفلت از وظایف قانونی»، «استفاده از مدیران ناکارآمد حزبی و جناحی» و «ترجیح منافع حزبی بر منافع ملی» است. بی توجهی و بی اعتنایی مغرورانه و خود عقل کل پندارانه رئیس‌جمهور پیشین به هشدار سازمان بازرسی کل کشور درباره ضرورت توقف عملیات اجرایی سد گتوند و در نتیجه شور شدن آب و تبدیل زمین‌های پایین دست سد تنها یک نمونه از خودسری‌های مدیریتی است که دودش به چشم ملت رفته و هزینه سنگین بر دوش مردم و نظام گذاشته است.
رهبر معظم انقلاب در حاشیه دریافت نوبت دوم واکسن کرونا، با گلایه‌ای تلخ و صریح از بی توجهی مسئولان به تذکرات داده شده و مصوبات سفر خود به خوزستان در سال ۱۳۷۵ درباره مشکلات خوزستان و رعایت نشدن توصیه‌های پیشین درباره آب خوزستان و فاضلاب اهواز فرمودند: «اگر آن توصیه‌ها مورد توجه قرار می‌گرفت، مسلماً این وضع ایجاد نمی‌شد که مردم وفادار خوزستان را با وجود این همه امکانات و استعداد‌های طبیعی و کارخانجات در استان، ناراضی و ناراحت کند... این مردم نباید دچار مشکلات باشند و اگر در وقت خود به کار مردم رسیدگی می‌شد این وضعیت ایجاد نمی‌شد».
مقام معظم رهبری در اسفندماه سال ۱۳۷۵ در سفر ۷ روزه به خوزستان ضمن دیدار و شنیدن سخنان مردم خونگرم و صمیمی این استان، در خصوص مشکلات استان دستوراتی صادر کردند و ۹ سال بعد در پنجم فروردین ماه ۱۳۸۵ نیز در جمع زائران یادمان شهدای دهلاویه فرمودند: «اگر آن برنامه‌هایی که ۹ سال قبل برای خوزستان طراحی شد، خوب اجرا می‌شد، حالا ما خیلی جلوتر بودیم، حالا هم دیر نشده است». درنهایت معظم له در سال ۱۳۹۸ بنا به درخواست وزارت کشور با تخصیص مبلغ ۴۰ هزار میلیارد ریال از محل صندوق ذخیره ارزی «صندوق توسعه ملی فعلی» برای سازماندهی وضعیت آب و فاضلاب اهواز موافقت کردند. اما طی این مدت این سؤالات که «طی ۲۵ سال گذشته چه اقدامات اساسی در این باره انجام شده؟»، «چه فرد یا افرادی و به چه میزان در بروز و تشدید مشکلات فعلی خوزستان نقش داشته‌اند؟» و «میزان و نوع ترک فعل هر یک از مسئولان محلی و ملی چقدر است؟» کماکان بی پاسخ مانده است.
این اوج خامی است که گفته شود آنچه که این روز‌ها در سطح خوزستان شاهدیم محصول خشکسالی سال ۱٤۰۰ است. بحران‌ها هم مثل سرطان هستند که خلق الساعه نبوده و در بستر زمان شکل می‌گیرند به طوری که وقتی بحران شکل می‌گیرد ریشه‌های آن حداقل از سه دهه قبل و به تدریج در منطقه به وقوع پیوسته، اما همواره از چشم مسئولان مخفی مانده است. بحران امروز خوزستان نیز حاصل فرصت‌سوزی ها، سوءمدیریت ها، غفلت‌ها، بی برنامگی‌ها و ده‌ها عامل کوچک و بزرگ و اصلی و فرعی در سه دهه گذشته است، اگر چه بدون تعارف باید بپذیریم نقش دولت حاضر در «عدم پیش‌بینی ابعاد واقعه»، «ضعف جدی در مدیریت آب»، «بی توجهی به اقتصاد منابع»، «ناکارآمدی در تغییر ذائقه مردم در نحوه مدیریت آب و جلوگیری از گشت برنج و گیاهان پرآب»، «عدم استفاده از ظرفیت‌های بومی جایگزین»، «فقدان برنامه برای کنترل بحران» و... غیرقابل کتمان و نسبت به سایر عوامل به مراتب بیشتر و مؤثرتر است. خاطره ناکارآمدی و سوءمدیریت استاندار پیشین هرگز از خاطر مردم این استان پاک نخواهد شد. در مدیریت کنترل بحران گفته می‌شود امروز دیر است از دیروز کار را شروع کنید، اما در واقعه اخیر پس از دو هفته از بروز مشکل و خوشه چینی گروهک‌ها و جریانات معاند و... تازه رئیس دولت از خواب ناز بیدار شده و می‌گوید به معاون اولم دستور داده‌ام فردا! به منطقه برود و موضوع را از نزدیک بررسی و مدیریت کند. این‌گونه تدبیر کردن چه تناسبی با مدیریت بحران دارد.


مشکل فعلی مردم خوزستان در وهله اول آب کشاورزی و دامداری و در وهله دوم نیاز به آب شرب است. مردم حق‌آبه خود را مطالبه می‌کنند، اما در این میان دست‌های پیدا و پنهان سعی در گل‌آلود و غبارآلود کردن اوضاع و مدیریت صحنه به نفع خود هستند. کنشگران و فعالان در صحنه خوزستان به سه دسته کلی تقسیم می‌شوند: دسته اول عامه مردم با دغدغه‌های خود و پیدا کردن راهی اطمینان بخش برای تأمین آب برای گاومیش و سایر احشام و مزارع و شالیزار‌ها هستند. دسته دوم معاندین و دشمنان نظام هستند که خود به چند گروه با اهداف متفاوت قابل تقسیم هستند:
۱- «گروهک تجزیه‌طلب و تروریستی الاحوازیه که قویاً موضوع جدایی خوزستان را از طریق تحریک مردم دنبال می‌کند».
۲- «اشرار محلی که بقا و استمرار شرارت خود را در ناامنی منطقه جست‌وجو می‌کنند».
۳- «طیف شبکه‌ها و رسانه‌های محور شیطانی وهابی، عبری، غربی با مدیریت بنگاه سخن پراکنی بی‌بی‌سی و رسانه ملکه انگلیس که در پی راهی برای تشدید فشار بر نظام جمهوری اسلامی و امتیازگیری و تسلیم واداشتن ایران و تعمیم و انتقال بحران به سایر نقاط کشور هستند».
٤- «گروهک تروریستی منافقین که تشدید ناامنی در منطقه را دستاویزی برای تضمین دریافت دلار و بقای خود از طریق دم تکان دادن برای غرب هستند.»
۵- «جریانات معاند، سلطنت طلب و فراری در غلتیده در دامن غرب که فرصت را برای خوش رقصی برای اربابان خود مناسب می‌دانند».
۶- «طیف وسیع افراد بی بصیرت در دنیای مجازی که عمدتاً به دلیل فقدان سواد رسانه‌ای تحت تأثیر فضای عملیات روانی موجود قرار گرفته و از باب دوستی خاله خرسه آب به آسیاب دشمن ریخته و نقشه دشمن را تکمیل و به تشدید آشوب کمک می‌کنند».
۷- «جریان مسبب وضع موجود که به اوضاع جاری استان به‌عنوان فرصتی برای جابه‌جایی جلاد و شهید و دادن آدرس عوضی و تطهیر حزب خود هستند».
۸- «مدیران نالایق، ناکارآمد، غافل، بی تدبیر و بی توجه به مشکلات منطقه که با بی توجهی خود نمک به زخم مردم می‌پاشند»؛ و بالاخره دسته سوم مجموعه‌ای از نیرو‌های انقلابی، تلاشگر و خدوم از سپاه، بسیج، ستاد اجرایی فرمان حضرت امام و... هستند که در این مدت بی منت در کنار مردم بوده و با تخصیص همه امکانات و به میدان آوردن ده‌ها تانکر آب رسان و لوله‌گذاری ۵۰۰ کیلومتری و... سعی در التیام بخشیدن به درد‌های مردم مظلوم منطقه دارند.
بحران خشکسالی خوزستان اگرچه برای نظام و مردم هزینه سنگینی در پی داشته، اما با واقع بینی و با کار کارشناسی همراه شود، قطعاً نقطه عطفی در مدیریت بحران‌های مشابه در سطح کشور تلقی می‌گردد، کمااینکه این فرصت‌سازی در تدبیر رئیس دولت سیزدهم مشهود بوده و آیت‌الله رئیسی در جمع مسئولان ذی‌ربط دستورات خوبی برای مدیریت و کنترل بحران خوزستان ابلاغ کردند. بدیهی است که حل مشکلاتی نظیر مشکل خوزستان مستلزم برنامه ریزی هوشمندانه و اتخاذ تدابیر کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت خواهد بود.